۳ نتیجه برای فروزان فر
ایرج امیری، ناهید انواری، امیر حسین مودب، نیلوفر کاظمی سبزوار، محمد کریمیان، فرزاد فروزان فر،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه و هدف: تا به حال روشهای مختلفی جهت حفظ قابلیت باروری در دختران و زنان جوان مبتلا به سرطان مورد توجه قرار گرفتهاند. یکی از شاخصترین این روشها پیوند بافت تخمدان میباشد. با وجود موفقیت نسبی این روش، بحثهای گوناگونی در خصوص مکان مناسب پیوند و روشهای مختلف انجام پیوند وجود دارد. مطالعه حاضر به منظور بررسی هیستومورفولوژیک پیوند بافت تاره تخمدان به دو روش داخل عضلانی و ما بین عضلانی در موشهای نژاد بالبسی انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی که در سال ۱۳۸۸ در دانشگاه علوم پزشکی همدان انجام شد، پیوند بافت تازه تخمدان در تعداد ۲۰ سر از موشهای ۶ هفتهای ماده نژاد بالب سی که در ۱۴ـ۱۲ روزگی تخمدان آنها برداشته شده بود، به دو روش داخل عضلانی و ما بین عضلانی در عضلات ناحیه پشتی صورت پذیرفت. از تخمدان موشهای ماده ۱۴ـ۱۲ روزه به عنوان بافت پیوندی استفاده شد. موشهای دریافت کننده پیوند به مدت ۴ هفته به صورت یک روز در میان یک واحد هورمون محرک فولیکولی به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. در پایان هفته دهم تمامی موشهای دریافت کننده پیوند کشته شده و بافت تخمدان پیوندی خارج گردید. کلیه نمونهها جهت بررسی وضعیت رگزایی و ماندگاری فولیکولها مورد بررسی قرار گرفتند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمون آماری تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: در گروه پیوند بین عضلانی کلیه پیوندهای بافت تازه تخمدان دژنره شدند و هیچ رگزایی جدیدی مشاهده نشد. در گروه پیوند داخل عضلانی به غیر از ۲ مورد رد پیوند، در مقاطع تهیه شده علیرغم آن که در برخی مناطق بافت پیوندی نقاط نکروتیک کوچک مشاهده شد، لیکن بیشتر بافت تخمدانی از نظر ظاهری سالم بود و در داخل آن فولیکولهای ابتدایی و فولیکولهای اولیه، ثانویه و آنترال مشاهده شد. به غیر از کاهش معنیدار در تعداد فولیکولها و اندازه کوچکتر فولیکولها در بافت پیوندی در مقایسه با گروه کنترل(۰۵/۰p<)، هیچ تفاوتی عمده دیگری در مورفولوژی، هیستولوژی و روند بلوغ فولیکولها در میان تخمدانهای پیوندی و گروه کنترل وجود نداشت.
نتیجهگیری: پیوند بافت تازه تخمدان در داخل عضلات ناحیه پشتی بدون نیاز به پایه عروقی، دارای قابلیت رگزایی جدید، بقای مناسب فولیکولهای ابتدایی و تکامل طبیعی و قابل توجه فولیکولهای در حال رشد میباشد. دژنره شدن کلیه بافتهای پیوندی در گروه پیوند ما بین عضلانی نشانگر نامناسب بودن این مکان جهت انجام پیوند است.
احمد مظفر، داوود مهربانی، اکبر وحدتی، سیدابراهیم حسینی، محسن فروزان فر،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: تجویز داروهای شیمیدرمانی در بیماران مبتلا به سرطان میتواند زمینهساز ناباروری باشد، لذا این مطالعه با هدف بررسی اثر محیط استفاده شده در کشت سلولهای بنیادی مزانشیمیمغز استخوان(سیکریتا) در درمان ناباروری آزواسپرمیک القاء شده به وسیله بوسولفان در موش بالبـ سی انجام گردید.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۱۸ سر موش سوری از نژاد بالب - سی به صورت تصادفی به سه گروه کنترل، آزواسپرمی و سیکریتا تقسیم شدند. حیوانات گروه کنترل هیچگونه تیمار دارویی دریافت نکردند. برای توقف اسپرماتوژنز و القای آزواسپرمیدو دوز بوسولفان(۱۰ میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) با فاصله ۲۱ روز به موشهای گروه آزواسپرمیو سیکریتا تزریق شد. ۳۵ روز بعد از آخرین تزریق بوسولفان، محیط استفاده شده در کشت سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان به درون بیضه موشهای گروه سیکریتا تزریق گردید. هشت هفته پس از تزریق محیط کشت، بیضههای تمامیحیوانات جدا گردید و تحت بررسی هیستولوژیک و هیستوموفومتریک قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای هیستولوژیک نشان داد، در گروه آزواسپرمی، سلولهای اسپرماتوژنیک به شدت کاهش یافته بود و فضاهای واکوئله در اپیتلیوم زایا مشاهده گردید. پس از درمان با سیکریتا بهبود لایه اپیتلیوم زایا و فرایند اسپرماتوژنز مشاهده شد. همچنین یافتههای هیستومورفومتریک نشان داد که ضخامت و مساحت سلولی، قطر کلی، مساحت مقطع عرضی و شاخص اسپرماتوژنز لولههای منیساز در گروه سیکریتا نسبت به گروه آزواسپرمیافزایش داشت(۰۰۱/۰p<)، اما نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داد(۰۵/۰p<). همچنین تعداد و تراکم عددی لولههای منیساز در گروه کنترل و سیکریتا نسبت به گروه آزواسپرمی کاهش داشت (۰۰۱/۰p<)، در هر سه گروه، قطر و مساحت لومنی لولههای منیساز اختلاف معنیداری نداشتند(۰۵/۰p>).
نتیجهگیری: محیط استفاده شده در کشت سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان(سیکریتا) میتواند موجب بازگشت اسپرماتوژنز در موشهای آزواسپرمیک القاء شده به وسیله بوسولفان شود. این یافتهها میتواند به یافتههای پیشین در درمان ناباروری جنس نر اضافه گردند.
کوروش نگین تاجی، محسن فروزان فر، مجتبی جعفرنیا، امیر قنبری،
دوره ۲۸، شماره ۵ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: پرگنونولون به عنوان پیشساز سایر هورمونهای استروئیدی عمل میکند و اثر خود را به عنوان یک مولکول ضدالتهابی برای حفظ هموستاز ایمنی در شرایط مختلف التهابی اعمال میکند. در این بیماریها کاهش سطح پرگنونولون مشاهده شده است که بر نقش آن در محافظت عصبی و بازسازی عصبی و نقش ضد التهابی آن تأکید دارد، بنابراین هدف از این مطالعه، تعیین و توانمندی پرگنونولون در تکثیر سلولهای بنیادی عصبی موشی و کاستن نشانگرهای التهابی و اکسیدانی پس از القای التهاب با لیپوپلی ساکارید در شرایط آزمایشگاهی بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در سال ۱۳۹۹ در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شد، سلولهای بنیادی عصبی از برجستگیهای گانگلیونی خارجی مغز جنین ۱۴ روزه موش سوری به روش استاندارد تهیه گردید. زنده مانی سلولها به روش MTT و به دنبال تیمار با غلظتهای ۱، ۲، ۵، ۱۰ و ۱۵ میکرومولار پرگنونولون و تیمار توام پرگنونولون با مدل التهابی لیپوپلی ساکارید(LPS) انجام شد. همچنین تعداد نوروسفرها و سلولهای مشتق از نوروسفرها در شرایط استاندارد انکوبه شد و پس از ۵ روز شمارش گردید. محیط رویی سلولها برداشته و به روش الیزا میزان نشانگرهای اکسیدانی و آنتی اکسیدانی MDA, NO FRAP, و نشانگرهای التهابی IL۶وTNFα اندازهگیری شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار آماری واریانس یک طرفه و تست تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که زنده مانی سلولهای بنیادی عصبی به وسیله LPS کاهش معنیداری نسبت به گروه کنترل نشان داد در حالی که پرگنونولون باعث افزایش معنیدار این سلولها نسبت به گروه کنترل گردید و غلظت ۱۰ میکرومولار بیشترین زنده مانی را نشان داد (۰۱/۰p<)، همچنین در تیمار توأم LPS و پرگنونولون با غلظت ۱۰ میکرومولار، تعداد نوروسفرها و سلولهای منتج ازنورسفرها از آن به صورت معنیدار نسبت به گروه LPS افزایش یافت(به ترتیب ۰۰۱/۰p< و ۰۰۰۱/۰p< و۰۰۰۱/۰p<). پرگنونولون به صورت معنیداری میزان NO حاصل از التهاب ایجاد شده LPS را نسبت به گروه کنترل کاهش داد(۰۰۰۱/۰p<)، به علاوه کاهش معنیدار میزان NO در تیمار توأم پرگنونولون و LPS در غلظتها مختلف نسبت به گروه LPS مشاهده گردید(۰۰۰۱/۰p<). از سوی دیگر این نورواستروئید به صورت تنها و همچنین توأم با LPS باعث کاهش معنیدار سطح IL-۶ نسبت به گروه LPS گردید(۰۰۰۱/۰p<) و تیمار با غلظت ۱۵ میکرومولار پرگنونولون میزان TNF-α را به صورت معنیداری کاهش داد(۰۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پرگنونولون با اثر بر فاکتورهای التهابی میتواند تکثیر سلولهای بنیادی عصبی را در شرایط ایجاد التهاب افزایش دهد، همچنین میتواند میزان نشانگرهای التهابی و اکسیدانی در مدل التهابی محیط کشت کاهش دهد.