en
jalali
1386
1
1
gregorian
2007
4
1
12
1
online
1
fulltext
fa
تاثیر سولفات روی بر بیماری پپتیک اولسر
Effect of Zinc Sulfate onPeptic Ulcer Disease
مقدمه و هدف: مطالعات انجام شده بر روی مدل های حیوانی، تاثیر مفید سولفات روی بر بهبود زخم ها را نشان داده اند، اما تحقیقات محدودی در مورد تاثیر روی بر زخم معده و اثنی عشر بر روی انسان انجام شده است و میزان تاثیر آن در انسان نامشخص است. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر سولفات روی بر بیماری زخم معده و اثنی عشر انجام گردید. مواد و روش ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سو کور بر روی افراد مراجعه کننده به درمانگاه آندوسکوپی بیمارستان بعثت سنندج در سال 1383ـ 1382 در دو گروه مداخله 46) نفر) و کنترل 58) نفر) انجام شد. بیماران در صورت داشتن زخم در معده و اثنی عشر وارد مطالعه شدند. به همه بیماران، درمان چهار دارویی شامل؛ آموکسی سیلین، مترونیدازول، امپرازول و بیسموت داده شد. کپسول سولفات روی به میزان یک کپسول 220 میلی گرمی به صورت یک روز در میان به رژیم دارویی گروه مداخله اضافه شد. از بیماران بعد از 4 هفته پرسشنامه مجدد تکمیل شده و آندوسکوپی مجدد نیز انجام گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS و شاخص های توصیفی و آزمون های آماری مجذور کای، فیشر و تی آنالیز گردید. یافته ها: دو گروه مداخله و کنترل از نظر عواملی مانند؛ محل سکونت، مصرف سیگار و الکل و داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی و اندازه زخم قبل از درمان تفاوت معنی داری نداشتند. میانگین اندازه زخم در گروه مداخله قبل و بعد از درمان به ترتیب؛ 17.72±24.65 و 7.3±3.8 میلی متر و در گروه کنترل 21.22±22.51 و 10.8±5.7 میلی متر بود که بین گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: ترکیبات روی می تواند جزو داروهای موثر در بهبود پپتیک اولسر باشند و به ترمیم زخم ها کمک کنند، ولی انجام مطالعات بیشتر با دوزهای بالاتر جهت تعیین دوز موثر روی توصیه می گردد.
Introduction & Objective: in vitro studies shown the effect of zinc sulfate on healing of ulcers but limited in vivo studies have been done to demonstrate this effect in human. This study was conducted to investigate the effect of zinc sulfate on peptic ulcer disease Materials & Methods: This is a double blind randomized clinical trial study. We studied people who referred to endoscopy clinic in Sanandaj Besat hospital during 2002-2003. The patients were divided into two groups, case group (n=45) and control group (n=58). Only patients who had duodenal and stomach ulcer were included. All patients received standard treatment for ulcer consisting of amoxicillin, metronidazole, omeprazole and bismuth. Interventional group received one zinc sulfate capsule (220 mg) every other day. After four weeks endoscopy was performed for each patient. Data analysis was done by SPSS software using descriptive statistics, x², Fisher exact and T test. Results: There was no difference between the case and control group in factors such as place of residency, smoking, alcohol and NSAID drug consumption and ulcer size. The mean size of ulcers in case group before and after treatment were 24.65±17.72 mm and 3.8±7.3 mm while in control group were 22.51±21.22 mm and 5.7±10.8 mm, respectively. The differences were not statistically significant. Conclusion: Zinc compound could be effective in healing peptic ulcer however, more studies with higher doses of zinc are required to determine its effective dose.
1
9
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-521&slc_lang=en&sid=1
2015/06/15
1394/3/25
2015/06/15
1394/3/25
k
Yazdanpanah K *,
کامبیز
یزدان پناه
kyazdan4@yahoo.com
0031947532846008618
0031947532846008618
Yes
n
Moghimi
نسرین
مقیمی
0031947532846008619
0031947532846008619
No
Ghaderi
ابراهیم
قادری
0031947532846008620
0031947532846008620
No
v
Yousefinejad
وحید,
یوسفی نژاد
0031947532846008621
0031947532846008621
No
نازیلا
درویشی
0031947532846008622
0031947532846008622
No
fa
تاثیر تزریق بوپیواکائین بر استفاده از مخدر و طول مدت بستری در بیماران تحت عمل ترمیم هرنی اینگوئینال
The Bupivacaine Effects on Opioids Usage and Admission Duration in Patients Underwent Inguinal Hernia Repair
مقدمه و هدف: درمان دردهای بعد از عمل و استفاده از مسکن ها در اعمال جراحی ترمیم هرنی اینگوئینال مورد توجه جراحان و متخصصان بی هوشی می باشد. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر بلوک اعصاب ایلیواینگوئینال ایلیوهایپوگاستریک با بوپیواکائین بر استفاده از مخدر و طول مدت بستری بیماران بعد از عمل ترمیم هرنی اینگوئینال بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد 100 مرد مراجعه کننده به بیمارستان شهید مباشر کاشانی همدان در سال 1385 که مبتلا به هرنی اینگوئینال یک طرفه بودند، به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. تعداد 50 بیمار در گروه مداخله تحت بلوک اعصاب ایلیواینگوئینال و ایلیوهایپوگاستریک با بوپیواکائین قرار گرفتند و در گروه کنترل 50) بیمار) که در این باره اقدامی صورت نگرفت. سپس مقدار مخدر مصرفی بعد از عمل و مدت زمان بستری در بیمارستان، در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص های توصیفی و آزمون های تی دانشجویی و مجذور کای تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین تخت روز بستری بیماران در دو گروه مداخله و کنترل به ترتیب 0.4±1 و 0.91±2 روز بود که دارای تفاوت آماری معنی داری بود (p<0.01). تعداد بیمارانی که در طی فواصل معین زمانی از متادون استفاده کرده بودند، در گروه مداخله کمتر بود (p<0.05). همچنین مقدار متادون دریافت شده در گروه مداخله کمتر از کنترل بود (p<0.05).
نتیجه گیری: بلوک اعصاب ایلیواینگوئینال و ایلیوهایپوگاستریک به صورت ناحیه ای به وسیله بوپیواکائین می تواند سبب کاهش نیاز به مخدر و مدت اقامت در بیمارستان بعد از ترمیم هرنی اینگوئینال گردد.
ABSTRACT:
Introduction & Objective: Postoperative pain management and
narcotic usage after inguinal hernia repair is an important concern
for anesthesiologists and surgeons. The purpose of this study was
to find out whether the use of local anesthetic nerve block in
ilioinguinal and iliohypogastric region by bupivacaine could reduce
postoperative pain and hospital admission periods after inguinal
hernia repair.
Materials & Methods: In a randomized clinical trail, 100 patients
with diagnosis of unilateral inguinal hernia undergoing inguinal
hernia repair were randomly allocated to two groups. The patients
in the intervention group (n= 50) received bupivacaine for
ilioinguinal and iliohypogastric nerve blocking, while those in the
control group (n =50) received nothing. Then opioids (methadone)
usage and hospital admission duration were evaluated in the two
groups. The collected data were then analyzed by SPSS software
using descriptive and analytic methods (Chi square and student t
test).
Results: The mean admission times were 1±0.4 and 2±0.91 in the
intervention and control groups respectively and the difference was
statistically significant (p<0.01). Also the number of the patients
who intermittently received methadone was less in the intervention
group in comparison with that of the control (p<0.05). Furthermore,
intervention group received less amount of methadone during their
admission (p<0.05).
Conclusion: Local anesthetic nerve block in ilioinguinal and
iliohypogastric region by bupivacaine could reduce opioids usage
and the duration of hospital stay after inguinal hernia repair.
Inguinal hernia,Bupivacaine,Ilioinguinal nerve Block
11
18
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-522&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/15
1394/3/25
HR
Khorshidi
حمیدرضا
خورشیدی
khorshidi_h2007@yahoo.com
0031947532846004096
0031947532846004096
Yes
MH
Azimian
محمدحسین
عظیمیان
0031947532846004097
0031947532846004097
No
MM
Fazlian
محمدمهدی
فضلیان
0031947532846004098
0031947532846004098
No
fa
ارزیابی اثر ضد دردی گالبانوم (الئوگم رزین گیاه باریجه) به وسیله تست فرمالین در موش
Evaluation of Antinociceptive Effect of Galbanum by Formalin Test in Mice
مقدمه و هدف: گیاه باریجه از خانواده چتریان و از گیاهان دایمی و بومی ایران و افغانستان می باشد و مانند بسیاری از گیاهان، وجود مواد فعال بیولوژیک در آن به اثبات رسیده است. از جمله وجود ترپنوئیدها و آلکالوئیدها، آلفاپینن و کاردنولیدها در آنالیز فیتوشیمیایی عصاره های مختلف این گیاه دیده شده است و بر این اساس پتانسیل آن را دارد که از نظر خواص ضد التهابی و درمانی بیشتر بررسی شود. هدف از این پژوهش ارزیابی اثر ضد دردی گالبانوم (الئوگم رزین گیاه باریجه) به وسیله تست فرمالین در موش بود.
مواد و روش ها: این مطالعه تجربی در بخش فیزیولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال 1383 انجام گردید و در آن 120 سر موش سوری نر با محدوده وزنی32 ـ 25 گرم استفاده شد که به طور تصادفی در دوازده گروه ده تایی قرار گرفتند. در گروههای باریجه با دوز 100 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، مرفین با دوزهای 4 و 6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و سدیم سالیسیلات با دوزهای 100 و 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 15 دقیقه قبل از تزریق فرمالین داروی مورد نظر به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در گروههای شاهد حجمی برابر از نرمال سالین (شاهد سدیم سالیسیلات) و یا دی متیل سولفوکسید) شاهد باریجه?? (دقیقه قبل از تزریق زیر جلدی فرمالین به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در گروههای دیکلوفناک سدیم با دوزهای 5 و 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و پیروکسیکام با دوز 50 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 30 دقیقه قبل از تزریق فرمالین، داروی مورد نظر به صورت داخل صفاقی تزریق گردید. بعد از دریافت داروها به مدت یک ساعت در محفظه مخصوص تست فرمالین رفتارهای حیوان دقیقاً مشاهده و ثبت می گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری آنالیز واریانس و به دنبال آن تست توکی برای مقایسه بین گروهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین و خطای معیار نمره درد در گروه باریجه، در مرحله حاد تست فرمالین 0.05±2.28 و در مرحله مزمن 0.03±1.09 بود که این مقادیر اختلاف معنی دار با گروه کنترل که هیچ دارویی قبل از تست دریافت نکردند، داشت.
نتیجه گیری: بررسی نتایج و مشاهده رفتار حیوان نشان داد که تزریق داخل صفاقی شیرابه باریجه با دوز 100 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، به طور معنی دار نسبت به گروه کنترل قادر به کاهش درد می باشد و با این دوز در کاهش درد حاد و مزمن تست فرمالین رفتاری مشابه داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی و نیز مرفین از خود نشان می دهد. همچنین باریجه در مرحله مزمن تست فرمالین به همراه دیکلوفناک یک اثر افزایشی نشان داد، بنابراین احتمالا باریجه اثرات ضد التهابی هم دارد
ABSTRACT:
Introduction & Objective: Ferula gummosa Boiss (Apiaceae) is a
perennial plant native to Iran and Afghanistan. Like many plants,
this species contains active biological compounds including
monoterpenes, alfa pinene and alkaloids which have been
demonstrated in phytochemical analysis of different extract of this
species. In Iranian traditional medicine Ferula gummosa has been
used in intestinal disorders, asthma and convulsion. Previous
studies showed that Galbanum is effective in relieving pain in hot
plate test model. In this study analgesic effect of intra peritoneal
injection of Galbanum (Ferula exudates) was evaluated by formalin
test and was compared with the analgesic effect of morphine and
non-steroidal anti-inflammatory drugs.
Material & Methods: This experimental study was done from July
2003 through 2004 in Shiraz University of Medical Sciences. 120
male Syrian mice weighing 25-32g, in ten groups were used in this
study. Mice were pretreated intra peritoneally (i.p.) 15 minutes
before formalin injection, with Galbanum (100 mg/kg), morphine
(4;6 mg/kg) and sodium salicylate (100;200 mg/kg). In vehicle
groups, equal volume of solvent (normal saline and/or DMSO) was
injected 15 minutes before formalin test. In diclofenac- sodium
(5;10 mg/kg, i.p.) and piroxicam (50 mg/kg, i.p.) groups, animals
were pretreated with these drugs 30 minutes before formalin
injection. Control group was not pretreated with any drug before
formalin test. Data obtained from formalin test were expressed as
Mean±SEM and were analyzed by ANOVA and Tukey test.
Results: Results of the present study showed that intra peritoneal
injection of Galbanum (100 mg/kg) reduced the pain score in acute
phase of formalin test (2.28±0.05) and also in chronic phase
(1.09±0.03). These differences were significant, in comparison with
control values, in both phases (p<0.05).
Conclusion: According to our findings, intra peritoneal injection of
galbanum (100 mg/kg), like NSAIDs and morphine, reduces acute
and chronic pain in formalin test. Moreover, Galbanum along with
diclofenac has additive effect at chronic phase of formalin test,
which means that it may have an anti-inflammatory effect as well.
19
27
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-523&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
A
Zarifkar
اسداله
ظریف کار
0031947532846004101
0031947532846004101
No
M
Karami-Kheirabad
مریم
کرمی خیرآباد
marya.karami@gmail.com
0031947532846004102
0031947532846004102
Yes
M
Edjtehadi
مجید
اجتهادی
0031947532846004103
0031947532846004103
No
K
Rastgar
کریم
رستگار
0031947532846004104
0031947532846004104
No
M
Ghalje
مهناز
قلجه
0031947532846004105
0031947532846004105
No
fa
بررسی میزان فراوانی ژن وابسته به سیتوتوکسین در سویه هـای هلیکـوباکتـر پیلـوری جـدا شده از نمونه های بیوپسی معده در شهرستان شهرکرد
Prevalence of the cagA-Positive Helicobacter pylori Strains Isolated from Gastric Biopsy Specimens in Shahrekord
مقدمه و هدف: عفونت هلیکوباکتر پیلوری یکی از شایع ترین عفونت های مزمن باکتریایی در انسان است. هلیکوباکتر پیلوری یک باسیل گرم منفی مارپیچی شکل است که بیماری های متعددی نظیر؛ گاستریت مزمن، زخم معده وسرطان معده را ایجاد می کند. ژن وابسته به سیتوتوکسین در بیشتر سویه های هلیکوباکتر پیلوری وجود دارد و طبق بررسی های به عمل آمده ثابت شده است که سویه های وابسته به سیتوتوکسین مثبت نسبت به سویه های وابسته به سیتوتوکسین منفی از قدرت بیماری زایی بالاتری برخوردار هستند و وجود ژن وابسته به سیتوتوکسین با زخم دئودنوم و آتروفی مخاط معده و سرطان معده در ارتباط می باشد. هدف از این مطالعه تعیین میزان فراوانی ژن وابسته به سیتوتوکسین در سویه های هلیکوباکتر پیلوری جدا شده از نمونه های بیوپسی معده بیماران بود.
مواد و روش ها: این یک مطالعه مولکولار اپیدمیولوژی است که در زمستان سال 1385 بر روی نمونه های بیوپسی معده 120 بیمار مراجعه کننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان هاجر شهرکرد انجام شد. از نمونه های بیوپسی مورد مطالعه ابتدا استخراج دی ان آ صورت پذیرفت. سپس وجود عفونت هلیکوباکتر پیلوری در آنها به روش واکنش زنجیره ای پلی مراز بررسی گردید و نمونه های آلوده به هلیکوباکتر پیلوری از لحاظ وجود ژن وابسته به سیتوتوکسین با پرایمرهای اختصاصی این ژن مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار اکسل و آزمون مجذور کای تحلیل گردید.
یافته ها: تشخیص هلیکوباکتر پیلوری با استفاده از روش تست سریع اوره آز، در 74 مورد 61.66) درصد) نتیجه مثبت داشت، در صورتی که به روش واکنش زنجیره ای پلی مراز 103 مورد 85.83) درصد) مثبت یافت شد و همه نمونه هایی که در تست سریع اوره آز مثبت گردیدند با روش واکنش زنجیره ای پلی مراز نیز تایید شدند. ژن وابسته به سیتوتوکسین نیز در 86 مورد 83.5) درصد) از نمونه ها یافت شد (p<0.05).
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بسیار بالای هلیکوباکتر پیلوری در منطقه مورد مطالعه و وجود درصد زیادی از سویه های وابسته به سیتوتوکسین مثبت در این بین نیاز به توجه جدی تر نسبت به پیشگیری و درمان احساس می شود.
ABSTRACT:
Introduction & Objective: Helicobacter pylori are among
the important pathogens responsible for chronic gastritis,
peptic ulcer and gastric cancer. The present study aimed to
comparatively evaluate PCR and RUT methods for detection
of H. Pylori and determination of the prevalence of the cagApositive
Helicobacter pylori strains in Shahrekord.
Materials & Methods: This is a molecular epidemiology study
conducted in 1385 on biopsy samples collected from 120 patients
with dyspeptic symptoms who were referred to endoscopy
department of Hajar hospital of Shahrekord. In order to detect H.
pylori, RUT method was used at first and then DNA was directly
extracted from biopsy specimens. PCR-amplification was
preformed for the ureC and then for cagA gene.
Results: The H. pylori infection was found in 74 (61.66%) of the
patient by RUT method. In parallel, ureC PCR detected H. pylori in
103 (85.83%) of patients. All RUT-positive patients were found to
be ureC-PCR positive, too. The cagA-positive H. pylori strains
were found in 83.5 percent of isolated strains.
Conclusion: These findings indicate that ureC PCR is more
sensitive than RUT for diagnosis of H. pylori infection. In addition,
the high prevalence of the CagA-positive H. pylori strains is
present in Shahrekord.
Helicobacter pylori, Polymerase Chain Reaction(PCR), Cytotoxin associated gene A(cagA)
29
38
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-524&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
A
Doosti
عباس
دوستی
doostiiranii@yahoo.com
0031947532846004106
0031947532846004106
Yes
GA
Rahimian
قربان علی
*,رحیمیان
0031947532846004107
0031947532846004107
No
J
Nassiri
جعفر
نصیری
0031947532846004108
0031947532846004108
No
P
Yavari-Forushani
پروین
یاوری فروشان
0031947532846004109
0031947532846004109
No
fa
تغییر تعداد آستروسیت های ناحیه CA2 هیپوکامپ موش صحرایی در اثر آموزش فضایی
Change of Astrocytes Number in CA2 Subfield of Hippocampus after Spatial Learning
مقدمه و هدف: تشکیلات هیپوکامپ بخشی از سیستم لیمبیک است که در رابطه با حافظه و یادگیری دخالت دارد. تشکیلات هیپوکامپ شامل؛ سابیکولوم، هیپوکامپ اصلی و شکنج دندانه ای می باشد. هیپوکامپ اصلی نیز به سه ناحیهCA1 ، CA2 و CA3 تقسیم می گردد. در هیپوکامپ اصلی علاوه بر سلول های اصلی یا نورون های هرمی، آستروسیت ها نیز نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند و حتی در امر حافظه نیز دخیل می باشند. حافظه و یادگیری مفاهیم بسیار نزدیکی هستند و در واقع، آموزش نیازمند برخی امکانات جهت ذخیره اطلاعات و مکانیزم های نگهداری اطلاعات شبیه به حافظه است. هدف از این مطالعه بررسی تغییر تعداد آستروسیت های ناحیه CA2 هیپوکامپ موش صحرایی در اثر آموزش فضایی بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی با استفاده از روش ماز آبی موریس و دو تکنیک حافظه رفرانس و حافظه کاری 15 عدد موش صحرایی نر نژاد ویستار در آزمایشگاه رفتارشناسی گروه فیزیولوژی انستیتو پاستور در سال های 1385 ـ 1384 مـــورد مطــالعه قرار گرفتند.5 عدد در گروه کنترل و 5 عدد در هر یک از گروه های آزمایشی قرار گرفتند. پس از انجام آزمایش های آموزشی مغز موش ها خارج شده و جهت انجام مراحل آمادش بافتی، از مغزها برش های سریال تهیه گردید و با رنگ آمیزی اختصاصی هماتوکسیلین اسید فسفوتنگستیک رنگ آمیزی شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی و آنالیز واریانس یک طرفه تحلیل گردیدند.
یافته ها: نتایج نشان دادند که تفاوت آماری معنی داری بین تعداد آستروسیت های ناحیه CA2 در گروه حافظه رفرانس با گروه کنترل وجود دارد. همچنین تفاوت آماری معنی داری نیز بین گروه حافظه کاری با گروه کنترل به دست آمد. با مقایسه دو گروه آموزش دیده مشخص شد که تفاوت آماری معنی داری نیز بین دو گروه وجود دارد و تعداد آستروسیت ها به ترتیب از گروه کنترل به حافظه رفرانس و از گروه حافظه رفرانس به حافظه کاری افزایش می یابد.
نتیجه گیری: آموزش های فضایی و یادگیری تعداد آستروسیت های هیپوکامپ را افزایش می دهند
ABSTRACT:
Introduction & Objective: The hippocampal formation is a part of
limbic system that plays an important role in memory and learning.
The hippocampus is divided into three subfields: CA1, CA2 and
CA3. In addition to pyramidal neurons and interneurons, the
astrocytes play important roles in hippocampus, probably in
memory and learning. In fact, learning needs some instruments for
information storage and information maintenance mechanisms like
memory. On the other hand, memory is always accompanied with
learning. This study was conducted to evaluate the changes in
number of astrocytes in CA2 subfield of hippocampus in rats due to
spatial learning.
Materials & Methods: In this experimental study, with the use of
Morris Water Maze and two other techniques (Reference and
Working memory methods) in the behavioral laboratory of
physiology department of Pasteur institute, 15 male Wistar rats
were used. Five rats were included in control group and 10 rats in
the other two groups (each 5 rat). After performing the educational
experiments, animal brain was removed and after histological
processing, the slides were stained with PTAH to show the
astrocytes. The obtained data were analyzed by SPSS, using T
test and variance analysis.
Results: The results showed a significant difference in astrocytes
number of CA2 area between control and reference memory
group. Also the difference between control and working memory
groups was significant. Comparing the two educated groups, a
significant difference was found in the number of astrocytes in
those groups.
Conclusion: The number of astrocytes in CA2 area of
hippocampus of rats increased due to spatial learning.
Hippocampus,CA2,Astrocytes,Spatial Learning, PTAH staining
39
48
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-525&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
M
Jahanshahi
مهرداد
جهان شانی
0031947532846004110
0031947532846004110
Yes
Y
Sadeghi
یوسف
صادقی
0031947532846004111
0031947532846004111
No
SA
Hosseini
سیداحمد
حسینی
0031947532846004112
0031947532846004112
No
N
Naghdi
ناصر
نقدی
0031947532846004113
0031947532846004113
No
fa
تاثیر آیونتوفورز بر آزادسازی ترتینویین از فراورده های نیمه جامد و عبور آن از پوست موش صحرایی
The Influence of Iontophoresis on Tretinoin Release from Topical Preparations and Its Penetration across Rat Skin
مقدمه و هدف: آکنه یکی از شایع ترین بیماری های پوستی در هر دو جنس بالغان است. ترتینویین، به خاطر اثرات کومدولیتیک و مهار باز شدن کومدون ها، در آکنه مورد استفاده قرار گرفته است. این دارو به فرم های کرم، ژل و لوسیون 0.01 تا 0.1 درصد در داروخانه ها به فروش می رسد. چند گزارش کلینیکی در زمینه اثرات مثبت آیونتوفورز بر روند بهبود اسکار ناشی از آکنه موجود است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین تاثیر آیونتوفورز بر آزادسازی ترتینویین از فراورده های نیمه جامد و عبور آن از پوست موش صحرایی بود.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع تجربی بوده و در فاصله سال های 1384 تا 1385 در آزمایشگاه فارماسیوتیکس دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به طور برون تن صورت گرفت. فرمولاسیون های موضعی ترتینویین موجود در بازار دارویی ایران (کرم و ژل رتین- آ، کرم و ژل 0.025 درصد ترتینویین) از لحاظ محتوای دارویی و یک نواختی محتوا مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش آزادسازی دارو از پایه های موضعی) کرم و ژل) به وسیله غشاء سنتتیک و آزمایش عبور دارو از پوست به وسیله پوست جدا شده موش صحرایی و سل دیفوزیون فرانز به مدت 2 ساعت انجام شد. این دو آزمایش هم با حضور میدان آیونتوفورز و هم بدون حضور این میدان صورت گرفت. شدت میدان الکتریکی مورد استفاده 0.5 میلی آمپر بر سانتی متر مربع بود. تعیین مقدار دارو در محیط گیرنده به روش اسپکتروسکپی فرابنفش در حداکثر طول موج برابر با 352 نانومتر صورت گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و تی تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج آزمایش آزادسازی دارو از غشاء سنتتیک نشان داد که در پایان ساعت دوم آزمایش و در حضور میدان الکتریکی معادل 17.5 درصد، 26.5 درصد، 19 درصد و 54 درصد دارو به ترتیب از ژل ترتینویین) ایرانی)، ژل رتین- آ، کرم ترتینویین (ایرانی) و کرم رتین- آ، آزاد می گردد که به مراتب بیش از میزان داروی آزاد شده از هر پایه در عدم حضور میدان آیونتوفورز است. به علاوه با حضور میدان الکتریکی عبور دارو از خلال پوست به طور معنی داری بیشتر از زمانی است که از میدان الکتریکی استفاده نشده است.
نتیجه گیری: کاربرد جریان الکتریکی از نوع مستقیم در مدت زمان مشخص، سبب تسهیل عبور ترتینویین از پوست می شود. در این حالت، آزاد سازی دارو از پایه و عبور آن از کینتیک درجه صفر پیروی می کند.
کلید واژه: آیونتوفورز، پوست موش صحرایی، ترتینویین
ABSTRACT:
Introduction & Objective: Acne vulgaris is one of the most
prevalent skin diseases which is common in adolescent of both
sexes. Tretinoin has been used therapeutically for its comedolitic
effects and inhibition of comedone rupture in acne. It is available
in 0.01% to 0.1% as cream, gel or lotion. There have been a few
clinical reports of the positive effects of iontophoresis with
tretinoin on acne scars. The aim of this study was to investigate
the effect of iontophoresis field on transport of tretinoin across
synthetic membrane and excised rat skin.
Materials & Methods: Topical formulations of tretinoin marketed
in Iran ( Retin-A cream, Retin-A gel, Tretinoin cream 0.025% and
Tretinoin gel 0.025%) were assessed in terms of drug assay and
content uniformity. The in vitro release and penetration
characteristics of tretinoin from dermatological preparation was
studied through a hydrophilic Dora pore diffusion barriers and
membrane excised rat skin using Franz diffusion cell over a
period of 2h. These two tests were also accomplished either with
or without the presence of an iontophoresis field. The current
density of iontophoresis applied field was constant, 0.5 mA/cm2.
The amount of drug released from preparations was determined
spectrophotometrically at max =352nm.
Results: The in vitro release of tretinoin through synthetic barrier
with an iontophoresis field showed that the cumulative percent of
released drug at the end of each experiment was 17.5%, 26.5%,
19% and 54% for Tretinoin gel, Retin-A gel, Tretinoin cream and
Retin-A cream, respectively. This was significantly higher than
the observed one for release of tretinoin without application of a
DC electric field. In addition, the results showed a significantly
higher iontophoretic transport of tretinoin compared to passive
flux for excised rat skin.
Conclusion: The application of an electric current for a limited
period of time produced higher post-iontophoresis fluxes of
tretinoin than passive diffusion. With application of iontophoresis
field, the in vitro release and transport of drug for different
formulations of tretinoin follow the zero order kinetics.
Iontophoresis, Rat skin,Tretinoin
کلید واژه: آیونتوفورز, پوست موش صحرایی, ترتینویین
49
59
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-526&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
M
Heshmatipour
مجتبی
حشمتی پور
0031947532846004114
0031947532846004114
No
N
Tavakoli
ناصر
توکلی
tavakoli@pharm.mui.ac.ir
0031947532846004115
0031947532846004115
Yes
R
Ebrahimi
رضا
ابراهیمی
0031947532846004116
0031947532846004116
No
fa
بررسی کاربردی رزین پلی استر به همراه گلیسرین به جای سیلیکون در تکنیک S10 پلاستینیشن
Comparison of Survey Used of Polyester Resin and Glycerin Instead of Silicon in S10 Technique of Plastination
مقدمه و هدف: آموزش آناتومی بدن انسان علاوه بر معلم مجرب و متخصص به استفاده از تکنیک های کمک آموزشی مناسب نیز نیاز دارد. قطعات پلاستینه جهت اهداف آموزشی بسیار مناسب می باشند. هدف از این مطالعه بررسی کاربردی رزین پلی استر به همراه گلیسرین به جای سیلیکون در تکنیک S10 پلاستینیشن بود.
مواد و روش ها: این یک مطالعه تجربی کاربردی است که در سال 1384 در گروه علوم تشریحی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی- درمانی اصفهان اجرا شد . پس از تهیه یک نفر جسد انسانی جهت پلاستینیشن و تزریق محلول فیکساتیو به داخل تمام بدن از طریق شریان ها و فیکس شدن آن، مراحل تشریح (در دیواره خلفی تنه، نخاع و بصل النخاع)، آبگیری، چربی گیری، اشباع تحت فشار و پرداخت را انجام داده و سپس نمونه در ترکیب پلیمری که شامل؛ رزین، گلیسرین، کبالت و پراکسید بود قرار داده شد. این نمونه) گروه آزمایش) با نمونه آماده شده متعلق به دانشگاه هایدلبرگ آلمان) گروه کنترل (به وسیله دستگاه اونیورسال از نظر میزان کشش، استحکام و انعطاف پذیری مورد مقایسه قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری تی زوجی آنالیز گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین میزان کشش گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش دارد، ولی اختلاف معنی داری ندارد. بافت پلاستینه تهیه شده در لمس، خشک، بدون بو، غیر سمی و شکل اصلی خود را دارا بوده و از نظر رنگ و قوام کاملا مناسب بود و نمای مناسبی از این ناحیه را ایجاد کرد. همچنین شفافیت و انعطاف پذیری بیشتری نسبت به گروه کنترل داشت.
نتیجه گیری: از نظر آماری اختلاف معنی داری بین دو قطعه کنترل و آزمایش پیدا نشد. نمونه آماده شده با رزین پلی استر به همراه گلیسرین بسیار مناسب، خشک، قابل انعطاف، غیر سمی، رنگ و شکل اصلی خود را حفظ نموده و جهت آموزش آناتومی کاملا مناسب است. با توجه به برتری های رزین پلی استر و ایجاد نمونه مشابه از نظر کشش، استحکام، انعطاف پذیری و نیز مقرون به صرفه بودن آن توصیه می شود به جای سیلیکون از این ماده به همراه گلیسرین استفاده گردد و نمونه های مرطوب برای اهداف آموزشی پلاستینه گردند.
ABSTRACT:
Introduction & Objective: Teaching human anatomy, at any level,
relies not only on the expertise of a tutor but also on the availability
and use of good teaching aids. Plastination specimens have a
unique position as a teaching aid to exhibit accurate anatomical
structures and are easy to be stored and handled by students. The
aim of this study was to assess the comparative use of polyester
resin instead of silicon in S10 technique of plastination.
Materials & Methods: This is an applied experimental study which
was performed on a human body after fixation of the cadaver .The
polymer was prepared by mixing glycerin and polyester resin and
the cobalt (accelerator) and peroxide (hardening material) were
added to it. Dissection, dehydration, defatization and impregnation
of the body were carried out. Finally, the palatinate of specimen was
compared with the palatinate of Heidelberg university (standard
group). The collected data were analyzed by SPSS software using
paired T-test.
Results: The prepared palatinate specimen was dry, nontoxic and
without noxious fumes and showed a normal anatomical position of
structure. Flexibility, elasticity and traction were compared with
those of standard specimen and no significant differences were
observed. Injected colored polymers in vessels were detected
easily.
Conclusion: According to this study, the palatinate specimen
prepared by polyester resin polymer provided an excellent
opportunity to demonstrate and study the dissected areas of the
difficult structures which can be of great benefit in teaching gross
anatomy. In addition, because of the durability, safety, reduction in
toxic and noxious fumes of formalin, the palatinate specimens can
be unique materials as a teaching aid along with the Wet
specimens.
Plastination,Polyester resin,Silicon,Flexibility,Force,Tension
61
68
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-527&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
HR
Ghafari
حمیدرضا
غفاری
0031947532846004117
0031947532846004117
Yes
E
Esfandiari
ابراهیم
سفندیاری
0031947532846004118
0031947532846004118
No
M
Jafari Barmak
مهرزاد
جعفری برمک
0031947532846004119
0031947532846004119
No
GH
Dashti
غلام رضا
دشتی
0031947532846004120
0031947532846004120
No
A
Shahraki
عزیز
شهرکی
0031947532846004121
0031947532846004121
No
fa
اثرات کلسیم غذایی بر غلظت چربی ها، گلوکز و انسولین سرم در موش صحرایی نر
Effects of Dietary Calcium on Serum Lipids, Glucose and Insuline in Male Rats
مقدمه و هدف: افزایش کلسترول خون، مقاومت به انسولین و هیپرتری گلیسریـــدمی از عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی هستند کـــه برای بهبود آنها روش های متعددی پیشنهاد شده است. امروزه کلسیم به عنوان یک ماده مغذی لازم برای اعمال ضروری بدن، به عنوان ماده کاهنده چربی های خون مورد توجه پژوهشگران واقع شده است، ولی هنوز دانش کافی در زمینه تاثیر آن بر کلسترول سرم و نیز اثرات آن بر گلوکز، تری گلیسرید و انسولین سرم وجود ندارد. هدف از این پژوهش تعیین اثرات کلسیم غذایی بر غلظت چربی ها، گلوکز و انسولین سرم در موش صحرایی نر بود.
مواد و روش ها: این مطالعه تجربی در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1384 انجام شد.48 سر موش صحرایی اسپراگ- دالی، 10 هفته به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و پس از یک هفته تطابق به مدت 10 هفته تحت تاثیر رژیم های غذایی کم کلسیم 0.2) درصد وزنی)، کلسیم متعادل 0.5) درصد وزنی) و کلسیم بالا 1.2) درصد وزنی) قرار گرفتند. به جز کلسیم که از طریق کربنات کلسیم تامین شده بود، سایر اجزاء غذایی موش های صحرایی مطابـق رژیم AIN- 93M بود. مـوش ها در دوره نوری- تـــاریکی 12 ســـاعته و دمای 25ـ 22 درجــه سانتی گراد نگهداری شدند و به غذا نیز دستـرسی آزاد داشتند. در انتهــای مطالعــه پس از سر زدن موش های صحرایی، کلسترول تام، کلسترول- لیپوپروتئین با چگالی بالا و کلستــرول- لیپوپروتئیـــن با چگالی پایین، گلوکز و تری گلیسرید سرم و نیز مقدار دفع مدفوعی چربی آنها تعیین و مقایسه شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه و متعاقب شفه آنالیز گردید.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که افزایش کلسیم دریافتی باعث کاهش در کلسترول تام(p=0.04) و کلسترول- لیپـــوپروتئین با چگالی پایین سرم (p=0.02)می شود، اما بر سطح تری گلیسرید، گلوکز و انسولین سرم تاثیر معنی داری نداشت. دفع مدفوعی چربی ها، افزایش وابسته به دوز کلسیم را نشان داد، با وجود این تفاوت آماری معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که افزایش کلسیم غذایی می تواند کلسترول سرم را کاهش دهد، اما تاثیر آن بر تری گلیسرید، گلوکز سرم و نیز سازوکارهای اثر کاهنده کلسترول آن نیازمند بررسی بیشتر است
ABSTRACT:
Introduction & Objective: There are different methods for
improving hypercholesterolemia, insulin resistance and
hypertriglyceridemia, the major risk factors of cardio-vascular
disease. Calcium, a nutrient essential for many vital functions of
the body is now receiving much attention for its possible
hypolipidemic effects. The large bodies of studies on the effects of
calcium on the serum lipids have shown conflicting results and also
there is little evidence for its effects on serum insulin and glucose.
Materials & Methods: In this study, the researchers evaluated the
effects of three levels of dietary calcium (0.2, 0.5 and 1.2 gram%
diet) on serum cholesterol, HDL-cholesterol, LDL-Cholesterol and
serum insulin and glucose in male Sprague-Dawley rats. The
amount of fecal fat excretion was measured to determine the
possible mechanism of lipid lowering effects of calcium.
Results: Findings showed that increasing dietary calcium lowerd
the serum cholesterol (p=0.04), LDL-cholesterol (p=0.02) but had
no significant effects on HDL-cholesterol, serum insulin and
glucose. There was a dose dependent increase in fecal fat
excretion but was not statistically different on a percent basis.
Conclusion: It can be concluded that calcium is an effective
hypocholesterolemic nutrient but its effects on serum triglycerids,
glucose and insulin need to be evaluated.
69
78
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-528&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
JM
Malekzadeh
جان محمد
ملک زاده
0031947532846004122
0031947532846004122
No
SA
Keshavarz
سیدعلی
کشاورز
s_akeshavarz@yahoo.com
0031947532846004123
0031947532846004123
Yes
F
Siassi
فریدون
سیاسی
0031947532846004124
0031947532846004124
No
M
Kadkhodaei
مهری
کدخدایی
0031947532846004125
0031947532846004125
No
MR
Eshraghian
محمدرضا
شراقیان
0031947532846004126
0031947532846004126
No
AR
Dorosti Motlagh
احمدرضا
درستی مطلق
0031947532846004127
0031947532846004127
No
A
Aliehpoor
اصغر,
عالیه پور
0031947532846004128
0031947532846004128
No
M
Chamari
مریم
چمری
0031947532846004129
0031947532846004129
No
fa
تعییـن صحت سی تی اسکن در ارزیابی درگیری ورید ژوگولار بــه وسیله توده های گردنــی و عقده های لنفی متاستاتیک گردنی در بیماران مبتلا به سرطان های اولیــه سر و گردن
The Predictive Value of Computed Tomography in Jugular Vein by Head and Neck Tumors
مقدمه و هدف: جهت درمان صحیح بیماران با توده های گردنی و لنف نودهای متاستاتیک گردن در تومورهای اولیه سر و گردن، مرحله بندی دقیق بیماری و بررسی پراکندگی غدد لنفاوی و گسترش خارج غده ای آنها از جمله تهاجم به ورید ژوگولار از اهمیت بسزایی در درمان و پیش آگهی برخوردار است. از آنجایی که سی تی اسکن به عنـوان شایعترین روش غیر تهاجمی است که به طور روتین جهت مرحله بندی و تعیین گسترش توده ها و لنف نودها به کار می رود، هدف از این مطالعه تعیین صحت سی تی اسکن در ارزیابی درگیری ورید ژوگولار به وسیله توده های گردنی و عقده های لنفی متاستاتیک گردنی در بیماران مبتلا به سرطان های اولیه سر و گردن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی بر روی 46بیمار که با توده های گردنی بدخیم ناشی از تومورهای اولیه سر و گردن اعم از توده اولیه یا لنف نود متاستاتیک که در سال های 1384ـ 1383 به بیمارستان امیر اعلم تهران مراجعه و مورد سی تی اسکن با کنتراست طبق پروتکل مورد نظر قرار گرفته بودند و سپس عمل جراحی دایسکسیون گردن شده، انجام پذیرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص های توصیفی و آزمون مجذور کای آنالیز گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده از46 مورد عمل جراحی، 22 نفر چسبندگی و مجاورت با ژوگولار داشته اند. بر اساس تظاهرات غیر طبیعی سی تی اسکن درگیری ورید ژوگولار به وسیله توده ها در این 46 نفر به این ساب تایپ ها تقسیم شد؛ I میزان تماس یا مجاورت با ورید مساوی یا بیشتر از 270 درجه در 8 مورد بیمار، II میزان تماس یا مجاورت مساوی یا بیشتر از 180 درجه در 13 مورد، III کمپرسیون ورید 10 و جا به جایی در 3 مورد، IV محو شدن چربی بین ورید و توده 20 مورد، V عدم دیده شدن قسمتی از ورید در 7 مورد. بر این اساس حساسیت و اختصاصیت و ارزش اخباری مثبت برای تایپ I 34.4) درصد، 86.7 درصد، 80 درصد)، برای تایپ 59.1) II درصد، 66.7 درصد،72.2 درصد(، برای تایپ 57) III درصد، 62.5 درصد،54.4 درصد(، برای تایپ 91) IV درصـــد، 45.8 درصد، 60.5 درصد) و برای تایپ 38) Vدرصد، 88 درصد،70 درصد) بوده است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که گرچه سی تی اسکن یک روش دقیق در تعیین درگیری تهاجم تومورها نیست، ولی می تواند در تشخیص اولیه، نشان دادن گستردگی تومورها و راه درمانی صحیح مفید باشد و نیز نشان داد که دو تایپ IV (محو شدن خط چربی بین توده و ژوگولار) و با درجات کمتری تایپ I (مجاورت بیش از 270 درجه) به عنوان معیارهای ارزشمند در سی تی اسکن جهت درگیری ورید ژوگولار به وسیله توده ها می تواند در نظر گرفته شود
ABSTRACT:
Introduction & Objective: Awareness of invasion of the walls of
the cervical vessels by tumor is of great clinical importance before
surgery. This study was designed to assess the diagnostic worth of
Computed Tomography (CT) in distinguishing jugular vein (JV)
invasion by oral –maxillofascial and neck malignant tumors.
Material & Methods: CT with contrast was performed on 46
patients who had oral –maxillofascial and neck malignant tumors
before surgical intervention. The CT appearance of all tumors was
prospectively compared with surgical findings.
Results: The abnormal CT manifestation of the patients with JV
involvement consisted of 5 types: type I, tumor encasement of
greater than 270 degrees of circumference of the jugular vein in 8
tumors type II, tumor encasement of greater than 180 degrees of
circumference of the jugular vein in 13 tumors type III,
compression of JV in 10 and displacement of JV in 3 tumors type
IV, the segmental deletion of fat planes between tumor and JV in
20 tumors type V, obliteration of JV on segmental axial CT views
in 7 tumors. The sensitivity, specificity and positive predicative
value were 34.4%, 86.7% and 80% for type I, 59.1%, 66.7% and
72.2% for type II, 57%, 62.5% and 54.4% for type III, 91%, 45.8%
and 60.5% for type IV and 38%, 88% and 70% for type V. In
addition, correlation coefficient of JV for types I and IV was
statistically significant.
Conclusion: Although a variety of CT findings was helpful in
assessing the JV but types I and IV had more accuracy. Our study
demonstrated that although CT images were not an accurate and
definite way of jugular vein assessment in head and neck tumors,
they could be a useful approach in primary staging, tumoral
extension and therapeutic management.
Jugular vein,Computed Tomographyو Head and Neck Tumors
79
88
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-529&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
L
Aghaghazvini
لیلا
آقاقزوینی
0031947532846004130
0031947532846004130
No
H
Sharifian
هاشم,
شریفیان
0031947532846004131
0031947532846004131
No
H
Mazaher
حبیب
مظاهر
0031947532846004132
0031947532846004132
No
M
Aghaghazvini
مرتضی
آقاقزوینی
0031947532846004133
0031947532846004133
No
P
Dabirmoghaddam
پیمان
دبیرمقدم
0031947532846004134
0031947532846004134
No
SH
Aghaghazvini
شیرین
آقاقزوینی
0031947532846004135
0031947532846004135
No
M
Assadi
مجید
اسدی
assadipoya@yahoo.com
0031947532846004136
0031947532846004136
Yes
fa
مقایسه دو روش الیزا و واکنش زنجیره ای پلی مراز نستد در تشخیص آلودگی به ویروس سیتومگال انسانی
مقدمه و هدف: عفونت ویروس سیتومگال انسانی در افراد عادی معمولا بدون علامت و با نهفتگی مادام العمر است، اما نقصان در عملکرد سیستم ایمنی سبب فعال شدن ویروس می گردد. این ویروس عاملی مهم در مرگ و میر بعضی از بیماران نیازمند دریافت خون می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه دو روش الیزا و واکنش زنجیره ای پلی مراز نستد در تشخیص آلودگی به ویروس سیتومگال انسانی بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه تحلیلی تعداد 364 نمونه خون در طی یک دوره هشت ماهه از اردیبهشت ماه تا آذرماه 1383 از کلیه اهدا کنندگان خون مراجعه کننده به مرکز انتقال خون فارس مرکز شیراز جمع آوری وآنتی بادی های اختصاصی از نوع ایمنوگلوبولین جی و ایمنوگلوبولین ام در سرم آنها علیه ویروس سیتومگال به روش الیزا بررسی گردید. سپس به منظور تشخیص ویروس سیتومگال، دی ان آ استخراج شده از 104 نمونه بافی کوت و20 نمونه سرم با روش واکنش زنجیره ای پلی مراز نستد مورد آزمایش قرار گرفته و نتایج حاصله با نتایج الیزا مقایسه گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص های توصیفی و آزمون های آماری مجذور کای و ضریب کاپا تحلیل گردید.
یافته ها: از تعداد 364 نمونه سرم افراد اهدا کننده خون، 360 نمونه 98.9)درصد) دارای ایمنوگلوبولین جی) سرم مثبت) و تنها 16 نمونه ( 4.4درصد) دارای هر دو نوع ایمنوگلوبولین جی و ایمنوگلوبولین ام اختصاصی ضد ویروس تشخیص داده شدند. در بافی کوت خون100 بیمار سرم مثبت 64 نمونه 64) درصد) حاوی دی ان آ ویروس سیتومگال انسانی به روش واکنش زنجیره ای پلی مراز نستد تشخیص داده شد. تنها در 8 نفر 40)درصد) از 20 نفر اهدا کننده دارای ایمنوگلوبولین جی) سرم مثبت) که در بافی کوت آنها نیز ژنوم ویروس تشخیص داده شده بود، دی ان آ ویروس سیتومگال، در سرم آنان تشخیص داده شد. نمونه های بافی کوت و سرم 4 اهدا کننده سرم منفی، عاری از ژنوم ویروس تشخیص داده شد.
نتیجه گیری: اگرچه واکنش زنجیره ای پلی مراز نستد بر روی نمونه بافی کوت دارای ارزش تشخیصی در نمونه خونی است، اما در اهدا کنندگان خون روش سرولوژیک الیزا روش غربالگر مناسب تری می باشد.
89
97
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-530&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
Z
Hashemizadeh
زهرا
هاشمی زاده
0031947532846004137
0031947532846004137
No
M
Motamedifar
محمد
معتمدی فر
motamedm@sums.ac.ir
0031947532846004138
0031947532846004138
Yes
M
Ziyaeyan
مازیار
ضیاییان
0031947532846004139
0031947532846004139
No
fa
بررسی میزان کارآیی و عوارض فیستول های شریانی ـ وریدی در بیماران همودیالیز مزمن در بیمارستان امام خمینی تهران
Assess the Patency and Complications of AV Fistulas in Patients with Chronic Hemodialysis
مقدمه و هدف: در بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی که نیاز به دیالیز مزمن دارند، فیستول شریانی- وریـــدی یکی از مناسب ترین روش های دسترسی عروقی محسوب می شود. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان کارآیی و عوارض فیستول های شریانی ـ وریدی در بیماران همودیالیز مزمن بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی، 82 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی که طی 5 سال1383) ـ (1379 در بیمارستان امام خمینی تهران به وسیله یک جراح این بیمارستان تحت عمل فیستول گذاری قرار گرفته بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای شامل؛ سن، جنس، کارآیی فیستول و بروز عوارض در طول یک سال و ارتباط آنها با عوامل زمینه ای از جمله؛ دیابت ، فشارخون و سابقه شالدون گذاری بود. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای و تی آنالیز گردید.
یافته ها: میانگین سنی در بیماران مورد بررسی 18.8±46.9 سال بود. 46بیمار??.?) درصد) مذکر بودند. میانگین سن در گروه بیماران دچار عارضه، به میزان معنی داری از گروه بیماران بدون عارضه بیشتر بود. وجود سابقه شالدون گذاری قبلی و وجود سابقه فشارخون بالا در گروه بیماران با جریان خون بد فیستول، به میزان معنی داری از گروهی که جریان خون خوب فیستول داشته اند، بیشتر بوده است. وجود سابقه شالدون گذاری قبلی و وجود سابقه دیابت و فشارخون بالا در بیمارانی که دچار عارضه شده اند، به میزان معنی داری از بیمارانی که دچار عارضه نشده اند بیشتر بوده است. در بیماران مونث وجود آنوریسم به میزان معنی داری از گروه مذکر بیشتر بوده است. سابقه پس زدن پیوند در گروه بیماران با آنوریسم به میزان معنی داری از گروه بدون آنوریسم بالاتر بود. سابقه فشارخون بالای قبلی در بیماران با آنوریسم و با ترومبوز به میزان معنی داری از گروه بیماران بدون آنوریسم و ترومبوز بیشتر بود. سابقه شالدون گذاری و دیابت نیز در بیماران با ترومبوز به میزان معنی داری از گروه بدون ترومبوز بیشتر بود.
نتیجه گیری: فراوانی وجود سابقه شالدون گذاری، دیابت و فشارخون بالا در گروه بیماران عارضه دار و با جریان خون بد فیستول بیشتر بود.
ABSTRACT:
Introduction & Objective: In patients with chronic renal failure
who need chronic hemodialysis, AV fistula is one of the most
proper ways of vascular access. The aim of this study was to
assess the patency and complications of AV fistulas in patients
with chronic hemodialysis.
Materials & Methods: In this descriptive study 82 patients with
chronic renal failure, who underwent AV fistulas in a 5 year- period
of time in Imam Khomeini Hospital Center were enrolled. Age,
gender, fistulas patency, complication rate and their relation with
diabetes, hypertension and history of Shaldone were assessed.
The collected data were analyzed by T and Chi-square test using
SPSS soft ware.
Results: the age mean of patients was 46.9±18.8 years. 46
patients (%56.1) were male. The mean of age was significantly
higher in patients with complication compared to patients without
complication. History of shaldone and hypertension were
significantly higher in patients with bad fistula blood flow compared
to patients with good fistula blood flow. History of shaldone,
diabetes and hypertension were significantly higher in patients with
complication compared to patients without complication. Female
patients were significantly prone to aneurysm than males. History
of transplants rejection was significantly higher in patients with
aneurysm than in those without aneurysm. History of hypertension
was significantly higher in patients with aneurysm and thrombosis
compared to those without aneurysm and thrombosis. History of
shaldone and Diabetes was significantly higher in patients with
thrombosis compared to those without thrombosis.
Conclusion: History of shaldone, Diabetes and Hypertension were
significantly higher in patients with complication and bad fistula
blood flow.
KEYWORDS:AV fistulas,Chronic hemodialysis,Patency,Complications
99
106
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-531&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
S
Mehrabi
سعادت
محرابی
Mehrabis@Sina. Tums.ac.ir
0031947532846004140
0031947532846004140
Yes
SR
Mirsharifi
سیدرسول
میرشریفی
0031947532846004141
0031947532846004141
No
A
Jafarian
علی
جعفریان
0031947532846004142
0031947532846004142
No
fa
تاثیر تزریق مرفین به اضافه دگزامتازون در فضــای اپیــدورال بـر روی دردهـای پس از عمل در جراحی دیسک کمر
Effect of Instillation of Morphine and Dexamethasone in Epidural Space on Postoperative Pain in Discectomy Operation
مقدمه و هدف: امروزه عمل جراحی دیسک در ستون فقرات یکی از عمل های شایع جراحی بوده و دردهای پس از عمل یکی از مشکلات مهم این گونه بیماران می باشد. این دردها موجب تأخیر در ترخیص بیمار از بیمارستان شده و مانع از فعالیت های طبیعی آنان می گردد. استفاده از مخدرها پس از عمل به تنهایی قادر به تسکین موثر این دردها نبوده و روش های گوناگونی از جمله؛ استفاده از کورتیکواستروئیدها و مواد بی حس کننده را برای بهبود این دردها عنوان نموده اند. در این راستا هدف از این پژوهش تعیین تاثیر تزریق مرفین به اضافه دگزامتازون در فضای اپیدورال بر روی دردهای پس از عمل در جراحی دیسک کمر بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور بوده که بر روی 90 بیمار کاندیدای عمل جراحی دیسک کمر در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج و در سال های 1384ـ 1383 انجام شد. این بیماران در سنین بیشتر از 16 سال و بر اساس طبقه بندی انجمن بیهوشی آمریکا در کلاس 1 و 2 بیهوشی قرار داشتند. بیماران به صورت تصادفی به گروههای 15 نفری تقسیم شده و بیهوشی با روش یکسان در تمام بیماران انجام شد. در انتهای عمل و پس از بستن دورا، در حجم های مساوی داروهای ذیر به ترتیب؛ گروه اول 5 سی سی لیدوکائین 2 درصد، گروه دوم 5 سی سی نرمال سالین) دارونما) ، گروه سوم 0.5 میلی گرم مرفین، گروه چهارم 1 میلی گرم مرفین، گروه پنجم 1.5 میلی گرم مرفین و گروه ششم 2 میلی گرم مرفین به ازای هر سطح از مهره هایی که مورد عمل واقع می شدند، دریافت می کردند. همه گروهها به غیر از گروههای 1 و2 ، به میزان 2 سی سی (معادل 8 میلی گرم) دگزامتازون به مرفین اضافه شده و سپس حجم داروها در تمام گروهها با آب مقطر به 6 سی سی رسانده و تزریق انجام می شد. پس از عمل، میزان درد بیماران برحسب مقیاس سنجش بصری درد ارزیابی شده و بر اساس آن، پتدین تجویز می گردید. میزان پتدین مصرفی در 24 ساعت اول در بخش اندازه گیری و ثبت می شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های کروسکال والیس و یو مان ویتنی انجام شد.
یافته ها: متوسط مصرف پتدین بیماران در 24 ساعت اول در سه گروه نخست تفاوت چندانی نداشت، ولی در سه گروه دوم به تدریج با افزایش دوز مرفین، شدت درد و نیز دوز پتدین مصرفی کاهش می یافت، همچنین در هیچکدام از نقاط ارزشیابی درد، تفاوت معنی داری بین گروههای پنجم و ششم ملاحظه نگردید.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که استفاده از داروهای مرفین و دگزامتازون در تزریق اپیدورال پس از عمل دیسککتومی به واسطه کاهش احساس درد پس از عمل موجب کاهش مصرف داروهای مخدر می گردد.
ABSTRACT:
Introduction & Objective: Discectomy for nucleous pulposus herniation is
one of he most surgeries in spinal column. In this surgical treatment,
postoperative pain is a problem which results in more hospital stay and
less daily activity. Postoperative pain control is difficult because opoids
don't relieve moderate and severe pain alone. It is believed that
corticosteroid and local anesthetic agents or narcotics improve sciatic pain.
In this study we compare the effect of different doses of morphine and
dexamethasone by placebo on post discectomy operative pain.
Materials & Methods: This is a randomized double blind clinical trial in
which 90 selected patients, ASA 1-2, with acute-onset herniated nucleus
pulposus that were refractory to conservative treatment were enrolled.
Subjects were randomly divided into 6 groups and underwent discectomy
under equal general anesthesia. Before the closure operational incision,
the first group received 5 cc lidocaine %2, second group 5cc normal saline
third group 0.5 mg morphine and 8 mg dexamethasone, forth group 1mg
morphine and 8 mg dexamethasone, fifth group 1.5 mg morphine and 8 mg
dexamethasone, and the last group 2 mg morphine for every level of
discectomy and 8mg dexamethasone . Drugs were flushed on dura matter
and operation field. Volume of all drugs was increased to 6 cc by adding
sterile distilled water. Postoperative back and radicular pain was scaled 6,
12, 18 and 24 hour after operation using visual analogue scale (VAS) and
recoded analgesic requirement. Collected data was analyzed by SPSS
software using Mann Whitney U and Kruskal-Wallis tests.
Results: patients of group 1 to 3 did not showed significant changes in
postoperative pain and consumption of analgesic, but when dose of
morphine increased, these changes became significant especially in dose
of 2 mg for every level of discectomy.
Conclusion: It seems that Instillation of morphine and dexamethasone in
epidural space after discectomy decreases patient’s postoperative pain
which result in reduction in narcotic use.
www
KEYWORDS:Discectomy,Epidural,Morphine,Dexamethasone,Postoperative Pain
107
115
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-532&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
K
Tavakol
کامران
توکل
kamtavakol@yahoo.com
0031947532846004143
0031947532846004143
Yes
AH
Daneshi
عبدالهادی
دانشی
0031947532846004144
0031947532846004144
No
K
Karimzadeh Shirazi
کامبیز
کریم زاده شیرازی
0031947532846004145
0031947532846004145
No
fa
بررسی وضعیت مبتلایان به تب با منشا ناشناخته در بخش های عفونی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی سال های 83-1382
Fever of Unknown Origin, a Prospective Multicenter Study of Patients with FUO in Hospitals of Shahid Beheshti University of Medical Sciences in 2003
مقدمه و هدف: علل تب با منشا ناشناخته با پیدایش روش های تشخیصی جدید و بر حسب مناطق جغرافیایی، متفاوت است. به همین منظور مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت مبتلایان به تب با منشا ناشناخته در بخش های عفونی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی به صورت مجموعه موارد طی سال های 1382- 83 بر روی 52 بیمار با تشخیص تب با منشأ ناشناخته در بخش های عفونی بیمارستان های دانشگاه شهید بهشتی بستری شده بودند ، انجام گردید. این بیماران در صورتی که به مدت سه هفته تب بالای 38.3 درجه سانتی گراد داشته و در طی سه بار مراجعه سرپایی یا سه روز بستری در بیمارستان، علت تب آنها مشخص نشده بود به عنوان بیمار مبتلا به تب با منشا ناشناخته، شناخته می شدند.
یافته ها: در این مطالعه 54 درصد بیماران مرد و 46 درصد آنها زن بودند و 85 درصد زیر 60 سال سن داشتند. شایع ترین علت تب با منشا ناشناخته به ترتیب؛ بیماری های عفونی 36.5 درصد، نئوپلاسم ها 21 درصد، علل متفرقه 17.5 درصد، موارد بدون تشخیص 13.5 درصد و بیماری های بافت همبند 11.5 درصد بودند. در میان علل عفونی، سل و آبسه های داخل شکمی هر یک با 7.7 درصد دارای بیشترین میزان فراوانی بودند. لنفوم11.5) درصد) شایع ترین علت در میان نئوپلاسم ها و تب دارویی 5.8) درصد) شایع ترین علت را در میان عوامل متفرقه تشکیل می دادند و شایع ترین عامل ایجاد تب با منشا ناشناخته در بیماری های بافت همبند، هپاتیت اتوایمیون 3.8) درصد) بود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر از نظر فراوانی علل دخیل در تب با منشا ناشناخته با الگوی کشورهای جهان سوم که علل عفونی در صدر تشخیص های تب با منشا ناشناخته است هماهنگی دارد و راهنمای اپیدمیولوژیک پزشکان می باشند.
کلید واژه: تب با منشا ناشناخته، سل، آبسه های داخل شکمی، نئوپلاسم، لنفوم، تب دارویی، بیماری های بافت همبند، هپاتیت اتوایمیون
ABSTRACT:
Introduction & Objective: Fever of Unknown Origin (FUO) has
different etiologies due to new diagnostic procedures and
geographic areas. This study aimed to evaluate the patients with
FUO in hospitals of Shahid Beheshti Universty of Medical
Sciences.
Materials & Methods: In this survey case series admitted patients
with impression of FUO in infectious diseases wards of Shahid
Beheshti University of Medical Sciences of Iran in 2003 were
studied. 52 patients had fever over 38.3 ºC for 3 weeks and their
disease was not diagnosed after 3 visits or 3 days of admission.
Results: 54% of the patients were male and 46% were female.
85% of the cases were under the age of 60 years. The most
common etiology of FUO was Infectious diseases (36.5%), and
neoplasm (21%), miscellaneous (17.5%), undiagnosed (13.5%),
and connective tissue diseases (11.5%) respectively.Tuberculosis
(7.7%), Intra-abdominal abscess (7.7%), lymphoma (11.5%), drug
fever (5.8%) and autoimmune hepatitis (3.8%) were the most
common infectious diseases.
Conclusion: Results of this study are comparable with those in
other developing countries and infectious disease is the most
common causative agent of FUO.
Fever of Unknown Origin (FUO),Tuberclosis, Intra-abdominal Abscess, Neoplasm, Lymphoma, Drug fever,Connective tissue diseases,Autoimmune hepatitis
کلید واژه: تب با منشا ناشناخته, سل, آبسه های داخل شکمی, نئوپلاسم, لنفوم, تب دارویی, بیماری های بافت همبند, هپاتیت اتوایمیون
117
124
http://armaghanj.yums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-534&slc_lang=en&sid=1
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
2015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/152015/06/15
1394/3/25
O
Eilami
اورنگ
ایلامی
0031947532846004150
0031947532846004150
Yes
MR
Salari Shahrebabaki
محمدرضا
سالاری شهربابکی
0031947532846004151
0031947532846004151
No
SD
Shoaei
سیمین دخت
,شعاعی
0031947532846004152
0031947532846004152
No
L
Gachkar
لطیف
گچ کار
0031947532846004153
0031947532846004153
No