[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
بانک ها و نمایه نامه ها::
فرم پیش نیاز ارسال مقاله::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
بانک ها و نمایه ها
DOAJ
GOOGLE SCHOLAR
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۹ نتیجه برای اسپرم

دکتر سید محمدرضا ربانی، دکتر علی موسوی‌زاده،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده

چکیده: مقدمه و هدف: آزواسپرمی به معنی فقدان اسپرماتوزوئید در مایع منی می‌باشد که ممکن است در اثر اختلالات هورمونی یا مشکلات منجر به تولید اسپرماتوزوئید و یـــــا در اثر انسداد در مجاری تخلیه کننده منی به وجود آید. هدف از این مطالعه تعیین علل آزواسپرمی در مراجعین به درمانگاه ارولوژی می‌باشد. مواد و روش‌ها: این یک مطالعه توصیفی ـ مقطعی بوده که جامعه آمــــاری آن شــامل مردانی بود کــه به علت ناباروری از خرداد ۱۳۸۳ لغایت خرداد ۱۳۸۵ به درمانگاه ارولوژی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج مراجعه نموده بودند. نمونه آماری ۱۷۲ مرد بـــود کــــه حداقـــل در دو آزمــــایش متوالی مایع منی، آزواسپرمی نشان دادند. مطالعه به صورت آینده‌نگر صورت گرفت و از ابتدا برای هر بیمار پرونده‌ای تشکیل گردید که تا تشخیص علت آزواسپرمی اطلاعات در آن ثبت می‌شد. بررسی‌ها شامل؛ گرفتن شرح حال، معاینه فیزیکی، آزمایش‌های هورمونی، وازوگرافی، انجام بیوپسی و در بعضی موارد آزمایش‌های ژنتیکی بوده است. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و شاخص‌های توصیفی و آزمون مجذور کای تحلیل گردید. یافته ها: از ۸۴۲ مرد نابارور مراجعه کننده، ۱۷۲ مــــورد (۴/۲۰ درصد) مبتلا بــــه آزواسپرمی بودند. آزواسپرمـــی انسدادی در ۲۸ نفــــر (۳/۱۶ درصد) و آزواسپرمــــی غیرانسدادی در ۱۴۴ نفر (۷/۸۳ درصد) تشخیص داده شد. علل آزواسپرمی غیرانسدادی به ترتیب؛ علل ناشناخته ۶۸ نفر(۵۳/۳۹ درصد)، آتروفی بیضه‌هـــا ۴۰ نفر (۲۵/۲۳ درصد)، سرتولی سل تنها ۳۴ نفر(۷۶/۱۹ درصد)، بیضه‌های پایین نیامده ۲۸ نفر(۲۷/۱۶درصد) و به دنبال شیمی درمانی در ۲ نفر(۱۶/۱درصد) بودند. علل آزواسپرمی انسدادی نیز به ترتیب؛ ۲۴ نفر (۸۶ درصد) انسداد در اپی‌دیدیم یا مجرای منی‌بر و ۴ نفر (۱۴ درصد) فقــــدان مادرزادی دو طرفه مجرای منی‌بر بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که یک پنجم از مردان نابارور مبتلا به آزواسپرمی هستند و شایع‌ترین علل آن، انواع غیرانسدادی آزواسپرمی هستند. واژه‌های کلیدی: آزواسپرمی انسدادی، آزواسپرمی غیرانسدادی، ناباروری مردان
دکتر ایرج امیری، دکتر رضا محمودی، دکتر هوشنگ باب‌الحوائجی، دکتر نسرین شیخ، رضوان نجفی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۶ )
چکیده

چکیده: مقدمه و هدف: مطالعات نشان داده‌اند که برخی از عوامل محیطی و تغذیه‌ای می‌توانند با ایجاد اثرات منفی بر روی اسپرماتوژنز منجر به ناباروری مرد گردند. کارنیتین از عواملی است که نقش مهمی در تحرک اسپرم دارد، لذا کمبود آن می‌تواند قدرت باروری مرد را کاهش دهد. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر تجویز خوراکی ۷۵۰ میلی‌گرم کارنیتین در روز بر پارامترهای اسپرم مردان مبتلا به آستنواسپرمی با علت ناشناخته بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی به صورت قبل و بعد در مرکز ناباروری فاطمیه همدان در سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۶ بر روی ۴۰ بیمار مبتلا به آستنواسپرمی تحت درمان با ۷۵۰ میلی‌گرم کارنیتین در روز با روش نمونه‌گیری تصادفی انجام شد و نمونه اسپرم‌های آنها قبل و پس از درمان از نظر پارامترهای اسپرم بررسی شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاد از نرم‌افزار SPSS و آزمون تی زوجی آنالیز گردید. یافته‌ها: نتایج نشان داد که درمان با کارنیتین به طور معنی‌داری موجب افزایش تعداد کل اسپرم‌ها و بهبود مورفولوژی آنها و نیز افزایش معنی‌دار تحرک کلی و حرکت پیشرونده سریع اسپرم‌های افراد تحت درمان می‌گردد(۰۵/۰p<). نتیجه‌گیری: مصرف کارنیتین به مقدار ۷۵۰ میلی‌گرم در روز باعث بهبود برخی از پارامترهای اسپرم نظیر تعداد، مورفولوژی و تحرک اسپرم‌ها در مردان نابارور می‌شود . واژه‌های کلیدی: کارنیتین، ناباروری مرد، آستنواسپرمی
دکترمینا رمضانی، دکنر سیما نصری، دکنرحسین بهادران،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده

چکیده: مقدمه و هدف: پنج انگشت یا ویتکس یک گیاه فیتواستروژن بومی‌خاورمیانه و جنوب اروپا است و در بسیاری از کشورها مصرف پزشکی دارد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات عصاره میوه گیاه ویتکس بر اسپرماتوژنز موش نر می‌باشد. مواد و روش‌ها: این یک مطالعه تجربی می‌باشد که طی سال‌های۱۳۸۷-۱۳۸۶ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد آشتیان انجام شد. در مجموع تعداد ۵۶ موش نر بالغ به ۳ گروه، کنترل، شم، تجربی(۶۵، ۱۶۵، ۲۶۵، ۳۶۵ و ۴۶۵ میلی‌گرم بر کیلوگرم از عصاره دانه گیاه) تقسیم شدند. در حیوانات روزانه به مدت ۱۰ روز متوالی به صورت درون صفاقی ترزیق انجام شد و دو هفته پس از آخرین تزریق به وسیله قطع نخاع کشته شدند و بیضه و اپیدیدیم چپ آنها برداشته شد. بخش دمی‌اپیدیدیم راست برای شمارش اسپرم به کار رفت. پس از بررسی ماکروسکوپی (وزن، قطر بزرگ، کوچک و حجم بیضه) بافت‌ها در فیکساتیوبوئن فیکس شدند. مقاطع ۵ میکرومتری تهیه و با هماتوکسیلین ـ ائوزین رنگ شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون‌های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و توکی تجزیه و تحلیل شد . یافته‌ها: در این بررسی تفاوت معنی‌داری در وزن بدن، حجم، وزن و قطر بیضه مشاهده نشد. مطالعات میکروسکوپ نوری کاهش معنی‌داری در اپیتلیوم زاینده در دوزهای ۲۶۵ و ۳۶۵میلی‌گرم بر کیلو گرم(۰۵/۰> p) و همچنین افزایش بافت بینابینی در دوزهای ۲۶۵،۳۶۵ و ۴۶۵میلی‌گرم بر کیلو گرم را نشان داد(۰۰۱/۰ > p). تفاوت معنی‌داری در ضخامت اپی تلیوم و قطر اپیدیدیم نبود. سلول‌های زاینده هسته پیکنوتیک و لوله‌های سمینیفر حفره‌های فراوانی داشتند که در لوله‌ها پخش شده بود. همچنین در بیضه یک بی نظمی‌عمومی‌در قسمت‌های مختلف بافت زاینده و لوله‌های سمینیفر مشاهده شد. نتایج شمارش اسپرمی‌کاهش معنی‌دار اسپرم را در دوز ۲۶۵ و ۳۶۵ میلی‌گرم بر کیلو گرم نشان داد(۰۱/۰> p). نتیجه‌گیری: ویتکس دارای روغن‌های ضروری، گلیکوزیدهای ایریدوئید، فلاونوئیدهای دی‌ترپن و اسیدهای چرب ضروری است. به نظر می‌آید اثرات ضد باروری آن وابسته به فلاونوئید و اسیدهای چرب ضروری باشد، اما مطالعات بیشتری باید روی فارماکوکنیتیک این گیاه انجام شود. واژه‌های کلیدی: پنج انگشت، گناد نر، اسپرماتوژنز، موش
مریم ادیب، مینا رمضانی، محمدعلی خلیلی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه و هدف: امروزه انجماد اسپرم انسان به عنوان تکنیک رایجی برای درمان ناباروری به کار می‌رود. انجماد به روش‌های مختلف کم و بیش سبب کاهش تحرک و قابلیت حیات اسپرم در مردان بارور می‌شود، اما هنوز اثر روش انجماد شیشه‌ای بر روی پارامترهای اسپرم مردان بارور و نیز میزان آپوپتوز آنها بررسی نشده است. هدف از این مطالعه، بررسی اثر انجماد شیشه ای بر روی پارامترهای اسپرم (تحرک، مورفولوژی، قابلیت حیات و شمارش) و میزان آپوپتوز آن در مردان بارور است. مواد و روش‌ها: در این مطالعه تجربی که در سال ۱۳۸۸ در مرکز تحقیقاتی‌ ـ درمانی ناباروری یزد انجام شد، نمونه های سیمن ۱۷ نفر مراجعه کننده به مرکز، به وسیله خود انزالی جمع‌آوری و آنالیز آن طبق استانداردهای سازمان بهداشت جهانی انجام گرفت. سپس از نمونه‌ها اسمیر تهیه شد و لام‌ها برای رنگ‌آمیزی تانل و تعیین درصد مرگ سلولی فیکس شدند. مقداری از سیمن با کرایو لوپ برداشته شد و مستقیماً در نیتروژن مایع منجمد شد. پس ازگذشت حداقل ۷ روز از انجماد، نمونه‌ها طی مراحلی ذوب شده و پارامترهای اسپرمی‌آن بررسی شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزاز SPSS و آزمون‌های آماری تی زوجی و ویل کاکسون تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: درصد تحرک پیش‌رونده بعد از انجماد شیشه‌ای به طور معنی‌داری کاهش یافت(۰۵/۰p<). هم‌چنین کاهش معنی‌داری در قابلیت حیات و مورفولوژی اسپرم و افزایش معنی‌داری در میزان آپوپتوز مشاهده شد(۰۵/۰p<)، اما پارامتر شمارش اسپرم تغییر معنی‌داری نداشت (۰۵/۰p>). نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که انجماد شیشه‌ای بر روی پارامترها و میزان آپوپتوز اسپرم مردان بارور اثر سوئی دارد. هر چند میزان آپوپتوز نسبت به سایر روش‌های انجماد کمتر است.
محمود عابدین زاده، مختار مختاری، سام زربخش، سیده نرجس ناصران،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به استفاده وسیع از مغز گردو در پختن غذاها و کاربردهای درمانی آن، هدف این مطالعه بررسی اثر عصاره الکلی مغز گردو بر روی بافت بیضه در موش صحرایی نر بالغ بود. روش‌بررسی: در این مطالعه تجربی۴۰ سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با وزن ۳۰۰-۲۵۰ گرم به طور تصادفی ۵ گروه ۸تایی تقسیم شدند. گروه کنترل هیچ تیمار دارویی دریافت نکرد، گروه شاهد سرم فیزیولوژی را به صورت داخل صفاقی دریافت نمود، گروه‌های تجربی نیز سه دوز متفاوت عصاره الکلی گردو به ترتیب؛ ۱۰، ۲۰ و۵۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم روزانه و به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. بیضه ها از ناحیه شکم خارج شدند و مقاطع بافتی آنها مورد مطالعه قرار گرفت. داده‌ها با آزمون‌های آماری آنالیز واریانس یک‌طرفه و تست توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج نشان دهنده تأثیر عصاره مغز گردو بر پیشرفت و نگهداری اسپرماتوژنز تا مراحل پایانی آن و افزایش تعداد سلول‌های بینابینی و اسپرم در بافت بیضه بود. هم‌چنین مشخص شد که عصاره الکلی مغز گردو تأثیر چندانی بر روی ساختار بافتی لوله‌های اسپرم ساز ندارد. نتیجه‌گیری: عصاره الکلی گردو با تأثیر بر بافت بیضه سبب افزایش فعالیت سلول‌های بینابینی و به دنبال آن افزایش سلول‌های اسپرم و افزایش فعالیت‌های تولید مثلی جنس نر در موش صحرایی می‌شود.
فرخنده فرهنگ دوست، مهرزاد جعفری برمک، وحید حمایت خواه جهرمی، ارسلان عزیزی، رضا محمودی، الهام کشاورزی، محمود نارکی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل فیزیکی و شیمیایی فراوانی باعث اختلالات ناباروری می‌شود . کادمیوم یک عامل شیمیایی است که سبب تخریب ساختار سلولی سیستم تولیدمثلی می‌شود. برای کاهش عوارض ناشی از عوامل مختلف از روش‌های جدید و طب سنتی استفاده می‌شود. هدف این مطالعه بررسی اثر عصاره صبرزرد بر بافت بیضه موش‌های صحرایی القاء شده با کادمیوم کلراید بود. روش بررسی: در این مطالعه تجربی ۴۰ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به چهار گروه مساوی شامل؛ کنترل؛ دریافت کننده ۵/۱ میلی‌گرم بر کیلوگرم کادمیوم کلراید، موش‌های القاء شده با کادمیوم کلراید که تحت درمان با صبرزرد قرار گرفتند ، کنترل سالم و موش‌های سالم تحت درمان با ۴۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره صبرزرد تقسیم شدند. بعد از ۲۵ روز ، موش‌ها پس از توزین با استفاده از اتر بی هوش و نمونه خونی از حیوان جهت بررسی سطح تستوسترون تهیه شد، سپس حیوان تشریح گردید، بیضه‌های حیوان خارج شده و به محلول فرمالین ۱۰ درصد منتقل شد. پس از پردازش بافتی و قالب‌گیری، مقاطع ۵ میکرومتری تهیه شده و با رنگ هماتوکسلین ـ ائـــــــوزین رنگ‌آمیــزی و با میکروسکوپ نوری بررسی گردیدند. داده‌ها با آزمون آماری واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: میانگین قطر لوله اسپرم ساز، تعداد سلول‌های اسپرماتوگونی، لیدیگ و سرتولی در بافت بیضه موش‌های صحرایی گروه کنترل کادمیوم نسبت به گروه کنترل سالم کاهش معنی‌داری نشان داد(۰۵/۰p<). میانگین تعداد اسپرم و حرکت اسپرم در گروه عصاره و کادمیوم نسبت به گروه کنترل سالم به حد طبیعی نزدیک شد و تفاوت معنی‌داری دیده شد(۰۵/۰p<). نتیجه‌گیری: عصاره هیدروالکلی صبرزرد باعث افزایش تعداد سلول‌های اسپرماتوگونی، لیدیگ و سرتولی بافت بیضه در موش‌های آلوده به کادمیوم کلراید می‌شود.
پریسا کریشچی خیابانی، سیما نصری،
دوره ۱۹، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: گیاه کرفس دارای محتوای بالای پلی‌فنل‌ها و خاصیت آنتی‌اکسیدانی می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر عصاره هیدروالکلی دانه کرفس بر پارامترهای اسپرم و میزان هورمون تستوسترون در موش سوری بود. روش بررسی: این مطالعه تجربی بر روی۶۰ سر موش سوری نر در قالب ۳ گروه تجربی و یک گروه کنترل انجام شد. عصاره هیدروالکلی دانه کرفس به صورت تزریق درون صفاقی در دوزهای ۲۰۰، ۴۰۰ و ۸۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم به گروه‌های تجربی در ۱۴ روز متوالی تزریق گردید. یک هفته پس از آخرین تزریق نمونه‌های خونی به منظور تعیین غلظت هورمون تستوسترون جمع‌آوری شد و در نهایت وزن بیضه‌ها، تعداد و درصد تحرک اسپرم‌های اپیدیدیمی‌مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری آنالیز واریانس و توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج حاصله در مقایسه با گروه کنترل نشانگر افزایش معنی‌داری در تعداد کل اسپرم‌ها در گروه دریافت کننده دوز ۴۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم، هم‌چنین افزایش قدرت تحرک اسپرم‌ها در گروه‌های دریافت کننده دوز ۲۰۰ و ۴۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم بود(۰۰۱/۰p<). افزایش میزان تستوسترون در گروه دریافت کننده دوز ۴۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم در مقایسه با گروه کنترل دیده شد(۰۱/۰p<). توزین بافت بیضه نشانگر افزایش معنی‌داری در گروه‌های تحت مطالعه در مقایسه با گروه کنترل بود(۰۵/۰p<). نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد مصرف عصاره دانه کرفس در بهبود وضعیت پارامترهای اسپرم و افزایش میزان هورمون تستوسترون مؤثر باشد که این آثار به میزان دوز مصرفی بستگی دارد.
هما محسنی کوچصفهانی، عبدالحمید انگجی، سمیرا رشیدی پویا، پریا عبدالهی، تانیا گواهی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: پروپیکونازول قارچ کشی گیاهی است که به صورت موضعی و سیستمیک برای عفونت‌های قارچی و در کشاورزی برای حفاظت و نگهداری میوه‌ها، سبزی‌جات و غلات استفاده می‌شود. هدف از مطالعه تجربی حاضر، بررسی اثر قارچ کش پروپیکونازول بر بافت بیضه و نیز اثرحفاظتی احتمالی سلنیوم مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: در این مطالعه تجربی ۴۰ سر موش صحرایی به ۱۰ گروه ۴ تایی شامل؛ کنترل ، شم دریافت کننده حلال پروپیکونازول، آب مقطر دریافت کننده نرمال سالین و هفت گروه تجربی: ۱ دوز ۰/۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم سلنیوم ، گروه ۲، ۳، ۴ به ترتیب دوزهای ۱۰ ، ۵۰ و ۷۵ میلی‌گرم بر کیلوگرم پروپیکونازول و گروه‌های ۵ ، ۶ ،۷ که به ترتیب دوزهای ۱۰ ،۵۰ و ۷۵ میلی‌گرم بر کیلوگرم پروپیکونازول به همراه ۵/۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم سلنیوم دریافت کردند. تزریق به مدت ۲ هفته، یک روز در میان به صورت درون صفاقی انجام شد. بعد از تعیین سطوح سه هورمون لوتئینی کننده، محرک فولیکولی و تستوسترون، شمارش اسپرم با لام هموسیتومتر انجام شده. داده‌ها با آزمون آماری آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: اختلاف‌معنی‌داری درسطوح هورمون‌ها در گروه‌های تجربی ۲ تا۷ در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد، اما سلول‌های سرتولی، اسپرماتوگونی ،اسپرماتوسیت اولیه، اسپرماتید و اسپرم در گروه‌های تجربی ۲ تا ۷ در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی‌داری داشتند(۰۵/۰p<). نتیجه‌گیری: کاهش تعداد اسپرم‌های شمارش شده و سلول‌های پیش‌ساز آن بیانگر نقش اختلالی پروپیکونازول در روند تولید این سلول‌ها و عدم تأثیر حفاظتی سلنیوم بوده است.
زهره سلیمانی، ناصر میرازی،
دوره ۲۰، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف : استفاده از ترکیبات شیمیایی آسیب رسان امروزه کاربرد وسیعی در جوامع پیدا کرده است. تتراکلریدکربن که در صنایع بهداشتی بکار می رود موجب اختلال در عملکرد بافت بیضه و هورمون های آندروژنیک می شود. گیاهان دارویی دارای ترکیباتی هستند که قادرند از اختلالات اسپرماتوژنز در بیضه جلوگیری نمایند. هدف از این بررسی مطالعه اثر محافظتی عصاره برگ گیاه حرا بر روی روند اسپرماتوژنز موش های صحرایی القاء شده با تتراکلریدکربن می باشد.

روش بررسی : در این بررسی تعداد ۴۲ سر موش صحرایی نر به شش گروه کنترل، شم، شاهد، تیمار ۱ ، ۲ و ۳ بطور تصادفی تقسیم شدند . گروه های تیمار توسط تتراکلریدکربن مقدار ml/kg۲ تتراکلریدکربن با درصد ۱:۱ با روغن زیتون القاء شدند و دو ساعت بعد به ترتیب با عصاره هیدروالکلی برگ گیاه حرا با دوز mg/kg۲۰۰،mg/kg ۴۰۰ و mg/kg۸۰۰ روزانه و به مدت ۹۶ ساعت به روش تزریق داخل صفاقی درمان شدند. گروه شاهد مقدار ml/kg۲ تتراکلریدکربن با درصد ۱:۱ با روغن زیتون به صورت تک دوز منفرد دریافت نمودند. گروه کنترل و شم به ترتیب سالین نرمال روزانه و روغن زیتون ( تک دوز) به میزان ml/kg۲ و بطور داخل صفاقی دریافت کردند. بعد از پایان آزمایشات ، با ایجاد یک برش طولی در اسکروتوم، به وسیله پنس بیضه ها خارج و بافت‌های اضافی آن حذف شد و مراحل تهیه مقاطع بافتی با دقت انجام گرفت. همچنین شمارش و تحرک اسپرم و نسبت وزن بیضه به وزن بدن (GSI) به عمل آمد.داده ها با استفاده از روش آماری ANOVA مورد ارزیابی قرار گرفت و معیار اختلاف معنی دار بین آنها با ۰۵/۰ P<در نظر گرفته شد.

یافته ها : این مطالعه نشان داد که تتراکلریدکربن بطور گسترده ای بافت بیضه را دچار نکروز می نماید. تعداد اسپرم ها و تحرک آنها در گروه شاهد کاهش معنی داری را نشان داد (۰۱/۰P<). نسبت وزن بیضه به بدن در گروه های تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری را داشتند (۰۱/۰P<).

 نتیجه گیری : برگ گیاه حرا دارای ترکیبات آنتی اکسیدانی و فلانوئیدی زیادی است. احتمالاً این مواد قادرند که از اثرات توکسیک موادی نظیر تتراکلریدکربن در بافت های بدن به خصوص بیضه بطور معنی داری محافظت نمایند.


علیرضا راه گذر، هاتف قاسمی حمید آبادی، سعید شکری، اردشیر معیری، امیر اسماعیل نژاد مقدم،
دوره ۲۰، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: ناندرولون دکانوات­ از مهم‌ترین داروهای آنابولیک آندروژنیک استروئید(AAS) است. از طرفی هورمون گنادوتروپین جفتی انسان(hCG) موجب تحریک ترشح تستوسترون و افزایش تولید آندروژن می‌گردد. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی تغییرات ناشی از تاثیرات این هورمون بر اثرات تخریبی دارویی ASSدر بافت‌ها و سلول‌های دستگاه تناسلی نر موش صحرایی بود.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی، موش‌های صحرایی نر به پنج گروه ۳ تایی تقسیم شدند. گروه های تیمار شامل موش‌های صحرایی که به صورت هفتگی۱۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم ناندرولون (Nd) را به صورت داخل عضلانی به مدت ۸ هفته دریافت کردند و گروه هورمون(H) به مقدار ۵۰۰ واحد در هفته، هورمون hCG داخل عضلانی دریافت کردند و گروه ناندرولون ـ هورمون(Nd- H)، که ۱۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم ناندرولون و ۵۰۰ واحد در هفته هورمون دریافت کردند. گروه شم نیز ۱۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم روغن بادام زمینی دریافت کردند و گروه کنترل بدون هیچ گونه مداخله در نظر گرفته شدند. پس از ۸ هفته پارامترهای اسپرم نظیر حرکت، تعداد و مورفولوژی اسپرم زیر میکروسکوپ نوری تعیین شدند. علاوه بر این قابلیت حیات اسپرم به وسیله رنگ‌آمیزی فوق حیاتی ائوزین ـ نکروزین انجام ‌شد. بیضه‌، دم اپی دیدیم، پروستات و سمینال وزیکول نیز با ترازوی آزمایشگاهی وزن شدند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد.

یافته‌ها: درصد اسپرم دارای حرکت به رو جلو در گروه‌های تیمار H وNd–H  کمتر از گروه‌های کنترل و شم بود. میزان اسپرم با شکل طبیعی در گروه­های تیمار نسبت به گروه­های کنترل و شم کاهش یافته، اما اختلاف معنی‌داری پیدا نکرده است. هم‌چنین نتایج مورفولوژی اسپرم حاکی از این است که بیشترین درصد اسپرم‌هایی با اشکال غیر طبیعیTailless) و  (Coilدر گروه تیمار Nd مشاهده شد. علاوه بر این قابلیت حیات اسپرم در گروه‌ تیمار ناندرلون به تنهایی نسبت به سایر گروه‌ها به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش یافته بود. وزن بیضه تحت تأثیر داروی ناندرولون نسبت به گروه‌های کنترل و شم کاهش معنی‌داری نشان داد.

نتیجه‌گیری: هورمون hCG بر اثرات ناخواسته و تخریبی ناندرولون بر روی پارامترهای اسپرم موش صحرایی بالغ تاثیر مثبتی می‌گذارد و سبب کاهش اثرات سوء ناندرولون می­شود.


شیرین صفری، سید محمد جواد مرتضوی، مهرزاد جعفری برمک، محسن نیک سرشت، سمیه ترابی، رضا محمودی،
دوره ۲۰، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه با استفاده از تکنولوژی ارتباطی مودم بی سیم(Wi-Fi)، می‌توان تبادل اطلاعات کرده و یا به اینترنت وصل شد، که این کار با استفاده از پرتوهای ریزموج (میکروویو) ۴/۲ گیگا هرتز  انجام می‌شود. با توجه به گسترش روزافزون استفاده از این تکنولوژی و خطرات احتمالی بر بافت‌های موجود زنده، نگرانی در مورد زیان‌های احتمالی آن نیز رو به افزایش است. هدف اصلی این مطالعه بررسی اثرات زیستی زمان مواجهه با پرتوهای ریزموج تابشی از مودم Wi-Fi و فاصله نسبت به آن برکیفیت اسپرم بود.

روش بررسی: این تحقیق تجربی بر روی ۸۴ سر موش صحرایی نر انجام شد. این موش‌ها به صورت تصادفی بر اساس مدت زمان مواجهه با پرتوهای ریزموج و فاصله نسبت به مودم به هفت گروه ۱۲ تایی تقسیم شدند. گروه دو، ۵۳ روز بعد از تابش آنالیز شد و سایر گروه‌ها ۳۰ دقیقه تا ۱ ساعت پس از تابش آنالیز شدند. گروه ۷ ، بدون دانلود تابش دریافت کردند. تغییرات مورفولوژیک اسپرم، همچنین قطعه قطعه شدنDNA ، وزن بیضه و تعداد سلول‌های اسپرماتوگونی اندازه‌گیری شد. برای تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون‌های نان پارامتریک من ویتنی و کروس کال والیس استفاده شد.

یافته ها: میانگین اسپرم‌های با مورفولوژی طبیعی، وزن بیضه و تعداد سلول‌های اسپرماتوگونی پس از مواجهه با پرتوهای ریز موج کاهش نشان داد(۰۵/۰p<).

نتیجه‌گیری: پرتوهای ریزموج تابشی از مودم‌های Wi-Fi ، باعث تغییرات مورفولوژیک اسپرم و کاهش وزن و سلول‌های اسپرماتوگونی بیضه می‌شود. با افزایش زمان تابش و کاهش فاصله نسبت به مودم، وزن بیضه و تعداد سلول‌های اسپرماتوگونی کاهش قابل ملاحظه‌ای می‌یابد.


احمد مظفر، داوود مهربانی، اکبر وحدتی، سیدابراهیم حسینی، محسن فروزان فر،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تجویز داروهای شیمیدرمانی در بیماران مبتلا به سرطان میتواند زمینهساز ناباروری باشد، لذا این مطالعه با هدف بررسی اثر محیط استفاده شده در کشت سلولهای بنیادی مزانشیمیمغز استخوان(سیکریتا) در درمان ناباروری آزواسپرمیک القاء شده به وسیله بوسولفان در موش بالبـ سی انجام گردید.
 
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۱۸ سر موش سوری از نژاد بالب - سی به صورت تصادفی به سه گروه کنترل، آزواسپرمی و سیکریتا تقسیم شدند. حیوانات گروه کنترل هیچگونه تیمار دارویی دریافت نکردند. برای توقف اسپرماتوژنز و القای آزواسپرمیدو دوز بوسولفان(۱۰ میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) با فاصله ۲۱ روز به موشهای گروه آزواسپرمیو سیکریتا تزریق شد. ۳۵ روز بعد از آخرین تزریق بوسولفان، محیط استفاده شده در کشت سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان به درون بیضه موشهای گروه سیکریتا تزریق گردید. هشت هفته پس از تزریق محیط کشت، بیضههای تمامیحیوانات جدا گردید و تحت بررسی هیستولوژیک و هیستوموفومتریک قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
 
یافتهها: یافتههای هیستولوژیک نشان داد، در گروه آزواسپرمی، سلولهای اسپرماتوژنیک به شدت کاهش یافته بود و فضاهای واکوئله در اپیتلیوم زایا مشاهده گردید. پس از درمان با سیکریتا بهبود لایه اپیتلیوم زایا و فرایند اسپرماتوژنز مشاهده شد. همچنین یافتههای هیستومورفومتریک نشان داد که ضخامت و مساحت سلولی، قطر کلی، مساحت مقطع عرضی و شاخص اسپرماتوژنز لوله‏های منی‏ساز در گروه سیکریتا نسبت به گروه آزواسپرمی‏افزایش داشت(۰۰۱/۰p<)، اما نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داد(۰۵/۰p<). همچنین تعداد و تراکم عددی لوله‏های منی‏ساز در گروه کنترل و سیکریتا نسبت به گروه آزواسپرمی ‏کاهش داشت (۰۰۱/۰p<)، در هر سه گروه، قطر و مساحت لومنی لولههای منیساز اختلاف معنی‏داری نداشتند(۰۵/۰p>).
 
 
نتیجهگیری: محیط استفاده شده در کشت سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان(سیکریتا) میتواند موجب بازگشت اسپرماتوژنز در موشهای آزواسپرمیک القاء شده به وسیله بوسولفان شود. این یافتهها میتواند به یافتههای پیشین در درمان ناباروری جنس نر اضافه گردند.
 
 
ریحانه قاسمی، فرشته میرمحمدرضائی، سیما نصری، امیر نیلی احمد آبادی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: دیازینون حشره کشی ارگانوفسفره است که در کشاورزی استفاده می‌شود و با تولید رادیکال‌های آزاد می‌تواند بر باروری مردان تأثیر بگذارد. به علت خواص آنتی‌اکسیدانی ترکیب‌های سیاهدانه در مطالعه حاضر اثر عصاره هیدروالکلی سیاهدانه بر اسپرماتوژنز در سمیت القاء شده با دیازینون درموش صحرایی نر مورد بررسی قرار گرفت.
 
روش بررسی: در این مطالعه تجربی از۳۰ موش نر بالغ نژاد ویستاراستفاده شد که به  شش گروه شامل؛ کنترل منفی بدون مداخله گروه شم، روغن ذرت و سالین دریافت کرد، گروه کنترل مثبت، سم دیازینون  را با غلظت ۱۶میلی گرم برکیلوگرم دریافت کرد، تجربی ۱و۲ به ترتیب سم دیازینون را با غلظت۱۶ میلی گرم بر کیلوگرم و عصاره سیاهدانه با غلظت ۱۰۰و۲۰۰ میلی گرم برکیلوگرم دریافت کرد، تجربی ۳ عصاره سیاهدانه با غلظت۲۰۰میلی گرم برکیلوگرم دریافت کرد، تقسیم شدند. تمام تیمارها به مدت ۲ ماه و به صورت گاواژ انجام گرفت. پس از ۲ ماه پارامترهای اسپرمی‌شامل تعداد، تحرک، حیات و مورفولوژی بررسی گردید. هم‌چنین بافت بیضه جهت ارزیابی اسپرماتوژنز پس از برش‌گیری، به وسیله هماتوکسیلین ـ ائوزین رنگ‌آمیزی گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: سم دیازینون با غلظت ۱۶میلی گرم بر کیلوگرم سبب کاهش معنی‌داری در تعداد و تحرک اسپرم ها در مقایسه با گروه شم گردید(۰۱/۰p<)(۰۰۱/۰p<)، اما تغییر معنی‌داری بر حیات و مورفولوژی اسپرم‌ها در مقایسه با گروه شم نداشت. گروهی که سم دیازینون و عصاره سیاهدانه با دو غلظت۱۰۰و ۲۰۰میلی گرم بر کیلوگرم را دریافت کردند در مقایسه با گروه دیازینون افزایش قابل توجهی در تعداد اسپرم‌ها نشان دادند(۰۱/۰p<)(۰۰۱/۰p<)، اما سیاهدانه سبب تغییر معنی‌داری بر روی تحرک اسپرم در حضور سم دیازینون نگردید. بررسی بافت‌ شناسی نشان داد تعداد سلول اسپرماتوسیت اولیه و اسپرماتید در گروه دریافت کننده سم دیازینون در مقایسه با گروه شم کاهش معنی‌داری داشت(۰۵/۰p<). در صورتی که تعداد سلول‌های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت اولیه و اسپرماتید در گروه های تجربی ۱و ۲ افزایش معنی‌داری در مقایسه با گروه دیازینون نشان داد(۰۵/۰p<). در گروه تجربی ۳، عصاره سبب افزایش تعداد اسپرم در مقایسه با گروه شم گردید(۰۵/۰p<)، اما تغییرمعنی‌داری در بافت بیضه ایجاد نکرد.
 
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد عصاره سیاهدانه اثر حفاظتی بر بافت بیضه  داشته و می‌تواند موجب افزایش اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت اولیه، اسپرماتید و تعداد اسپرم در سمیت القاء شده با دیازینون گردد، اما تأثیری بر تحرک اسپرم ندارد. 
 
سم دیازینون، سیاهدانه، پارامترهای اسپرم، بیضه
رحام آرمند، احمدعلی یدر،
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: متیل ترشیاری بوتیل اتر(MTBE) یکی از افزودنی‌های اکسیژن‌زای سوختی است که جهت کاهش آلاینده‌های زیست محیطی حاصل از احتراق موتور به بنزین اضافه می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین اثرات حاد و تحت مزمن متیل ترشیاری بوتیل بر برخی از شاخص‌های باروری در موش صحرایی نر بود.
 
روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در سال ۱۳۹۷ انجام شد، ۴۰ سر موش صحرایی نر با وزن تقریبی ۲۰۰ـ۱۸۰ گرم وارد مطالعه شدند و پس از آن موش‌های صحرایی در دو آزمایش مجزا به دو گروه حاد(یک روز تیمار) و تحت مزمن(۳۰ روز متوالی تیمار) طبقه‌بندی شدند(۱۵ سر در گروه حاد و ۲۵ سر در گروه تحت مزمن). در هر گروه حاد و تحت مزمن نیز حیوانات به طور تصادفی در ۵ زیر گروه کنترل، روغن (شم)، ۴۰۰، ۸۰۰ و ۱۶۰۰ میلی‌گرم MTBE بر کیلوگرم وزن بدن تقسیم شده و در قفس‌های انفرادی قرار گرفتند. در پایان هر آزمایش برخی از پارامترهای مربوط به کیفیت اسپرم (درصد تحرک اسپرم، درصد زنده مانی اسپرم و تعداد کل اسپرم) مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آنالیز واریانس و رگرسیون خطی چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در آزمایش تحت مزمن، روغن بادام زمینی به عنوان حلال MTBE تأثیر معنی‌داری بر درصد تحرک اسپرم داشته است(۰۵/۰p<). پس از انجام رگرسیون خطی چند متغیره مشخص شد که تجویز خوراکی MTBE در غلظت‌های مورد نظر در مدت زمان ۳۰ روز تأثیر معنی‌داری بر درصد تحرک اسپرم، درصد زنده مانی اسپرم و تعداد کل اسپرم نداشته است(۰۵/۰p<).  ضمن این که نتایج نشان داد در آزمایش حاد، MTBE تأثیر معنی‌داری بر شاخص‌های باروری نداشته است (۰۵/۰p<).
 
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد که مصرف خوراکی MTBE در دو بازه زمانی کوتاه مدت و میان مدت تأثیر منفی یا مثبت بر شاخص‌های باروری موش‌های صحرایی نر نداشته است، اما در بازه زمانی میان مدت روغن بادام زمینی به عنوان حلال MTBE ، به طور معنی‌داری سبب افزایش درصد تحرک اسپرم شده است.
 
پارامترهای اسپرم، موش صحرایی
فهیمه سقایتی، رضا طباطبایی، ناصر کلهر، سیما نصری،
دوره ۲۵، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده

 زمینه و هدف: ناباروری و مشکلات فردی و اجتماعی ناشی از آن به عنوان یکی از مسایل و دغدغه‌های اصلی و مهم زوج‌ها می‌‌باشد و از این میان حدود نیمی‌از کل ناباروری‌ها مربوط به مردان است. لذا هدف از این مطالعه تعیین و تأثیر محصول سوپرناتانت سلول‌های بنیادی مزانشیمال مشتق از بافت چربی(SPAS) در کاهش آسیب‌های وارده به اسپرم در حین فریز و ذوب آن بود.
 
روش بررسی: این پژوهش، یک مطالعه توصیفی ـ تحلیلی از نوع مقطعی می‌باشد که در سال ۱۳۹۸ بر روی ۲۰ نفر از مردان نابارور مراجعه کننده به مرکز درمان ناباروری جهاد دانشگاهی قم انجام شد. تمامی‌این مردان دچار اختلال آستنواسپرمیا بودند. نمونه سمن از این افراد تهیه و سپس اندازه‌گیری‌های قبل از فریز از قبیل؛ بررسی زنده مانی، میزان شکست DNA، میزان مالون دی آلدهید و میزان استرس اکسیداتیو بر روی اسپرم‌ها انجام شد. پس از آن با محصول سوپرناتانت سلول‌های بنیادی فریز گشته و همان بررسی‌های قبلی بر روی نمونه دفریز شده انجام گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند.
 
 یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان زنده مانی اسپرم پس از دفریز سوپرناتانت افزایش پیدا کرد. میزان زنده مانی اسپرم‌ها در غلظت‌های ۲۵ و ۵۰ درصد سپاس نسبت به شرایط محیط فریز بیشتر بوده است(۰۵/۰p<)، ولی در رابطه با شکست DNA و استرس‌های اکسیداتیو تفاوت معنی دار در هیچیک از دوزها وجود نداشت(۰۵/۰p>). هم‌چنین میزان مالون دی‌آلدهید نیز تغییر یافت. میزان مالون دی‌آلدئید در نمونه‌های سپاس و تیمار نشده نسبت به نمونه های فریز شده تفاوت معنی‌داری داشت(۰۵/۰p<).
 
نتیجه‌گیری: با توجه به اثر مثبت بر روی اسپرم ها و بالابردن کیفیت آن‌ها پس از دفریز با استفاده از سوپرناتانت سلول‌های بنیادی مزانشیمال مشتق از چربی می‌توان از آن به عنوان یک نگه دارنده مناسب به تنهایی و یا همراه با مکمل‌های دیگر استفاده کرد. به نظر می‌رسد که افزایش زنده مانی اسپرمها در محیط سپاس به دلیل وجود فاکتورهای رشد موجود در این سوپرناتانت باشد.
 
 
فریده ایروانپور، آقای سارا کشتگر، بهاره ابراهیمی،
دوره ۲۶، شماره ۵ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: نگهداری اسپرم‌ها به صورت منجمد در نیتروژن مایع یک روش پرکاربرد برای حفظ طولانی مدت آن‌ها است. بسیاری از این اسپرم‌ها پس از ذوب شدن، آسیب دیده و زنده نمی‌مانند و بسیاری نیز قدرت تحرک خود را از دست می‌دهند. این آسیب‌ها ناشی از آسیب به غشا اسپرم و تغییر نفوذپذیری به یون‌ها به خاطر تغییرات فشار اسمزی، تشکیل کریستال‌های یخ و افزایش تولید رادیکال‌های آزاد اکسیژن است. هدف از این مطالعه تعیین رابطه بین غلظت کلسیم داخل سلولی و تولید رادیکال‌های آزاد اکسیژن در اسپرماتوزوای تازه و منجمدـ ذوب شده انسان بود.
 
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی که در سال ۱۳۹۲ انجام شد، تعداد ۳۵ نمونه سیمن انسان بارور به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه تازه و منجمدـ ذوب شده تقسیم شدند. اسپرم‌های گروه دوم به روش‌های استاندارد انجماد برای یک ماه در نیتروژن مایع نگهداری شدند. اسپرم‌های تازه و اسپرم‌های منجمد، پس از ذوب شدن در معرض ۱۰ میکرومولار اینوفور کلسیم (A۲۳۱۸۷) قرار گرفتند. میزان تحرک، بقا و وضعیت آکروزوم در هر دو گروه در شروع آزمایش و بعد از قرار گرفتن در معرض اینوفور کلسیم بررسی شد. محتوای کلسیم داخل سلول، با روش فلوسیتومتری و استفاده از رنگ فلوروسنت Flou-۳/AM و میزان تولید رادیکال‌های آزاد اکسیژن با استفاده از لومینول و با روش کمی ‌لومینیسنس ارزیابی شد. داده‌های جمع‌آوری شده با آزمون‌های من‌ـ ویتنی و پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: درصد کل اسپرم‌های زنده، متحرک و پیشرونده و درصد اسپرم‌های با آکروزوم سالم پس از پروسه انجمادـ ذوب به طور معنی‌داری کاهش یافت. افزودن A۲۳۱۸۷ به محیط سبب افزایش کلسیم داخل سلولی اسپرم‌های زنده شد، اما درصد اسپرم‌های زنده و متحرک هر دو گروه را کم کرد. تولید رادیکال‌های آزاد اکسیژن را به ازای سلول‌های زنده در هر دو گروه بیشتر کرد، ولی این افزایش در گروه منجمدـ ذوب شده به طور معنی‌داری از گروه تازه بیشتر بود(۰۰۱/۰p<). نتایج وجود یک رابطه مثبت معنی‌دار بین کلسیم داخل سلولی و تولید رادیکال‌های آزاد اکسیژن را نشان داد.
 
نتیجه‌گیری: یون کلسیم برای عملکرد طبیعی اسپرم لازم است، اما افزایش ورود کلسیم به وسیله A۲۳۱۸۷ به اسپرمهای تازه یا منجمد ـ ذوب شده، سبب آسیب بیشتر و کاهش حرکت و بقا می‌شود. میزان رادیکال‌های آزاد اکسیژن رابطه مستقیم  و معنی‌داری با کلسیم داخل سلولی دارد. آسیب‌های ناشی از انجماد با مقادیر زیادتر کلسیم داخل سلولی تشدید می‌شوند و این مسئله ممکن است به خاطر افزایش تولید رادیکال‌های آزاد اکسیژن باشد.
 
 
نگار ایازی، ناصر میرازی، حسام پارسا، سمانه صفری،
دوره ۲۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: سرب از عوامل آلوده کننده زیست محیطی می‌باشد و بر عملکرد دستگاه‌های مختلف بدن از جمله دستگاه تولید مثل، اثرات مخربی دارد. لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی اثرات محافظتی عصاره هیدرواتانولی پنیرنخل بر اسپرماتوژنز موش‌های صحرایی نر نژاد ویستار القا شده با استات سرب بود.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در سال ۱۴۰۲ انجام شد، ۳۵ سر موش صحرایی نر با محدوده وزنی ۲۲۰ ـ۲۰۰ گرم وارد مطالعه شدند و به ۵ گروه کنترل(دریافت کننده آب و غذای معمولی)، کنترل مثبت(دریافت کننده عصاره پنیرنخل با دوز۵۰۰ میلی‌گرم برکیلوگرم)، شاهد(دریافت کننده استات سرب ۵/۰ گرم بر لیتر،  در آب آشامیدنی) و تیمار ۱و۲ ( دریافت کننده ی استات سرب و عصاره پنیر نخل با دوز ۲۵۰ و ۵۰۰ میلی‌گرم برکیلوگرم)تقسیم شدند. تزریق عصاره به صورت درون صفاقی روزانه و به مدت ۲ هفته انجام شد. در پایان آزمایشات، از حیوانات خون‌گیری و از سرم آن هورمون‌های تستوسترون،LH وFSH اندازه گیری شد، سپس شمارش اسپرم انجام و نمونه‌های بافت‌شناسی بیضه ارزیابی شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری کلموگروف- اسمیرونوف، آنالیز واریانس یک طرفه درون آزمودنی و تست تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج به دست آمده مطالعه حاضر نشان داد که استات سرب تخریب و نکروز در بافت بیضه موش‌ها ایجاد می‌کند. هم‌چنین کاهش معنی‌داری در تعداد اسپرم‌ها و سطح سرمی هورمون تستوسترون به وجود می‌آورد(۰۰۱/۰ p<). عصاره پنیر نخل موجب محافظت از بافت بیضه و افزایش روند اسپرماتوژنز در گروه‌های تیمار نسبت به گروه شاهد گردید. هورمون تستوسترون در گروه‌های تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش معنی‌داری داشت(۰۵/۰p<).

نتیجه‌گیری: عصاره هیدرواتانولی پنیرنخل دارای اثر محافظتی در بافت بیضه موش‌های صحرایی در برابر اثرات توکسیک استات سرب  است.


 
زهرا نوری، سیامک یاری، پریسا حسنین، علی حسینپور ملکوتی،
دوره ۲۹، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: پیچش بیضه یک عارضه اورولوژیکی اورژانسی شامل پیچش طناب اسپرماتیک است که موجب محدود شدن جریان خون به بیضه­ها می­شود و در نهایت موجب آتروفی بیضه خواهد شد. ایسکمی ـ خون­رسانی مجدد ناشی از پیچش بیضه می‌تواند به واسطه القاء آپوپتوز در سلول­های زایا و اختلال در روند اسپرماتوژنز موجبات آسیب بیضه را فراهم آورد. هیدروژن سولفید به علت دارا بودن اثرات ضد التهابی، آنتی اکسیدانی و ضد آپوپتوتیک باعث ایجاد اثرات محافظتی می­شود و احتمالاً گزینه مناسبی برای ارتقاء راهکارهای درمانی جهت کاهش اختلالات باروری ناشی از ایسکمی بیضه است. لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی اثر حمایتی سولفیدهیدروژن بر آسیب بیضه‌ای القا شده به وسیله ایسکمی ـ ریپرفیوژن در رَت نژاد ویستار بود.


روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در سال ۱۴۰۰ در دانشگاه بوعلی‌سینا انجام شد، ۳۲ سر رت نر نژاد ویستار وارد مطالعه شدند و به ۴ گروه مساوی تقسیم شدند؛ گروه ۱ کنترل، گروه ۲ ایسکمی ـ ریپرفیوژن، گروه ۳ ایسکمی ـ ریپرفیوژن همراه با دریافت هیدروژن سولفید(۱۰۰ میکروگرم بر کیلوگرم، درون صفاقی). گروه ۴ ایسکمی ـ ریپرفیوژن همراه با دریافت هیدروژن سولفید(۴۰۰ میکروگرم بر کیلوگرم، درون صفاقی). پس از  گذشت ۷۲ ساعت حیوانات کشته شدند. بیضه‌ها و اپیدیدیم‌ها خارج شدند و بررسی‌های هیستولوژیکی بر روی بافت بیضه انجام شد، سپس تعداد و بقا و مورفولوژی اسپرم‌های اپیدیدیمی بررسی شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار پریسم، آنالیز واریانس یک طرفه  و تست تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.


یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که ایسکمی‌ ـ ریپرفیوژن بیضه موجب کاهش معنی­داری در شاخص‌های بیضه(۴۸/۰) و اپیدیدیم(۲/۰)، تعداد(۱۰۶x۳۱۸) و بقای اسپرم‌های اپیدیدیمی(۲۶ درصد)(۰۰۱/۰p< ). شد. هم‌چنین مورفولوژی غیر طبیعی در اسپرم‌های اپیدیدیمی به شکل معنی­داری متعاقب ایسکمی ـ ریپرفیوژن یک‌طرفه بیضه افزایش یافت(۹۱ درصد)(۰۰۱/۰p< ). تیمار با هیدروژن سولفید سبب افزایش تعداد(۱۰۶x۴۵۰)(۰۰۱/۰p< )، بقا(۶۱ درصد)(۰۵/۰p<) و کاهش مورفولوژی غیرطبیعی اسپرم‌های اپیدیدیمی(۴۴ درصد)(۰۵/۰p<) و هم‌چنین کاهش آسیب‌های بافتی در مقایسه با گروه ایسکمی ـ ریپرفیوژن شد.


نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که تیمار با هیدروژن سولفید به شکل وابسته به دوز سبب بهبود پارامترهای اسپرمی و کاهش آسیب بافتی در مدل ایسکمی-ریپرفیوژن بیضه می­گردد. از این رو تیمار با هیدروژن سولفید می­تواند به عنوان یک روش درمانی در کاهش عوارض ناشی از ایسکمی-ریپرفیوژن بیضه مطرح باشد.

خانم رقیه نوجوان، دکتر سید علی رحمانی، دکتر عالیه قاسم زاده،
دوره ۳۰، شماره ۳ - ( ۲-۱۴۰۴ )
چکیده

زمینه و هدف: ریز حذف های بازوی بلند کروموزوم  Yحدودا باعث بروز %۸-۶ موارد آزواسپرمی غیرانسدادی و درصد کمتری از موارد اولیگواسپرمی شدید می شود. شناسایی این ریزحذف ها اهمیت بالایی در اتخاذ تصمیمات درمانی بیماران دارد. هدف از این مطالعه، تعیین نرخ حضور حذف های این ناحیه در مردان مبتلا به فنوتیپ های ذکر شده ساکن شمال غرب ایران، در راستای تعیین روش صحیح درمانی در کوتاه ترین زمان ممکن است.
روش بررسی: طی مطالعه حاضر ۶۰  فرد مبتلا به آزواسپرمی غیر انسدادی و یا الیگواسپرمی شدید  که طی سال های ۱۴۰۳-۱۴۰۲ توسط متخصصین به آزمایشگاه ژنتیک ارجاع داده شده بودند، در ابتدا تحت آزمایشات سیتوژنتیکی و آنالیز کروموزومی قرار گرفتند تا سلامت کاریوتایپ شرکت کنندگان مورد بررسی قرار گیرد و افراد مبتلا به ناهنجاری های تعدادی و ساختاری کروموزومی در این مرحله حذف گردیدند. پس از حذف ۸ فرد دارای ناهنجاری کروموزومی، مطالعه با ۵۲ فرد باقی مانده دارای کاریوتایپ نرمال ادامه یافت. بدین ترتیب که وقوع ریزحذف‌های ناحیه AZF با استفاده از سه جفت پرایمر اختصاصی، مختص نشانگرهای ۸۴sY و ۸۶sY برای ناحیه AZFa، نشانگرهای ۱۲۷sY و ۱۳۴sY برای ناحیه AZFb و نشانگرهای ۲۵۴sY و ۲۵۵sY برای ناحیه AZFc، در قالب تکنیک Multiplex-PCR مورد استفاده قرار گرفتند.
یافته ها: از بین ۳۰ فرد مبتلا به آزواسپرمی غیر انسدادی و ۲۲ فرد مبتلا به الیگواسپرمی شدید، در ۶  فرد که ۴ نفر از آن ها مبتلا به آزواسپرمی غیر انسدادی و ۲ نفر دیگر از موارد الیگواسپرمی شدید بودند (مجموعا %۱۱,۵۳ از کل موارد مورد مطالعه) ، انواع ریزحذف های ناحیه AZF دیده شد. بدین ترتیب که در %۱,۹۲ (۱ نفر) حذف کامل این ناحیه، در %۱.۹۲ (۱ نفر) حذف ناحیه AZFb  و در %۷,۶۹ (۴ نفر) حذف در ناحیه AZFc مشاهده گشت. فرد حامل حذف ادغامی در مناطق سه گانه AZFa,b,c، شخص دارای حذف در منطقه AZFb و نیمی از حاملین حذف در ناحیه AZFc، مبتلا به آزواسپرمی غیر انسدادی و کلیه موارد الیگواسپرمی شدید حامل حذف نیز دارای حذف در ناحیه AZFc بودند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه می توان نتیجه گرفت شایع ترین نوع حذف در این ناحیه با اختلافی قابل توجه در شمال غرب ایران در ناحیه AZFc بوده و این در صورتی است که در مطالعه ما حذف تکی در ناحیه AZFa و نیز حذف های ادغامی در نواحی AZFa,b ، AZFa,c و AZFb,c دیده نشد. لازم به ذکر است نتایج این مطالعه بر بالا بودن نرخ حذف های ناحیه AZF در مردان نابارور دلالت داشته و بر لزوم انجام آزمایشات ژنتیکی مرتبط با این ناحیه در مبتلایان تاکید می نماید. این یافته‌ها بار دیگر بر اهمیت انجام آزمایش‌های ژنتیکی هدفمند در بیماران نابارور تاکید کرده و نشان می دهد این آزمایشات می‌تواند به تشخیص سریع‌تر، کاهش مداخلات غیرضروری و انتخاب درمان مؤثرتر کمک کند.
 

صفحه 1 از 1     

ارمغان دانش Armaghane Danesh
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 45 queries by YEKTAWEB 4718