[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
بانک ها و نمایه نامه ها::
فرم پیش نیاز ارسال مقاله::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
بانک ها و نمایه ها
DOAJ
GOOGLE SCHOLAR
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۶ نتیجه برای نیکبخت

دکتر ابراهیم حاتمی پور ، دکتر جعفر امجدی منش ، دکترمحمد رضا نیکبخت، حمیدرضا غفاریان شیرازی ، دکتر محسن حاتمی پور ، پروانه پور فتحی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده

چکیده : مقدمه و هدف : امروزه سعی بر این است تا در بیهوشی عمومی از داروهای با زمان ریکاوری کوتاه و دارای کمترین عوارض جانبی همانند تهوع و استفراغ بعد از عمل استفاده شود . هدف این مطالعه بررسی اثر کاربرد همزمان آلفنتانیل و پروپوفول در مقایسه با کاربرد روش معمول مورفین و تیوپنتال سدیم در کاهش تهوع و استفراغ، بعد از عمل آپاندکتومی و زمان ریکاوری است . مواد و روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی دو سو کور در سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۱ بوده که در آن تعداد ۴۲ نفر از بیماران کاندید انجام عمل آپاندکتومی مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج پس از کسب رضایت آگاهانه با استفاده از روش بلوک تصادفی به یکی از دو گروه آلفنتانیل و پروپوفول و مورفین و تیوپنتال سدیم تخصیص داده شدند. نمونه گیری به روش ساده مبتنی بر هدف بود. بیماران از نظر تقسیم بندی انجمن بیهوشی آمریکا در کلاس یک می باشند. در گروه اول آلفنتانیل با دوز ۱۰ میکرو گرم بر کیلوگرم و پروپوفول با دوز ۲ میلی گرم بر کیلوگرم و سپس انفوزیون مداوم ۱۰۰ میکروگرم بر کیلوگرم در دقیقه و در گروه دوم مورفین با دوز ۱/۰ میلی گرم بر کیلوگرم و سدیم تیوپنتال با دوز ۵ میلی گرم بر کیلوگرم بکار برده شد. در هر دو گروه وجود یا عدم وجود تهوع و استفراغ بعد از عمل و نیز در زمان ریکاوری بررسی گردید ، همچنین فشار خون سیستول و دیاستول و تعداد ضربان نبض قبل ، بلافاصله بعد و ۵ دقیقه بعد از القای بیهوشی و در اطاق ریکاوری اندازه گیری و ثبت شد . به وسیله نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون تی داده ها ی جمع آوری شده تحلیل گردید. یافته ها: اختلاف میانگین تعداد نبض در قبل از القای بیهوشی بلافاصله بعد و ۵ دقیقه بعد از آن در دو گروه اختلاف معنی داری داشت (۰۵/۰ < p ). اگر چه در گروه آزمایش موارد تهوع و استفراغ نسبت به گروه شاهد کاهش داشت، ولی از نظر آماری معنی دار نبود. تغییرات فشار خون سیستول و دیاستول در گروه آزمایش ، ۵ دقیقه بعد از القای بیهوشی ، یعنی در زمان اوج استرس ناشی از عمل جراحی نسبت به گروه شاهد کمتر بود و از نظر آماری این اختلاف معنی دار بود، ولی در بقیه مراحل اختلاف این تغییرات معنی دار نبود .همچنین زمان ریکاوری به طور چشمگیری در گروه آزمایش آلفنتانیل و پروپوفول در مقایسه با گروه شاهد مورفین و تیوپنتال سدیم کمتر بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود ) ۰۵/۰ < p ). نتیجه گیری: بنابراین استفاده همزمان از آلفنتانیل و پروپوفول در القاء و نگهداری بیهوشی ، سبب کاهش زمان ریکاوری ، تغییرات همودینامیک ۵ دقیقه بعد از القای بیهوشی و در نتیجه کاهش استرس ناشی از جراحی شده و در مقایسه با روش دیگر مفید تر است . واژه های کلیدی : بیهوشی ، آلفنتانیل و پروپوفول , مورفین و تیوپنتال سدیم، استفراغ , تهوع
محمدرضا نیکبخت، ایزدپناه قیطاسی ،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه و هدف: استفاده از داروهای شیمیایی در درمان دیابت و عوارض ناخواسته آنها موجب شده تا استفاده از داروهای گیاهی مورد توجه قرار گیرد. حنظل یا هندوانه ابوجهل یکی از این گیاهان است. هدف از این مطالعه تعیین اثر هیپوگلیسمیک عصاره آبی ـ الکلی میوه این گیاه در موش‌های صحرایی نر نورموگلیسمیک و دیابتی شده با استرپتوزوسین است. مواد و روش‌ها: این یک مطالعه تجربی است که در آزمایشگاه گروه فیزیولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در سال ۱۳۸۴ انجام شد. در این پژوهش تعداد ۴۵ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن ۳۵۰ ـ ۲۵۰ گرم مورد آزمایش قرار گرفتند که به طور تصادفی به هفت گروه تقسیم شدند. گروه یک گروه کنترل اول بوده و هیچ دارویی دریافت نمی‌کردند، گروه دوم گروه کنترل دوم بوده که سرم فیزیولوژی و آب مقطر دریافت می کردند، گروه سوم که فقط استرپتوزوسین دریافت می‌کردند، گروه چهارم که فقط عصاره آبی ـ الکلی حنظل با غلظت ۱۰۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم دریافت می‌کردند و گروههای پنجم، ششم و هفتم که پس از تزریق استرپتوزسین و القاء دیابت به ترتیب؛ عصاره حنظل در دوزهای ۵۰۰، ۱۰۰۰ و ۱۵۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن برای مدت یک هفته مورد استفاده قرار می‌گرفت. استرپتوزوسین به مقدار ۴۵ میلی‌گرم بر کیلوگرم به صورت وریدی برای القاء دیابت تزریق می‌شد. برای تهیه نمونه خون از قلب حیوانات نمونه‌گیری و قند خون آنها اندازه‌گیری می‌گردید. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری تی دانشجویی و آنالیز واریانس برای مقایسه بین گروهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: میانگین و انحراف معیار قند خون در گروه کنترل ۷/۱۵ ± ۵/۱۵۶ میلی‌گرم در دسی‌لیتر بود که به عنوان قند خون طبیعی در نظر گرفته می‌شد. استرپتوزوسین قند خون را در تمام گروهها به طور معنی‌داری افزایش داده است ( ۰۵/۰p<). تجویز عصاره حنظل با دوز ۵۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم قند خون القاء شده را کاهش داده، اما این کاهش معنی‌دار نبوده است. علاوه بر این تجویز عصاره با دوزهای ۱۰۰۰ و ۱۵۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم باعث کاهش معنی‌دار قند خون شده است که این میزان کاهش به دوز عصاره تجویز شده بستگی دارد. عصاره تأثیر معنی‌داری بر قند خون طبیعی موش‌های صحرایی نداشت. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان می‌دهد که عصاره گیاه حنظل باعث کاهش قند خون القاء شده با استرپتوزوسین در موش‌های صحرایی نر می‌شود که این میزان کاهش با افزایش دوز عصاره بیشتر شده است، ولی بر قند خون طبیعی تأثیری نداشته است.
خلیل سعدی پور، رضا محمودی، جمشید محمدی، حمدالله دلاویز، محمدرضا نیکبخت، مسعود مقیمی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه و هدف: مطالعه‌های زیادی نشان داد که هسته تگمنتوم شکمی سرشار از نرون‌های دوپامینرژیک بوده که از طریق ارتباط با سیستم لیمبیک مغز در بروز اختلالات رفتاری ناشی از اعتیاد شرکت می‌کند. هم‌چنین گفته می‌شود که اسید آسکوربیک از طریق تأثیر بر فعالیت‌های نرون‌های این هسته می‌تواند وابستگی به مرفین را کاهش دهد، لذا هدف از این مطالعه بررسی اثر اسید آسکوربیک بر دامنه پتانسیل عمل فیلد هسته تگمنتوم شکمی‌موش‌های صحرایی معتاد به مرفین بود. مواد و روش‌ها: این یک مطالعه تجربی است که طی سال‌های ۱۳۸۹‌ـ ۱۳۸۸ در دانشگاه علوم‌پزشکی یاسوج انجام شد. تعداد ۴۰ سر موش صحرایی نژاد ویستار پس از الکترودگذاری و سپری دوران بهبودی به طور تصادفی به ۴ گروه ۱۰ تایی تقسیم شدند؛ گروه اول، مرفین و اسید آسکوربیک دریافت نکردند. گروه دوم، تنها اسید آسکوربیک دریافت نمودند. گروه سوم، تنها مرفین دریافت کردند. گروه چهارم، هم مرفین و هم اسید آسکوربیک دریافت کردند. در روز بیستم مطالعه امواج مغزی هسته تگمنتوم شکمی‌ انجام گرفته و پس از جمع‌آوری داده ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری آنالیز واریانس دو طرفه و پست هاک توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که مرفین باعث کاهش توان باند بتا و دلتای هسته تگمنتوم شکمی‌ شد(۰۵/۰p<)، در حالی که اسید آسکوربیک به تنهایی توانسته است تأثیرات افزایشی خود را بر برخی از باندهای این هسته نظیر؛ تتا و بتا داشته باشد (۰۵/۰p<). هم‌چنین اسید آسکوربیک توانسته است باعث تغییر فعالیت الکتریکی باندهای دلتا و تتا که دامنه آنها تحت تأثیر مرفین قرار گرفته بود، شود(۰۵/۰p<). نتیجه‌گیری: هرچند مکانیسم دقیق اثر اسید آسکوربیک بر دامنه امواج نرون‌های هسته تگمنتوم شکمی‌ مشخص نیست، امّا تصور می‌شود که این اثرات از طریق تأثیر بر فعالیت الکتریکی نرون‌های دوپامینرژیک باشد.
طاهره سیاهپور، مسعود نیکبخت، اسکندر رحیمی، محمدعلی ربیعی،
دوره ۱۸، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه کرامپ‌های دردناک قاعدگی بدون علت جسمی از شایع‌ترین شکایات در طب زنان می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و یوگا بر دیسمنوره اولیه بود. روش بررسی: دراین مطالعه کار آزمایی بالینی۶۰ دختر غیرورزشکار مبتلا به دیسمنوره اولیه به طور تصادفی به سه گروه مساوی تمرین هوازی، تمرین یوگا و کنترل تقسیم شدند. شدت درد بر اساس معیار سنجش بصری درد، مدت درد و میزان مصرف داروی مسکن در دوره قبل و بعد از مطالعه با استفاده از پرسشنامه سنجش دیسمنوره اولیه ارزیابی شد. در این برنامه تمرینی هشت هفته‌ای گروه تمرین هوازی هفته‌ای سه جلسه حرکات ایروبیک به مدت ۶۰ دقیقه و گروه تمرین یوگا هفته‌ای سه جلسه به مدت ۶۰ دقیقه تمرینات تکنیک‌های تنفسی، آساناها و تکنیک‌های ریلکسیشن انجام می‌دادند. ولی در گروه کنترل مداخله‌ای انجام نشد. داده‌ها، با آزمون‌های ویلکاکسون، کروسکال والیس و یومان ویتنی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: هر دو روش تمرین هوازی و تمرین یوگا نسبت به گروه کنترل منجر به کاهش معنی‌دار شدت درد، مدت درد و کاهش میزان مصرف دارو شد(۰۵/۰p<). تفاوت معنی‌داری بین دو گروه هوازی و یوگا با هم از نظر شدت درد و مدت درد به دست نیامد (۰۵/۰p>)، ولی در گروه تمرین یوگا نسبت به گروه تمرین هوازی کاهش معنی‌داری در میزان مصرف داروی مسکن وجود داشت(۰۵/۰p<). نتیجه‌گیری: تمرین هوازی و یوگا هر دودر درمان دیسمنوره اولیه مؤثر است، اما یوگا باعث کاهش بیشتر داروی مصرفی می‌شود. واژه‌های کلیدی: دیسمنوره اولیه، تمرینات هوازی، تمرینات یوگا، دانشجویان دختر
زهره خلجی نیا، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، زهرا بهبودی مقدم، پروین یدالهی، محمد عباسی،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: بارداری مرحله‌ای از زندگی هر زن است که در طول این دوره زنان تغییرات جسمی، روانی و اجتماعی را تجربه می‌کنند. بارداری یک دوره بحرانی برای هر زن است، اما این دوره برای زنانHIV  مثبت بسیار حساس و چالش برانگیز می‌باشد مادر HIV مثبت، در طی بارداری با یک بحران روانشناختی روبرو است که شامل؛ ترس از انتقال بیماری به فرزند، مرگ و سپردن کودک به خانواده یا یک قیم، عوارض جانبی داروها در طی بارداری و تأثیر بارداری روی سلامتی خود می‌باشد بنابراین زنان باردار HIV مثبت آسیب‌پذیر و نیازمند مداخلات حمایتی می‌باشند و مراقبت بارداری این زنان با زنانHIV منفی متفاوت بوده و نیازهای منحصر به فردی دارند، با این وجود اطلاعات اندکی در زمینه تجربه بارداری در زنان HIV مثبت وجود دارد .لذا مطالعه حاضر با هدف شناخت عمیق تجربه زیسته بارداری در زنان HIV  مثبت انجام شد.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی هرمنیوتیک می‌باشد. ۱۲ زن HIV مثبت که به مرکز مشاوره بیماری های رفتاری بیمارستان امام خمینی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کرده بودند، برای شرکت در مطالعه با نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. از مصاحبه‌های عمیق نیمه ساختار یافته جهت جمع‌آوری داده‌ها استفاده شد. متن مصاحبه‌ها ضبط و تایپ گردید.  پس از انجام ۱۶ مصاحبه با طول مدت بین ۴۰ تا ۹۰ دقیقه با مشارکت کنندگان به غنا و تعمق لازم رسید و سپس داده‌ها با روش دیکلمن( ۱۹۸۹ ) تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: مشارکت کنندگان این مطالعه در دامنه سنی ۲۲ تا ۳۹ سال بودند. پس از تحلیل داده‌ها  درونمایه اصلی با ۳ درونمایه فرعی ظاهر شد. درونمایه اصلی بارداری در زنان HIV مثبت شامل"بازگشت دوباره به زندگی"بود که از درونمایه‌های فرعی "به سوی مادر شدن"، "ثبات و حمایت" و"خشنودی" تشکیل شده است.

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد اگر چه تجربه بارداری در زنان HIV مثبت با احساس عمیق ترس از انتقال بیماری همراه بود، داشتن کودک به منزله پنجره امید می‌باشد. مادرشدن به زندگی آنان معنا بخشیده و زمینه را برای بازگشت به زندگی فراهم می‌کند. درک و آگاهی از تمامی‌ این موارد برای مراقبین بهداشتی ضروری است. بنابراین یافته‌های حاصل از این پژوهش، لزوم طراحی و اجرای برنامه‌ها و مداخله‌های همه جانبه و متناسب برای داشتن حس خوشایند از بارداری در این زنان را مورد تأکید قرار می‌دهد.


لیلا منظوری، زهرا هاشمی، المیرا اژدهاکش، حسین نیکبخت، پرنیانی مجتبی،
دوره ۲۸، شماره ۵ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: پوسیدگی زودرس دندانی(Early Childhood Caries) یکی از مشکلات شایع بهداشتی است و فاکتورهای متعددی در شروع و پیشرفت آن نقش دارند که با بررسی آن‌ها و آموزش به موقع والدین، می‌توان نقش مهمی در کنترل این بیماری ایفا کرد. هدف از این مطالعه تعیین و بررسی شیوع پوسیدگی‌های زودرس دوران کودکی و برخی عوامل مرتبط با آن، در کودکان ۶ ـ۳ سال استان کهگیلویه و بویراحمد در سال ۱۳۹۸ بود.

روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه توصیفی ـ تحلیلی از نوع مقطعی بود و ۵۶۵ کودک ۳ تا  ۶ ساله مهدکودک‌ها و مراکز پیش‌دبستانی شهرهای یاسوج، دهدشت و گچساران با روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای چند مرحله‌ای  انتخاب و وارد مطالعه شدند. تشخیص پوسیدگی وثیت آن به وسیله ۳ نفر دانشجوی دندانپزشکی(هر شهر یک دندانپزشک )انجام شد. جمع‌آوری داده‌های دموگرافیک و عوامل مرتبط با پوسیدگی زود رس دندانی با استفاده از چک لیست انجام شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری کای اسکوئر و رگوسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: میانگین و انحراف  معیار سنی کودکان ۹۴/۰+۰۳/۵  سال بود. ۳۰۶ کودک پسر(۲/۵۴ درصد) و ۲۵۹(۸/۴۵ درصد) دختر بودند. تقریباً ۷۵ درصد از کودکان پوسیدگی زودرس دندانی داشتند و میانگین  ۶۹/۳ ± ۱۳/۵ بود. بین پوسیدگی  زودرس  دندانی و  وضعیت اشتغال مادران(۰۰۰۱/۰p<)، وضعیت اشتغال پدران(۰۰۰۱/۰p<)، زمان شروع مسواک زدن  برای کودک(۰۰۱/۰=p)، انجام  یا عدم  انجام  فلورایدتراپی(۰۰۰۱/۰=p)، تعداد دفعات تغذیه باشیرینی جات در بین وعده‌های  غذایی(۰۴/۰=p)، زمان  اولین  ویزیت  دندانپزشکی(۰۰۲/۰=p) و تحصیلات مادران وجود داشت(۰۱/۰=p) ارتباط معنی‌دار آماری وجود داشت. بر اساس رگرسیون لجستیک، سن پدر(۰۰۳/۰=p، ۲۴/۱ـ۰۴/۱=OR ، CI۹۵% ۱۲/۱=ORوضعیت انجام فلورایدتراپی(۰۰۰۱/۰=p، ۱۸/۹ـ۹۷/۱=OR ، CI۹۵% ۲۶/۴=OR) و شاخص. شاخص dmft(dدندانهای پوسیده،mپرشده وf هز دست رفته) (۰۰۰۱/۰=p، ۴/۲ـ۷۶/۱=OR، CI۹۵% ۰۵/۲=OR ) پیش‌ بینی کننده‌های  پوسیدگی زودرس دندانی بودند.

نتیجهmouseout="msoCommentHide('_com_۱')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_۱','_com_۱')">[n۱] ‌گیری: با توجه به میزان شیوع بالای پوسیدگی‌های زودرس دوران کودکی در کودکان ۶ـ۳ سال، انجام مداخلات آموزشی به منظور افزایش آگاهی والدین در خصوص نحوه پیشگیری از پوسیدگی‌های زودرس دوران کودکی شامل استفاده ازوارنیش فلوراید، خمیردندان حاوی فلوراید،نحوه صحیح مسواک زدن تحت نظارت والدین، مشاوره رژیم غذایی،شیر دادن به کودک به طور مناسب و خوداری از بیش از حد شیر دادن به کودک در طول شب و اولین ملاقات دندان پزشکی کودک ضروری می‌باشد.

 

mouseout="msoCommentHide('_com_۱')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_۱','_com_۱')"> [n۱]


صفحه 1 از 1     

ارمغان دانش Armaghane Danesh
Persian site map - English site map - Created in 0.14 seconds with 32 queries by YEKTAWEB 4710