OTHERS_CITABLE
تعیین اولویتهای پژوهشی حوزه سلامت از طریق نیازسنجی در استان کهگیلویه و بویراحمد
مقدمه و هدف: تعیین اولویتها فرآیندی مهم در مدیریت پژوهش حوزه سلامت کشورها به شمار میرود. فرآیند تعیین اولویتها به طراحی برنامههای پژوهش در حوزه سلامت و تخصیص منابع پژوهشی و همچنین تقویت ظرفیت بومی مناطق کمک خواهد کرد، پروژه حاضر نیز در استان کهگیلویه و بویراحمد به این منظور طراحی و اجرا گردید.
مواد و روش کار: برای انجام این پروژه از روشهای مختلف تحلیل وضعیت، شامل ارزیابی وضعیت بهداشتی، نظام مراقبتهای بهداشتی، نظام پژوهش حوزه سلامت، نیازها خواستههای استفاده کنندگان از خدمات بهداشتی درمانی استفاده شد. ابزار اصلی ارزیابی نیازهای استفاده کنندگان از خدمات، پرسشنامهای بود که با مشارکت گروههای علمی و تخصصی دانشگاه، سایر بخشهای متولی سلامت در استان و نمایندگان مردم تهیه گردید و از طریق مصاحبه با اعضای 1000 خانوار شهری و 1000 خانوار روستایی تکمیل شد. استفاده از روش بحث متمرکز گروهی و آراء صابنظران و افراد کلیدی، روشهای دیگر مورد استفاده در زمینه ارزیابی نیازها بود. اطلاعات به دست آمده از این روشها جمعآوری و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. و مشکلات حوزه سلامت استخراج گردید در کمیته راهبردی تعیین اولویتهای پژوهشی، اعضاء براساس روشهای علمی و با در نظر گرفتن معیارهای میزان حدت، فراوانی، فوریت زمانی و میزان پذیرش/ تعهد/ اراده سیاسی و تعیین وزن برای این معیارها، به هر مشکل در خصوص هر معیار امتیاز دادند و میانگین امتیازات هر معیار در وزن آن ضریب شد و مجموع امتیازات معیارها برای هر مشکل جمع و رتبهبندی انجام شد و مشکلات حوزه سلامت اولویتبندی گردید.
یافتهها: نتایج این پروژه شامل میزانها و وضعیت برخی شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، شاخصهای بهداشت باروری، مرگ و میر، سلامت کودکان، بروز و شیوع بیماریها، امکانات رفاهی و بهداشت محیط خانوار، مواد غذایی و تغذیه، امکانات و تسهیلات بهداشتی درمانی، سوانح و حوادث بود.
نتیجهگیری: با توجه به این نتایج اهم مشکلات حوزه سلامت در استان، مشخص شد که مهمترین آنها عبارتند از: شیوع فزاینده بیماریهای غیرواگیردار و واگیردار با اولویت بیماریهای قلبی عروقی، روانی، گوارشی و سرطانها، شیوع فزاینده سوانح و حوادث، بالابودن بیکاری، فقر، بیسوادی و مشکلات رفاهی، سوء تغذیه اختلالات رشد و مشکلات غذایی و نامناسب بودن خدمات و استانداردهای بهداشت محیط در استان.
http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-844-fa.pdf
2015-06-13
1
20
تعیین اولویتهای پژوهشی
نیازسنجی
حوزه سلامت
استان کهگیلویه و بویراحمد
B
yazdanpanah
1
AUTHOR
F
pourdanesh
2
AUTHOR
M
safari
3
AUTHOR
M
Rezaei
4
AUTHOR
R
Ostvar
5
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
بررسی عوامل موثر بر انگیزش کارکنان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج از دیدگاه کارکنان و مدیران دانشگاه
مقدمه و هدف: نیروی انسانی شاغل در سازمانها اصلیترین سرمایه دراختیار مدیران است و مدیریت منابع انسانی مهمترین و شاید اصلیترین وظیفه مدیران میباشد. رفتار و فعالیت انسانها ناشی از انگیزهها یا نیازهای آنان است. مدیران با شناخت و پیشبینی انگیزهها و نیازهای واقعی کارکنان تحت مدیریت خود میتوانند به موقع و به طور صحیح به ارضاء نیازها و انگیزههای آنان اقدام نموده و از نیروهای انسانی سازمان به نحو مطالب در راستای اهداف سازمان بهرهوری کنند. مطالعه حاضر به منظور شناخت عوامل موثر بر انگیزش کارکنان ستاد دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ازدیدگاه مدیران و کارکنان دانشگاه به اجرا درآمد تا هم سلسله مراتب انگیزهها در کارکنان مشخص شوند و هم دیدگاه کارکنان و مدیران در خصوص نیازها و انگیزههای کارکنان مقایسه شوند.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی بوده که در سال 1382 انجام یافته است. در این مطالعه تعداد 50 نفر مدیر ستادی دانشگاه (همه مدیران تفاوت زیادی مشاهده نمیشود. سلسله مراتب نیازها که بزعم آبراهام مازلو از نیازهای فیزیولوژیکی شروع و به نیازهای خودیابی ختم میشود مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه نیازهای احترام چه از دیدگاه کارکنان و چه از دیدگاه مدیران در بالاترین حدقرار داشته است. از دیگر یافتههای مهم این بود که بین میزان تحصیلات مدیران و دیدگاه آنان در خصوص نیازهای کارکنان ارتباط معنیداری وجود داشت. همچنین حوزهکاری مدیران در نگرش آنان نسبت به نیازهای کارکنان تأثیر داشته و بین سابقه کار کارکنان و نیازهای فیزیولوژیکی و خودیابی آنان ارتباط معنیداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این تحقیق در خصوص سلسله مراتب نیازها از دیدگاه کارکنان و مدیران نشان داد که یک همسوئی بین دیدگاه مدیران و کارکنان در خصوص نیازهای کارکنان وجود دارد واین بحث میتواند به مدیریت بومی، سابقه کار مدیران، میزان تحصیلات مدیران و آگاهی آنان مربوط باشد. همچنین سلسله مراتب نیازها از الگوی سلسله مراتب نیازهای مازلو در بخش احترام و منزلت برخوردار نیست و مدیران و کارکنان دانشگاه بیشترین اهمیت را به نیازهای احترام و منزلت دادهاند. بین نیازهای کارکنان و بعضی از متغیرها نظیر تحصیلات، سابقه کار و... ارتباط معنیداری وجود داشته است.
http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-845-fa.pdf
2015-06-14
21
26
R
ostvar
1
AUTHOR
AM
moosavi
2
AUTHOR
3
AUTHOR
4
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
وضعیت دموگرافیک بیماری مالاریا در استان کهگیلویه و بویراحمد طی سالهای 1375 تا 1382
مقدمه و هدف: مالاریا یک بیماری تک یاختهای با انتشار جهانی است که هنوز هم عوامل آن، یعنی گونههای پلاسمودیوم در بسیاری از مناطق، بیش از هر بیماری عفونی دیگر قربانی میگیرند. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی بیش از 300 تا 500 میلیون انسان در سراسر جهان به عفونت ملالاریا دچارند و از این تعداد سالیانه 1.5 تا 2.7 میلیون نفر (بخصوص کودکان)جان خود را از دست میدهند. با توجه به نامشخص بودن وضعیت اپیدمیولوژیک مالاریا در استان کهگیلویه و بویراحمد و همچنین مساعد بودن شرایط انتقال بیماری به وسیله مهاجرت افراد به این استان، مطالعه حاضر جهت بررسی وضعیت بیماری مالاریا طی سالهای 1382-1375 صورت گرفت.
مواد و روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی و گذشتهنگر با بررسی کلیه پروندههای موجود در مرکز بهداشت استان طی سالهای 1375 تا 1382 انجام گردید که نمونه مورد نظر معادل جمعیت آماری یعنی 485 نفر بوده و اطلاعات موجود در پروندهها به جداول طراحی شده براساس متغیرهای موردنظر یعنی سن، جنس، سال، تابعیت، نوع انگل و شهرستان منتقل گردید و سپس با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها:اکثریت نمونهها از شهرستان کهگیلویه (41 درصد) و کمترین آنها از شهرستان گچساران (18.7 درصد)، بیشترین میزان آلودگی در سنین زیر 20 سال (63.3 درصد)، بودند. از نظر نوع انگل گزارش شده در ایجاد بیماری مالاریا در استان، 94.4 درصد پلاسمودیوم ویواکس، 5.2 درصد درصد انگل پلادسمودیوم فالسیپاروم و 0.4 درصد آلودگی مختلط بوده است. از نظر جنسیت تقریباً 64 درصد مرد و 36 درصد زن میباشند. از نظر تابعیت 62.7 درصد بیماران ایرانی و 37.3 درصد افغانی بودند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصله میتوان نتیجهگیری کرد که وضعیت بیماری مالاریا در این استان به سمت وضعیت مناسبی پیش میرود و برنامههای مبارزه و کنترل این بیماری موفقیت چشمگیری داشتهاند. اما برای رسیدن به وضعیت ایدهآل باید برنامههای کنترل و پیشگیری بیماریها با دقت بیشتر ادامه یابد و افراد غیربومی وارد شده به استان به خصوص مهاجرین افغانی از نظر بیماری قرنطینه و کنترل شوند و پس از بهبودی کامل اجازه سکونت به آنها داده شود.
http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-846-fa.pdf
2015-06-14
27
39
A
Mshfe
1
AUTHOR
sh
Abolghasem hossini
2
AUTHOR
Z
karimi
3
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
بررسی دانش و عملکرد کارکنان پرستاری بیمارستانهای شهر یاسوج در مورد کنترل عفونتهای بیمارستانی
مقدمه و هدف: عفونتهای بیمارستانی یکی از مشکلات عمده طب مدرن است که با کیفیت ارائه مراقبتهای بهداشتی در بیمارستانها ارتباط دارد. به طور متوسط 10-7 درصد بیماران بستری شده در بیمارستان، پس از بستری شدن به یک عفونت مبتلا میشوند. کنترل و پیشگیری این معضل محدود به مکان و منطقه جغرافیایی خاصی نیست. آمارها نشان میدهد که این مشکل جهانی است و فقط از لحاظ شدت و ضعف در کشورهای مختلف تفاوت دارد. پژوهش حاضر به منظور تعیین آگاهی و نحوه عملکرد کارکنان پرستاری بیمارستانهای شهر یاسوج در مورد کنترل عفونتهای بیمارستانی انجام گردیده است.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی در سال 1382 است که تعداد 105 نفر از کارکنان پرستاری در آن شرکت داشتهاند. ابزار گردآوری دادهها شامل یک پرسشنامه و یک چک لیست به ترتیب در خصوص دانش و عملکرد واحدهای مورد پژوهش بوده است که آگاهی و عملکرد براساس امتیاز کسب شده در سه سطح ضعیف، متوسط و خوب طبقهبندی شده است. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردیده است.
یافتهها:نتایج نشان داد که از نظر دانش، 5.7 درصد واحدهای مورد پژوهش ضعیف، 42.9 درصد متوسط و 51.4 درصد خوب ارزیابی گردیدهاند. همچنین در خصوص عملکرد واحدهای مورد پژوهش، 6.7 درصد ضعیف، 21 درصد متوسط و 72.30 درصد خوب برآورد گردیدهاند. یافتهها نشان داد که ارتباط مشخصات دموگرافیک با میزان دانش و نحوه عملکرد واحدهای مورد پژوهش در خصوص سن، جنس، سابقه کار و میزان تحصیلات از نظر آماری معنیدار بوده است. (P<0.05).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق میزان دانش واحدهای مورد پژوهش در خصوص کنترل عفونتهای بیمارستانی در 5.7 درصد از آنان ضعیف بوده است و از نظر عملکرد نیز تنها 6.7 درصد عملکرد ضعیف داشتهاند که این امر بیانگر آنست که برگزاری کلاسهای آموزشی و گذاشتن جزوات آموزشی در اختیار کارکنان پرستاری در دانش و عملکرد آنان ثمربخش بوده است.
http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-847-fa.pdf
2015-06-14
41
50
F
Reiss karimian
1
AUTHOR
A
Rostamnejad
2
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
بررسی تاثیر فعالیتهای رابطین بهداشتی زن در ارتقای خدمات بهداشتی درمانی در جمعیتهای تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری یاسوج
مقدمه و هدف: اجرای طرح رابطین بهداشت برای ایجاد دسترسی مردم محروم و حاشیهنشین شهری به خدمات بهداشتی در سال 1372 طراحی و اجرا شده است. علیرغم اظهارات دست اندرکاران برنامه رابطین بهداشت در استان کهکیلویه و بویراحمد مبنی بر مؤثر بودن فعالیتهای رابطین مشاهدات و بررسیهای محققین همگام کارآموزی دانشجویان در واحدهای بهداشتی شهر یاسوج این سئوال را مطرح کرده که آیا در حال حاضر فعالیتهای رابطین بهداشت تاثیرات لازم را بر ارتقای خدمات بهداشتی دارد؟ هدف مطالعه تعیین تأثیر فعالیت رابطین بهداشت در افزایش پوشش خدمات بهداشتی مانند واکسیناسیون، تنظیم خانواده، شیردهی مادران، وضعیت تغذیه کودکان، مراقبت اطفال زیریکسال، مراقبت زنان باردار، درمان کودکان زیریکسال مبتلا به اسهال و تعیین نقاط قوت و ضعف برنامه رابطین بوده است.
مواد و روش کار: این یک پژوهش توصیفی و تحلیلی است که در آن کلیه خانوارهای (293 خانوارها) با و بدون رابط بهداشتی در شهر یاسوج که در زمان مطالعه (1381.9.1 لغایت 1381.9.30 ) کودک زیر یک سال داشتهاند مشخص و از طریق پرسشنامه کتبی با مادران آنها مصاحبه انجام شد. ضمنا اطلاعات تکمیلی از پرونده بهداشتی خانوارهای مورد نظر ثبت و ضبط گردید. دادههای جمعآوری شده از طریق نرمافزار SPSS و روشهای آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: پوشش واکنشهای ب ث ژ، فلجاطفال، هپاتیت و ثلاث از لحاظ به موقع بودن، نامنظم بودن و نزده در نوبتهای مختلف در کودکان زیریکسال فعلی، استفاده از روشهای پیشگیری از حاملگی در حال حاضر، توزیع متغیرهای استفاده از آغوز، استفاده از شیرمادر، استفاده از شیرخشک، استفاده از شیرمادر و شیرخشک، استفاده از غذای کمکی، زمان شروع غذای کمکی، استفاده از مکمل غذایی، زمان شروع قطره آ و د، زمان شروع قطره مولتی ویتامین، توزیع وزن هنگام تولد مراجعه به مراکز بهداشتی درمانی و نظم مراجعه به مراکز بهداشتی درمانی برای مراقبت از کودکان زیریکسال فعلی، تحت پوشش بودن زن حامله، زمان تشکیل پرونده برای زن حامله، دریافت واکسن توام زمان حاملگی، بار مراقبت در زمان حاملگی و مراجعه برای مراقبت بعد از زایمان مربوط به آخرین حاملگی، بار ابتلا به اسهال کودک زیر یکسال فعلی، نوع اقدام شیردهی در هنگام اسهال کودک و نحوه درمان کودک مبتلا به اسهال مربوط به کودک زیریکسال فعلی در دو گروه خانوارهای دارای رابط و بدون رابط فاقد تفاوت معنیداری بوده است.
نتیجهگیری: در مجموع کلیه یافتهها نشان میدهند برنامه رابطین بهداشتی در حال حاضر اثرگذاری خود را با توجه به انتظارات سیستم بهداشتی در شهر یاسوج از دست داده است و در این خصوص به نوعی رکود دچار شده است. نتایج حاصل به روشنی بیانگر رکود فعالیتهای رابطین و اثرگذاری آنها بر شاخصهای کمی بهداشت خانواده میباشد و این مسئله میتواند بیانگر بیاثری یا کم اثری رابطین بهداشت بر کیفیت شاخصهای بهداشتی مورد نظر نیز باشد.
http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-848-fa.pdf
2015-06-14
51
58
AM
Moosavi
1
AUTHOR
R
Ostavar
2
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
امنیت تغذیهای در الگوی دریافت مواد مغذی روزانه خانوارهای شهرستان بویراحمد 1381-1380
مقدمه و هدف: دیدگاه عمومی بر این است که بین رژیم غذایی، روش زندگی و سلامت ارتباط وجود دارد. امروزه از نظر متخصصین تغذیه یک الگوی مناسب تغذیه باید حاوی مقدار غذای کافی و متعادل باشد تفاوتهای فردی چون سن، جنس، محل زندگی، ترجیحات غذایی، عادات غذایی، فرهنگ و مواد تغذیهای را در برگیرد. در همین راستا مطالعه بررسی وضعیت امنیت مواد مغذی در الگوی مصرف خانوارهای شهرستان بویراحمد انجام شد.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی است. اطلاعات از طریق مصاحبه جمعآوری شده، لیست خانوارها با استفاده از روش خوشهای تعداد 420 خانوار انتخاب و پرسشنامه یادآمد 24 ساعت غذا در 3 نوبت به فاصله 10 روز تکمیل و سپس با استفاده از نسخه سوم پدرازشگر تغذیه تجزیه و تحلیل و میزان مواد مغذی محاسبه و میزان توصیه شده روزانه افراد هر خانواده جمعآوری و بر تعداد افراد تقسیم و نهایتا میانگین میزان توصیه شده روزانه تمام خانوارها به دست آمد و با میانگین نیاز تعیین شده کشوری مقایسه شد.
یافتهها: براساس نتایج به دست آمده میزان دریافت مواد مغذی کربوهیدرات، پروتئین، چربی به ترتیب 78، 11 و 11 درصد انرژی فرد را در روز تامین میکرد و دریافت اسیدهای آمینه لیزین، متیونین، اسیدهای چرب اشباع چندزنجیره، ویتامینهای B2، B6، B12، C و A و مواد معدنی روی، مس فلوئور در محدوده ناامن تغذیهای قرار داشتند یعنی میزان دریافتی این مواد در افراد خانوار کمتر از 80 درصد نیاز روزانه آنها میباشد.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان دهنده ناامنی بعضی مواد غذایی مهم است که برخی از یافتههای کشوری مشابه این مطالعه است. یکی از مهمترین دلیل این کمبود الگوی نامناسب غذایی است که مصرف غلات بالا و میزان پروتئین و چربی کم شده است و همین امر باعث بهم خوردن تعادل ریزیها در رژیم غذایی خانوارها شده است که قطعا عواقبی چون انواع سوتغذیه و رشد ناکافی کودکان، کم خونی و کمبود مواد معدنی و ویتامینها از جمله پیامدهای آن میباشد. این امر لزوم مطالعات بیشتر و تلاش برای بهبود الگوی مصرف مواد غذایی را طلب میکند.
http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-849-fa.pdf
2015-06-14
59
69
A
Afshoon
1
AUTHOR
JM
Malekzadeh
2
AUTHOR
A
Pourmahmoudi
3
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
بررسی آگاهی و نگرش مردان متاهل درباره وازکتومی در شهر دهدشت سال 1382
مقدمه و هدف: تنظیم خانواده به عنوان یک برنامه مهم و دارای اولویت در سطح کشوری و استانی جهت کنترل و مهار رشد شتابان جمعیت مطرح است. مردان میتوانند نقش بسیار موثری در برنامه تنظیم خانواده ایفا نمایند. لذا طی این پژوهش آگاهی و نگرش مردان متاهل شهر دهدشت در مورد وازکتومی مورد سنجش و بررسی قرار گرفت.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر مطالعهای توصیفی- تحلیلی در سال 1382 بوده و ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه و روش جمعآوری مصاحبه بود. با مراجعه به 400 مرد متاهل که به صورت تصادفی منظم انتخاب شده بودند پرسشنامهها تکمیل گردیدند. دادههای جمعآوری شده از طریق نرمافزار SPSS و روشهای آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: براساس یافتههای این پژوهش میانگین سنی واحدهای پژوهشی 9.23 ± 38.54 سال بود. 53.1 درصد دارای تحصیلات دبیرستانی و دانشگاهی و 46.3 درصد کارمند بودند. از نظر میزان آگاهی از عمل وازکتومی، 33.3 درصد آگاهی ضعیف و 25 درصد آگاهی متوسط و 41.8 درصد آگاهی خوب داشتند. از نظر نگرش واحدهای پژوهشی به وازکتومی و 44 درصد دارای نگرش ضعیف، 34.8 درصد دارای نگرش متوسط و 21.2 درصد دارای نگرش خوب بودند. سطوح آگاهی واحدهای پژوهشی با میزان تحصیلات، سن، تعداد فرزندان و اشتغال آنان رابطه معنیداری را نشان داد و سطوح نگرش واحدهای مورد پژوهش با میزان تحصیلات، سن و شغل آنان دارای رابطه معنیداری بود.
نتیجهگیری: براساس یافتهها پیشنهاد میشود تا بازنگری در امر برنامهریزی آموزشی و رسانهای نسبت به ارتقا آگاهی و نگرش مردم در زمینه وازکتومی اقدام شود.
http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-850-fa.pdf
2015-06-14
59
69
1
AUTHOR
2
AUTHOR
3
AUTHOR
4
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
مقایسه دانش و نگرش مادران دارای فرزند معلول ذهنی و بدون فرزند معلول ذهنی در زمینه معلولیت ذهنی در شهر گچساران در سال 1382
مقدمه و هدف: عقبماندگی ذهنی مرض یا بیماری نیست بلکه یک پدیده پیچیده ذهنی بوده که قابل پیشگیری است و یکی از سختترین مشکلات جامعه انسانی به شمار میرود که میتوان از وقوع بیش از دو سوم آن پیشگیری نمود. نیاز اولیه والدینی که در جستجوی کمک هستند به دست آوردن هرچه بیشتر آگاهی درمورد مسائل مربوط به عقب ماندگی ذهنی میباشد. این امر شناسایی هرچه سریعتر این بیماران، سنجش و بررسی میزان آگاهی والدین و در نهایت آموزش آنان را ایجاب مینماید. در همین راستا این پژوهش با هدف مقایسه دانش و نگرش مادران دارای معلول ذهنی و بدون معلول ذهنی در زمینه معلولیت ذهنی انجام شده است.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقایسهای در سال 1382 است. اطلاعات در یک مرحله از واحدهای مورد پژوهش جمعآوری گردید. حجم نمونه شامل 200 نفر مادر دارای فرزند معلول ذهنی و 200 نفر مادر بدون معلول ذهنی بود. بعد از همتاسازی نمونهها خانوادههای دارای فرزند معلول ذهنی به صورت تصادفی از بین پروندههای موجود در بهزیستی و خانوادههای بدون فرزند معلول ذهنی با استفاده از اطلاعات سرشماری در مرکز بهداشت شهرستان گچساران انتخاب شدند. در این مطالعه پرسشنامه پژوهشگر ساخته بود که در سه بخش تنظیم گردید. مشخصات فردی مادر و و فرزند معلول ذهنی (در گروه دارای فرزند معلول ذهنی) 200 سئوال 3 گزینهای مربوط به دانش در زمینه معلولیت ذهنی، 15 سئوال نگرش سنج براساس مقیاس 5 درجهای لیکرت در زمینه معلولیت ذهنی بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای آماری توصیفی و آزمونهای تی، آنالیز واریانس، کروسکال واریس و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
یافتهها: نتایج بیانگر آن است که بین دانش و نگرش مادران فرزند معلول ذهنی و بدون آن با هم اختلاف معنیداری وجود داشته و میزان دانش و نگرش مادران دارای معلول ذهنی کمتر از مادران بدون معلول ذهنی میباشد و ارتباط مثبت و معنیدار بین دانش و نگرش در هر دو گروه دیده شد.
نتیجهگیری: بحث براساس نتایج حاصله مسئولین بهزیستی و مملکتی را متوجه وضع نابسامان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانوادههای دارای معلول ذهنی نموده تا حداقل با تأکید و توجه بیشتر به وضعیت کاریابی و حرفه آموزی معلولین ذهنی و فراهم آوردن استقلال و خودکفایی بیشتر معلولین، از فشارهای روحی، روانی و اقتصادی وارده بر خانواده معلولین و کل جامعه کاسته شود. بدین وسیله به عوض وابسته کردن معلولین و خانوادههای آنان به بهزیستی و سایر مراکز خیریه و در نتیجه تشدید معلولیتهای ذهنی، جسمی و اجتماعی بتوان گامی در جهت بهبود و کاهش مشکلات ناشی از معلولیت ذهنی در سطح خانواده و جامعه بردارد.
http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-851-fa.pdf
2015-06-14
81
90
A
Mobaraki
1
AUTHOR
gh
Zadehbagheri
2
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
آگاهی نگرش و عملکرد پرستاران در مراقبت از بیمار رو به مرگ در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی یاسوج 1381
مقدمه و هدف: بیش از 70 درصد مرگو میرها در بیمارستانها اتفاق میافتد. پرستاران به خاطر ماهیت شغلی خود بیش از سایر افراد با افراد رو به مرگ مواجه میشوند. مراقبت از بیمار رو به مرگ، آرامش بخشیدن و تسلیدادن به خانواده بیمار، خواه مرگ ناگهانی بوده و یا به دنبال یک بیماری طولانی مدت و صعبالعلاج بروز کند، از دشوارترین تجارب پرستاری است که مستلزم داشتن آگاهی کافی، نگرش مثبت و عملکرد مناسب است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان آگاهی، نوع نگرش و نحوه عملکرد پرستاران و بهیاران در مراقبت از بیمار رو به مرگ در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شد.
مواد و روشکار: در این مطالعه توصیفی 181 نفر پرستار و بهیار شرکت داشتند که براساس نمونههای در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود که اطلاعات آن در چهار بخش تنظیم شده بود. دادهها پس از جمعآوری در نرمافزار SPSS و با آزمونهای مجذور کای، مقایسه میانگین و ضریب همبستگی اسپیرمن تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که 52.5 درصد نمونهها از آگاهی خوبی در زمینه مراقبتهای جسمی و روانی از بیمار رو به مرگ برخوردار بودند (میانگین 2.5 ± 14.8) ، همچنین 60.8 درصد دارای نگرش مثبت (میانگین 1.5 ± 15) و 57.5 درصد عملکرد خوبی داشتند (میانگین 2.3 ± 15.8). ضریب همبستگی اسپرمن ارتباط معنیداری را بین میزان آگاهی با نگرش و نحوه عملکرد نشان داده است.
نتیجهگیری: با توجه به میانگین نمرات، به نقش پرستاران بایستی توجه بیشتری کرد و برگزاری همایشها، کنفرانسها و آموزشهای حین خدمت در زمینه مرگ و حقوق بیمار در میزان آگاهی و عملکرد آنها موثر خواهد بود.
http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-852-fa.pdf
2015-06-14
91
99
A
Afrasibifar
1
AUTHOR
S
Mohamadhossini
2
AUTHOR
E
Momeni
3
AUTHOR
AK
Alamdari
4
AUTHOR