۹ نتیجه برای پرسشنامه
محمدرضا محمدی ، مهدی رهگذر ، سیدعباس باقری یزدی ، بیتا مسگرپور ، محمدکاظم نظری ، علیرضا پوش،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: بار اختلالات روانپزشکی در کشورهای پیشرفته تا حد زیادی به وسیله پزسشنامههای غربالگری و مصاحبه بالینی ساختار یافته شناسایی شده است، ولی بررسی بار اختلالات روانپزشکی در کشور ما محدود و تعداد مطالعات انجام شده کم میباشد. برنامهریزی برای ارایه خدمات اساسی بهداشت روان به افراد، نیازمند آگاهی از وضعیت موجود بیماری روانی در جامعه است. این مطالعه با هدف بررسی همهگیریشناسی اختلالات روانی در افراد ۱۸ سال به بالاتر مناطق شهری و روستایی استان کهکیلویه و بویراحمد انجام گرفت.
مواد و روشکار: این مطالعه توصیفی به صورت مقطعی در سال ۱۳۸۰ انجام گردید. نمونه مورد مطالعه با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای و سیستماتیک از بین خانوارهای موجود استان کهکیلویه و بویراحمد انتخاب گردید و از طریق تکمیل پرسشنامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا به وسیله کارشناسان روانشناسی در استان، جمعاً ۳۲۷ نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. تشخیصگذاری اختلالات براساس معیارهای طبقهبندی DSM-IV (چاپ چهام کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی)میباشد. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای اماری توصیفی مورد تجزیه و تحلیلی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج این بررسی نشان داد که شیوع انواع اختلالات روانپزشکی در استان ۲۳,۱۷ درصد میباشد که این شیوع در زنان ۳۶.۷۳ درصد و در مردان ۹.۹۲ درصد بوده است. اختلالات اضطرابی و عصبی شناختی به ترتیب با ۱۳.۳۷ و ۵.۰۴ درصد، شایعترین اختلالات روانپزشکی دراستان بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه ۱.۴۹ درصد، اختلالات خلقی ۱.۱۹ درصد و اختلالات تجزیهای ۲.۰۸ درصد بوده است. در گروه اختلالات عصبی شناختی، صرع با ۴.۱۵ درصد و در گروه اختلالات اضطرابی، اختلال فوبی با ۷.۴۳ درصد شیوع بیشتری داشتهاند.
نتیجهگیری: در این مطالعه ۱۱.۲۸ درصد افراد مورد مطالعه دچار یک اختلال روانپزشکی بودهاند. شییوع اختلالات روانپزشکی در استان در افراد گروه سنی ۶۵-۵۶ سال با ۱۷.۶۵ درصد، افراد متأهل با ۱۴.۰۲ درصد، افراد ساکن در مناطق شهری با ۱۵.۳۸ درصد، افراد بیسواد با ۱۴.۶۸ درصد و افراد خانهدار با ۱۴.۵۳ درصد بیش از گروههای دیگر بوده است. لذا نتایج این تحقیق مسؤولیت سیاستگذاران و برنامهریزان بهداشتی استان کهکیلویه و بویراحمد و کشور در رابطه با تدوین برنامههای عملی و اجرایی بهداشت روان را بیش از پیش روشن میسازد.
آزاده صفائی، بیژن مقیمی دهکردی، سید حمیدرضا طباطبائی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه و هدف: اخیراً ارزیابی جامع وضعیت مبتلایان به سرطان اهمیت ویژهای پیدا کرده و از ارزیابی سنتی پیامدهای زیست پزشکی فراتر رفته و بررسی تأثیرات بیماری بر کیفیت زندگی بیماران را نیز در برگرفته است. سازمان اروپایی تحقیقات و درمان سرطان به منظور ارزشیابی اثرات بیماری و درمان بر زندگی روزمره مبتلایان به سرطان پرسشنامهای مشتمل بر ۳۰ سؤال فراهم نموده است. این پرسشنامه به زبانهای متعددی ترجمه شده و در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار گرفته است، اما تا کنون رواسازی ویرایش سوم نسخه فارسی این پرسشنامه در ایران انجام نشده است. این مطالعه با هدف تعیین روایی و پایایی پرسشنامه ۳۰ سئوالی سنجش کیفیت زندگی در مبتلایان به سرطان انجام شده است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر، مطالعهای تحلیلی است که به منظور تعیین روایی و پایایی ویرایش سوم پرسشنامه سنجش کیفیت زندگی روی نمونهای از مبتلایان به سرطان پستان صورت گرفته است. پرسشنامه مورد نظر برای کلیه افراد مراجعه کننده به بخش شیمی درمانی بیمارستان نمازی شیراز در فاصله زمانی ۱/۱۰/۱۳۸۴ لغایت ۳۰/۱۱/۱۳۸۴ تکمیل و نهایتاً از بین این تعداد ۱۳۲ نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. پایایی با استفاده از تعیین ثبات داخلی (ضریب آلفای کرونباخ) حیطههای چند سؤالی ارزیابی شد. ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین روایی سازه (روایی همگرایی و تمایز) مورد استفاده قرار گرفت. روایی بالینی با مقایسه گروههای شناخته شده با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و کروسکال والیس تعیین گردید. کلیه محاسبات با استفاده از نرمافزار SPSS انجام شد.
یافتهها: در تحلیل پایایی پرسشنامه، بیشتر حیطهها از پایایی مناسب (ضریب آلفای کرونباخ < ۷/۰) برخوردار بودند، به جز سه حیطه خستگی، درد، تهوع و استفراغ که دارای پایایی قابل قبول تشخیص داده شدند. تمام حیطههای چند سؤالی دارای روایی همگرایی مناسب بودند( ۴/۰ r>). روایی تمایز در تمام سؤالات به جز سؤال ۴ حیطه عملکرد جسمانی مشاهده شد. نتایج مقایسه گروههای شناخته شده نیز نشان داد که بیماران با درجه بالاتر، عملکردهای ضعیفتر و علایم بیشتری از بیماری را بر اساس پرسشنامه گزارش کردند.
نتیجهگیری: سومین نسخه فارسی پرسشنامه ۳۰ سئوالی سنجش کیفیت زندگی در مبتلایان به سرطان ابزاری پایا و معتبر است و میتواند در تحقیقات اپیدمیولوژیکی و بالینی سرطان مورد استفاده قرار گیرد.
دکتر سرور آرمان، دکتر افسانه کرباسی عامل، دکتر احمد حیدری،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده:
مقدمه و هدف: شب ادراری یک اختلال نسبتاً شایع در میان کودکان است که میتواند باعث افسردگی و کیفیت زندگی پایین در مادران گردد. از آنجا که خانواده نقش مهمی در سلامت روانی فرزند دارد میتوان چنین انتظار داشت که افسردگی مادر میتواند باعث شب ادراری در فرزند گردد، تا به حال رابطه افسردگی مادر با شب ادراری به طور مستقیم مطالعه نشده است، هدف از این مطالعه ارتباط شب ادراری کودکان با افسرگی مادران میباشد.
مواد و روشها: این یک مطالعه مقطعی به صورت مورد ـ شاهدی میباشد که در سالهای ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۳ بر روی ۱۹۲ کودک و هر گروه ۹۶ کودک (۴۸ دختر و ۴۸ پسر) مبتلا به شب ادراری مراجعه کننده به درمانگاههای اطفال وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر اصفهان انجام شد. این افراد به عنوان گروه مورد در نظر گرفته شده و ۹۶ کودک دیگر غیر مبتلا به شب ادراری (۴۸ دختر و ۴۸ پسر)، به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. میانگین سنی هر دو گروه مشابه و به طور تقریبی ۹ سال بود. سپس مادران این کودکان پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل نمودند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها:درصد فراوانی نسبی افسردگی در گروه مورد به طور معنیداری بیشتر از گروه شاهد بود (۰۰۱/۰< p). در صد فراوانی نسبی افسردگی در مادرانی که دختر مبتلا به شب ادراری داشتند به طور معنیداری بیشتر از مادران دارای پسر مبتلا بود (۰۴/۰= p)، اما درصد فراوانی نسبی افسردگی در مادرانی که دختر غیر مبتلا داشتند، تفاوت معنیداری با مادران افسرده دارای پسر غیر مبتلا نداشت.
نتیجهگیری: شب ادراری در کودکان (خصوصاً دختران) با افزایش افسردگی در مادران همراه است. پس در درمان شب ادراری کودکان خصوصاً دختران، توجه به امر درمان افسردگی مادران و حمایتهای لازم از آنها ضروری به نظر میرسد.
واژههای کلیدی: شب ادراری، افسردگی، پرسشنامه افسردگی بک
شاداب شاهعلی، مریم کاشانیان، افسانه آذری، رضا صالحی، محمدرضا ناطقی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از مشکلات شایع در در زنان میانسال بیاختیاری استرسی ادراری است که میتواند بر کیفیت زندگی آنها مؤثر باشد. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر انجام ورزشهای کف لگن بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به بیاختیاری استرسی ادراری بود.
مواد و روشها: این مطالعه یک پژوهش کارآزمایی بالینی است که در سال ۱۳۸۸ در بیمارستان شهید اکبرآبادی تهران انجام شد. تعداد ۵۰ زن مبتلا به بیاختیاری استرسی ادراری که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند، بعد از پر کردن پرسشنامه ارزیابی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیاختیاری ادراری، نحوه انجام ورزشهای کف لگن را آموزش دیدند و به مدت ۱۲ هفته متوالی ورزشها را انجام داده و در انتهای ماه سوم کیفیت زندگی آنها قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری توصیفی و آزمون تحلیلی تی زوج تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: ۴۶ بیمار ورزشهای کف لگن را تا انتهای ماه سوم انجام دادند. نتایج آزمون تی زوج نشان داد که میانگین نمره کیفیت زندگی زنان مبتلا به بیاختیاری استرسی ادراری قبل از انجام ورزشهای کف لگن ۷۷/۲۳±۱۵/۵۳ و نمره کیفیت زندگی آنها بعد از انجام مداخله ۲۰/۱۶±۸۲/۷۷ بود که تفاوت معنیداری بین آنها وجود داشت(۰۰۰۱/۰ p<).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که انجام ورزشهای کف لگن در بهبود سطح کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیاختیاری استرسی ادراری مؤثر میباشد.
علی عباسی، ناهید جلیلپور، علی کامکار، قادر زاده باقری، فریبا محامد،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: موفقیت در روابط خانوادگی و رضایت زناشویی تا حدود زیادی به بر خورداری هر یک از زوجین به پارهای آگاهیها و مهارتهای مرتبط با نقش زن و شوهری یا پدر و مادری وابسته است. هدف این مطالعه تعیین میزان تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر رضایت زناشویی زنان متأهل و شاغل بود.
روش بررسی: این مطالعه شبه آزمایشی در سال ۱۳۸۹ بر روی ۵۰ نفر از زنان متأهل شهر دو گنبدان انجام شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و اطلاعات جمعیتشناختی در دو مرحله پیش از آموزش و یک سال پس از آموزش استفاده شد. داده ها با استفاده آزمون از آماری تی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سن شرکت کنندگان ۳۵ سال، میانگین تعداد فرزندان ۸/۱نفر و میانگین مدت ازدواج ۳۶/۱۰سال بود. میانگین کلی نمرات در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون معنی دار بود(۰۰۲/۰p<). تفاوت کلی نمرات زیر مقیاسهای موضوعات شخصیتی، ارتباط زناشویی، حل تعارضات و نظارتهای مالی واقتصادی معنیدار بود(۰۵/۰p<). در زیر مقیاسهای روابط با بستگان و دوستان، فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت، ازدواج و فرزندان تفاوت معنیداری دیده نشد(۰۵/۰p>).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که آموزش مهارتهای زناشویی در بهبود وضعیت زندگی زناشویی و رضایت زناشویی تأثیر دارد و باعث ارتقای کیفیت زندگی زنان متأهل میشود.
زهرا زمانیان، فاطمه نوروزی، زهرا اسفندیاری، مریم رهگشای، فاطمه حسنی، بهرام کوهنورد،
دوره ۲۱، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: پرسنل پرستاری همواره در معرض خطر اختلالات اسکلتی ـ عضلانی مرتبط با کار قرار دارند و از مشکلات مهم بهداشتی در پرستاران میباشد. این مطالعه با هدف ارزیابی شیوع ابتلا به اختلالات اسکلتی ـ عضلانی در پرسنل پرستار انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت توصیفی ـ تحلیلی و در سال ۱۳۹۳ انجام شد. در این مطالعه ۲۰۰ نفر از پرستاران بیمارستانهای آموزشی شهر شیراز به روش نمونهگیری خوشهای ساده انتخاب شدند. جمعآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه نوردیک صورت پذیرفت. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری تی تست و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که ۱۰۰ درصد از افراد مورد مطالعه در طی ۱۲ ماه گذشته، حداقل در یک ناحیه از بدن دچار اختلالات اسکلتی ـ عضلانی شدهاند. بیشترین اختلال مربوط به پشت(۷/۱۲ درصد)، زانو(۶/۱۲ درصد) و نشیمن و کمر(۴/۱۲ درصد) میباشد. آزمون مجذور کای نشان داد که ارتباط معنیداری بین جنس با شیوع اختلال اسکلتی ـ عضلانی در ناحیه گردن وجود دارد(۰۵/۰p<). آزمون تی تست نیز نشان داد که ارتباط معنیداری بین سن و سابقه کار با شیوع اختلال اسکلتی ـ عضلانی در ناحیه پا وجود دارد(۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: اختلالات اسکلتی عضلانی در پرستاران شیوع بالایی داشته و عوامل خطر، پیچیده و مرتبط با شغل میباشد.
ابراهیم نعیمی، پرویز آقایی برزآباد، عباس یزدانپناه،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: از انجام این پژوهش طراحی پرسشنامه جهت مراقبتهای بهداشتی دوران بارداری میباشد تا با طراحی ابزاری استاندارد، در راستای سنجش و ارتقاء مراقبتهای دوران بارداری گامهایی اساسی برداشه شود. کاهش میزان مرگ و میر مادران بارداری نیاز به اعمال مدیریت گسترده در ابعاد مختلف مراقبتی در مراحل مختلف بارداری دارد، لذا موضوع مورد مطالعه با هدف طراحی پرسشنامه مدیریتی مراقبتهای بهداشتی دوران بارداری انجام گرفته است.
روش پژوهش: مطالعه حاضر با روش توصیفی _ تطبیقی انجام شده است. برای تحقق مطالعه تطبیقی از بین کشورهای پیشرو به روش نمونهگیری تصادفی ساده، بر اساس جمعیت و موجود بودن اطلاعات در دسترس سه کشور(ایران، ژاپن و انگلستان) انتخاب شد. دادههای مورد نیاز از طریق رجوع به سایت رسمی، مجلات علمی، کتابها و بانکهای اطلاعاتی جمعآوری و ابعاد و شاخصهای تأثیرگذار بر مدیریت مراقبتهای بهداشتی شناسایی و با نظرسنجی با متخصصان دستهبندی شد. در ادامه با اعمال نظر متخصصان و صاحب نظران پرسشنامه اولیه تدوین و مجدداً به تأیید خبرگان رسید. پرسشنامه نهایی به تصادف بین ۴۲۰ نفر از مدیران شبکه و کارشناسان بهداشت توزیع و تکمیل گردید. دادههای حاصل از مطالعه میدانی با استفاده از روشهای آماری (تحلیل عاملی تأییدی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه پایایی معرفها، پایایی مرکب مدل مفهومیاولیه، روایی همگرای مدل و روایی افتراقی مورد تأیید میباشد که شاخصهای پرسشنامه طراحی شده شامل محتوایی بسته ارایه مراقبتها که ۱۵ سوال را شامل بوده است؛ منابع انسانی مراقبتها ۸ سوال، تجهیزات و تدارکات ۵ سوال، سیستم آمار و اطلاعات ۳ سوال، منابع مالی ۵ سوال و مدیریت ارایه مراقبتهای بهداشتی ۱۷ سوال که پایایی معرفها بر اساس بار عامل بالاتر از ۷/۰ مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجهگیری: طراحی پرسشنامه و به کارگیری آن جهت مراقبتهای بهداشتی دوران بارداری، میتواند دیدگاه مدیران استان کهگیلویه و بویراحمد را بر سازههایی متمرکز کند که در جهت ارتقاء مراقبتهای بهداشتی دوران باردای مؤثر باشد و باعث بهبود کمی و کیفی مراقبتهای بهداشتی دوران بارداری شود.
محبوبه شریفی، فاطمه بازرگانی پور، سید عبدالوهاب تقوی، احمد خسروی، صدیقه ابراهیمی، علی منتظری، شکیبا امیرجانی، نازافرین حسینی،
دوره ۲۷، شماره ۶ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: اگر چه ابزارهای سنجش فرسودگی شغلی در ایران روان سنجی شده است، ولی وجود ابزاری که برای جامعه عمومیقابلیت استفاده داشته باشد ضروری به نظر میرسد. مقیاس فرسودگی شغلی کوئید ۱۹(COVID-۱۹-BS)تنها ابزار موجود جهت ارزیابی فرسودگی متعاقب کووید ۱۹ در جمعیت عمومیمیباشد. لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخه ایرانی مقیاس فرسودگی شغلی کوئید ۱۹ (COVID-۱۹-BS) بود.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی ـ مقطعی میباشد که در سال ۱۴۰۰ بر روی ۱۳۷ شرکتکننده در شهر یاسوج انجام شد. پس از اعتبار سنجی زبانی نسخه ایرانی COVID-۱۹-BS، پانل خبرگان سوالات پرسشنامه را با ارزیابی شاخص اعتبار محتوا(CVI) و نسبت اعتبار محتوا(CVR) ارزیابی کردند. سپس یک مصاحبه نیمه ساختاریافته برای ارزیابی روایی صوری انجام گردید. تحلیل عاملی اکتشافی(EFA) و تحلیل عاملی تأییدی(CFA) برای نشان دادن سازههای پرسشنامه انجام شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون همسانی درونی و تجزیه و تحلیل آزمون ـ بازآزمون مورد سنجش قرار گرفت. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری آلفای کرونباخ، ضریب هم بستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: شاخص اعتبار محتوا (CVI)و نسبت اعتبار محتوا (CVR)برای COVID-۱۹-BSبه ترتیب ۹۰/۰ و ۹۴/۰ بود. ساختار دو عاملی(علایم فرسودگی جسمیو روانی) در آزمون EFA ظاهر شد که مسئول ۵۱/۶۷ درصد از واریانس مشاهده شده بود. نتایج CFA برای ساختار دو عاملی استخراج شده تناسب قابل قبولی نشان داد. همچنین نتایج قابل قبولی برای همسانی درونی (آلفای کرونباخ از ۸۹/۰ تا ۷۳/۰) و ضرایب همبستگی درون طبقاتی(بین ۷۲/۰ تا ۸۰/۰) نشان داده شد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر روانسنجی اولیه مطلوبی از COVID-۱۹-BS را در جمعیت ایرانی نشان داد. پرسشنامه COVID-۱۹-BS اولین پرسشنامه معتبر به زبان فارسی در رابطه با فرسودگی شغلی متعاقب کوئید۱۹ در جمعیت عمومیاست که ممکن است برای سایر کشورهای فارسی زبانی که در معرض فرسودگی شغلی کوئید ۱۹ هستند مفید باشد.
وحید دستیار، محمد اسماعیل ریاحی، امیر عرفانی، محمود شارع پور،
دوره ۲۹، شماره ۵ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: استیگما به نگرشها و باورهای منفی و مخربی اشاره دارد که جامعه نسبت به برخی گروههای اجتماعی، مانند بیماران روانی، معلولان و یا نژاد خاصی دارد. در ایران پرسشنامه جامع و دقیقی درباره سنجش استیگمای معلولیت جسمی از دیدگاه جامعهشناختی وجود ندارد. بنابراین هدف از این پژوهش تعیین و روایی و پایایی پرسشنامه استیگمای معلولیت جسمی بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه پیمایشی ـ مقطعی است که در بین ۶۲۰ نفر از معلولان جسمی ساکن شهرهای تهران و یاسوج به روش نمونهگیری در دسترس انجام گرفت. برای ارزیابی روایی پرسشنامه از اعتبار محتوایی، صوری، سازه، همگرا، واگرا، متقاطع اشتراکی و افزونگی و جهت ارزیابی پایایی از آلفای کرونباخ، روش لوپ و قابلیت اعتماد ترکیبی استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزارهای آماری SPSS و PLS تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که اعتبار همگرا در سطح متغیرها (۵۰/۰< AVE) و در سطح گویهها(۴۰/۰< بارهای عاملی) برقرار است؛ که نشان از اعتبار و دقت گویههای مورد بررسی برای اندازهگیری متغیرهای مربوط به خود بوده است. با توجه به مقادیر بارهای عاملی، در اندازهگیری استیگمای اجتماعی، بُعد استیگمای خانوادگی(۷۷۰/۰)، در اندازهگیری استیگمای درک شده، بُعد«احساس متفاوت دیده شدن(۸۷۰/۰)» و در اندازهگیری خودانگزنی، بُعد «استیگمای اجتناب (۸۷۱/۰)» بیشتر از دیگر ابعاد نقش داشتهاند. همچنین نشان داده شد که اعتبار واگرا در سطح متغیرها و گویهها برقرار است و طبق شاخص فورنل ـ لارکر جذر میانگین واریانس استخراج شده هر متغیر بیشتر از حداکثر همبستگی آن متغیر با متغیرهای دیگر است. نتایج قابلیت اعتماد ترکیبی نشان داد پرسشنامه از پایایی ثبات درونی قابل قبولی برخوردار است و پایایی مدل اندازهگیری مورد تأیید است(۷۰/۰ < CR). در آخر نتایج روایی متقاطع اشتراکی و افزونگی نشان داد که مدل اندازهگیری از تناسب و قدرت پیشبینی خوبی برخوردار است(۱۱/۰ < Q۲).
نتیجهگیری: با توجه به بررسی شاخصهای روایی و پایایی ابزار اندازهگیری، میتوان گفت که این پرسشنامه از نظر محتوا مناسب است و گویهها توانستهاند متغیرهای مورد نظر خود را به خوبی اندازهگیری کنند. همچنین پرسشنامه مذکور از کیفیت خوب و مطلوبی برخوردار بوده و میتواند ابزار مناسبی برای اندازهگیری استیگمای معلولیت جسمی باشد.