۱۹ نتیجه برای شیرعلی
عبدالرسول جوان، علی محمدی، شیرعلی خرامین، سمانه محبی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده:
مقدمه و هدف: بیماریهای قلبی ـ عروقی یکی از شایعترین علل مرگ و میر بشر در قرون اخیر بوده است. عوامل متعددی در بروز این بیماریها نقش دارند که یکی از این عوامل اختلالات خواب میباشد. این اختلالات در جامعه بسیار شایع هستند. هدف از این مطالعه مقایسه شیوع اختلالات خواب در بیماران مبتلا به سکته قلبی حاد با همراهان سالم آنان است.
مواد و روشها: این مطالعه یک پژوهش تحلیلی به صورت مورد ـ شاهدی است که روی ۶۵ نفر بیمار مبتلا به سکته قلبی حاد بستری در بیمارستان امام سجاد(ع) یاسوج به عنوان گروه مورد و ۶۵ نفر از همراهان سالم آنان به عنوان گروه شاهد در سال ۱۳۸۴ انجام گرفت. نمونهها به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. دادهها با استفاده از دو پرسشنامه اختلالات خوابآلودگی و پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری گردید. دادههای جمعآوری شده به وسیله نرمافزار SPSSو آزمونهای آماری مجذور کای، تی و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: از موارد دیسسومینا، زمان بیدار شدن صبحگاهی، طول مدت خواب شبانه، اشکال در به خواب رفتن، انقطاع خواب و سندرم پاهای بیقرار در گروه مورد به طور معنیداری بیش از گروه شاهد مشاهده شد. از نظر زمان به خواب رفتن شبانه و خوابیدن در طول روز بین دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. در بین اختلالات پاراسومینا، شیوع فلج خواب، کابوس شبانه و راه رفتن در خواب در گروه مورد به طور معنیداری بیش از گروه شاهد بود، ولی از نظر دندان قروچه و صحبت کردن در خواب بین دو گروه اختلاف معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: اختلالات خواب در افراد با سکته حاد قلبی بیشتر از افراد سالم دیده میشود و میتواند به عنوان یک عامل خطر در بروز سکتههای قلبی در نظر گرفته شود.
شیرعلی خرامین ، حسین نیلی، علی محمدی، قباد مبشری،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
مقدمه و هدف: ارتباط بیماری های گوارشی و استرس روانشناختی از سال ها پیش مورد توجه بوده است. در این میان دو بیماری زخم معده و دوازدهه و سندرم روده تحریک پذیر بیشتر مرتبط فرض شده اند. علل و عوامل فراوانی برای بیماری های مذکور عنوان شده است. استرس و مسایل روانشناختی در برخی منابع به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات اخیر نشان داده که ارزیابی افراد از حوادث استرس زا و پاسخ آنها به استرس به مراتب تاثیر گذارتر از خود استرس بر روی بیماری ها می باشد. هدف از این مطالعه تعیین و مقایسه شیوه های مقابله با استرس در بیماران مبتلا به این دو بیماری و افراد عادی می باشد.
مواد و روش ها: این پژوهش تحلیلی (مورد ـ شاهدی) بوده که در آن نمونه پژوهش عبارت بودند از؛ ۴۱ نفر افراد مبتلا به اولسرپپتیک، ۴۱ نفر افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و ۹۶ نفر افراد عادی همراه بیمار. پس از انتخاب افراد نمونه پرسشنامه شیوه مقابله ای کارور که مشتمل بر ۲۸ سوال بوده و ۱۴ شیوه مقابله ای مختلف را اندازه می گرفت تکمیل می گردید. کلیه افراد نمونه های مختلف از میان مراجعین به کلینیک داخلی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در سال ۱۳۸۴ انتخاب گردیدند. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارSPSS و آزمون های آماری مجذورکای، تحلیل واریانس و پس از تحلیل شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: این مطالعه نشان داد که بالاترین میانگین شیوه مقابله در هر دو جنس، مذهب گرایی و کمترین میانگین از آن مصرف مواد بوده است. یافته ها حاکی از آن بود که سه گروه در شیوه های مقابله ای عقب نشینی روانی، مقابله فعال، حمایت عاطفی، حمایت اجتماعی ابزاری، مثبت اندیشی برنامه ریزی و سرزنش خود به صورت معنی داری با هم تفاوت داشتند. بر اساس نتایج پژوهش سه گروه مختلف نمونه از سه نیمرخ مقابله ای متفاوت برخوردار می باشند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که افراد بیمار در مقایسه با افراد سالم از شیوه های مقابله ای منفی بیشتر استفاده می کنند و در مقابل استفاده از شیوه های مقابله ای مثبت یا کارآمد در افراد عادی بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین تلاش در جهت تغییر شیوه های ناکارآمد به شیوه های کارآمد می تواند در روش های کنترل بیماری مورد توجه قرار گیرد.
سید علی موسوی اصل، دکتر شیرعلی خرامین ، ابوالقاسم هادی نیا، سید حمیدرضا رخشا، عبد الله پورصمد،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده:
مقدمه و هدف: بررسیهای مختلف نشان داده است که اگر مادران در دوران حاملگی دچار استرسهای هیجانی شدید شوند، فرزندان آنها در معرض خطر انواع مشکلات قرار میگیرند. عوامل مختلفی از جمله، خانواده، همسر و دوستان حمایت کننده میتوانند از این استرسها بکاهند، ولی از آن مهم تر فراگیری روشها و فنون مقابله با استرس از طریق تمرین روزانه آرامش و ریلکسیشن (آرامش آموزی عضلانی) است، لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش ریلکسیشن به مادران باردار بر شاخصهای سلامت نوزادان از جمله ضریب آپگار، وزن، اندازه قد ، دور سر و نمره کولیک بعد از تولد میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه یک پژوهش کارآزمایی بالینی است که تعداد ۱۰۰ نفر از زنان باردار مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی شهری شهید دستغیب یاسوج طی سالهای ۱۳۸۷ـ ۱۳۸۵به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. سپس به گروه آزمون آموزش ریلکسیشن داده شد و به گروه شاهد آموزش خاصی داده نمیشد، هر ماه یک بار پیگیری میشدند. در نهایت زمان زایمان و بعد از آن شاخصهای سلامت نوزادان از جمله ضریب آپگار، وزن، اندازه قد، دور سر و نمره کولیک بعد از تولد اندازهگیری شدند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزارSPSS و آزمونهای آماری تی و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان دادکه بین وزن، اندازه قد ، دور سر و نمره کولیک نوزادان گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد تفاوت معنیداری وجود دارد(به ترتیب۰۰۰۱/p<، ۰۰۰۱/p<، ۰۰۱/p< و ۰۰۷/p<)، ولی بین ضریب آپگار دو گروه تفاوت معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصله میتوان گفت که آموزش ریلکسیشن باعث ایجاد تفاوت در شاخصهای سلامت، حین و بعد از تولد نوزادان میشود. این امر میتواند به متولیان سلامت در کمک به تولد نوزادان سالم از طریق قراردادن آموزش ریلکسیشن در برنامههای مراقبتی کمک شایانی نماید، آموزشی که ساده و قابل اجرا برای همه مادران باردار بوده و از طرفی هزینه چندانی را برای خانوادهها ومتولیان سلامت نیز در برنخواهد داشت.
واژههای کلیدی: ریلکسیشن. مادران باردار، نوزاد ، ضریب آپگار
شادی شاهآبادی، شیرعلی خرامین، محمدرضا فیروزی، سید امین حسینیمطلق، محمد ملکزاده،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه و هدف: استرس یکی از مهمترین پدیده های زندگی در قرن حاضر است که به دلیل تأثیر بر سلامت روانی و جسمانی افراد به یکی از مباحث اصلی مدیریت رفتار سازمانی تبدیل شده است. اصولاً شغل پرستاری و مراقبت از بیمار به خودی خود استرسزا است، لذا تهدید اهداف سازمانی و کاهش کیفیت وعملکرد پرستار در بیمارستان از آثار استرس در محیطهای درمانی به ویژه بیمارستانها میباشد. روشهای متفاوتی جهت مقابله با استرس وجود دارد که از جمله این روشها، درمان شناختی رفتاری میباشد. این پژوهش با هدف تأثیر درمان شناختی ـ رفتاری بر میزان استرس پرستاران شاغل در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه یک پژوهش کارآزمایی بالینی است که در سال ۱۳۸۸ بر روی ۱۰۰ نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج که به روش در دسترس انتخاب شدند. انجام گردید. پس از تکمیل پرسشنامه استاندارد DASS ۴۲ به وسیله آنان، تعداد ۳۰ نفر که از نظر میزان استرس وضعیت بدتری داشتند، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مساوی آزمون و شاهد تقسیم شدند. برای افراد گروه آزمون طی هشت جلسه گروهی، به صورت هفتهای یک ساعت، تکنیکهای درمان شناختی ـ رفتاری اجرا شد. در پایان مطالعه مجدداً افراد دو گروه آزمون و شاهد پرسشنامهها را تکمیل نمودند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری تی و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین و انحرافمعیار نمرات استرس برای گروه مورد، به ترتیب؛ در پیشآزمون ۹۶/۷±۷۳/۱۸ و در پسآزمون ۲۹/۷±۲۶/۱۲ بود و برای گروه شاهد، به ترتیب؛ در پیشآزمون ۴۱/۸±۰۶/۲۱ و در پسآزمون۰۹/۹±۷۳/۲۰ بود، که بین دو گروه آزمون و شاهد قبل از مداخله تفاوت معنیداری در میزان استرس وجود نداشت، اما بعد از مداخله بین دو گروه تفاوت معنیداری مشاهده شد(۰۳/۰=p).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای مطالعه، آموزش تکنیکهای درمان شناختی ـ رفتاری به طور معنیداری در کاهش استرس پرستاران مؤثر بوده است، لذا پیشنهاد میگردد در بیمارستان به منظور کاهش میزان استرس پرستاران و همچنین افزایش کارایی ایشان و رضایتمندی بیماران، واحدی تحت عنوان مشاوره و روانشناسی ایجاد گردد.
نازنین بزرگ یان۱، ، حسین زارع، شیرعلی خرامین، هدایت اله انجم روز۳،
دوره ۱۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: از مهمترین عوارض ناشی از مصرف مواد مخدر تأثیرات عمیق بر مغز و کارکردهای آن است. هدف این مطالعه مقایسه عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اعتیاد و افراد عادی در آزمون هوشی وکسلر بزرگسالان بود.
روش بررسی: در این مطالعه علیـ مقایسهای ۵۰ بیمار مبتلا به اعتیاد و ۵۰ فرد سالم به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از آزمون هوش وکسلر بزرگسالان ارزیابی شدند. دادهها با آزمون آماری تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: در تمام خرده آزمونهای عملی و کلامی به استثنای حافظه عملکرد گروه بیمار به طور معنیداری پایینتر از گروه سالم بود(۰۵/۰p<). میانگین و انحرافمعیار نمره بهره هوش عملی، کلامی و کل نمره افراد گروه سالم به ترتیب؛ ۳۸/۸۵±۵۶/۷، ۵۶/۷±۳۸/۳۹ و ۵۱/۹±۱۸/۸۳ و در گروه بیمار به ترتیب؛ ۹۱/۶±۵۴/۷۶، ۹/۶±۲۲/۳۲ ، ۶/۷±۶۶/۷۵ بود(۰۰۱/۰=p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، میتوان گفت مصرف مواد مخدر باعث کاهش شدید و معنی دار عملکرد شناختی افراد میشود.
واژه های کلیدی: اعتیاد، مواد مخدر، عملکرد شناختی، آزمون وکسلر
سید اسلام حصار، فریبرز نیکدل، شیرعلی خرامین،
دوره ۱۹، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: درمان شناختی رفتاری، نوعی رواندرمانی است که به بیماران کمک میکند تا به درک افکار و احساساتی که بر روی رفتارشان تأثیر میگذارد، نایل گردند. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تکنیکهای شناختی ـ رفتاری بر تعلل، استرس، اضطراب و افسردگی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان بهمئی میباشد.
روش بررسی: روش تحقیق حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با دو گروه میباشد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر رشته تجربی شهرستان بهمئی در سال تحصیلی ۹۲ـ۱۳۹۱ میباشند که با استفاده از روش نمونهگیری خوشه ای تصادفی تعداد۶۰ نفر از آنها به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده و به طور کاملاً تصادفی در دو گروه ۳۰ نفری (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار جایگزین شدهاند. برای اندازهگیری متغیرها از پرسشنامه تعلل و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (DAS-۲۱) استفاده گردید. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل مانکوا انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد نمرات پس آزمون تعلل، اضطراب و استرس در دو گروه تفاوت معنادار داشته، اما تفاوت نمرات پس آزمون دو گروه در افسردگی معنیدار نبوده است. نتایج در سطح (۰۰۱/۰>p) معنیدار بوده است.
نتیجهگیری: آموزش تکنیکهای شناختی ـ رفتاری میتواند باعث کاهش تعلل، اضطراب و استرس شود و روش مفیدی برای کاهش اختلالات رفتاری است.
سعید جلیلی نیکو، شیرعلی خرامین، رضا قاسمی چوبنه، زینب محمد علی پور،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل خانوادگی و فردی در آمادگی اعتیاد نقش دارند. هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش تاب آوری خانواده (ارتباط خانوادگی و حل مسئله، بهره مندی از منابع اقتصادی و اجتماعی، حفظ یک چشم انداز مثبت، پیوند خانوادگی، معنویت خانواده، توانایی ایجاد معنا برای سختی) و ذهن آگاهی در آمادگی اعتیاد دانشجویان بود. روش بررسی: این پژوهش از نوع همبستگی است که تعداد ۳۹۹ نفر از دانشجویان دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی ۱۳۹۳ـ ۱۳۹۲ به شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحله انتخاب شدند و به مقیاس ایرانی آمادگی اعتیاد، پرسشنامه تابآوری خانواده و فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ پاسخ دادند. دادههای جمعآوری شده با استفاده آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: بین تابآوری خانواده و ابعاد آن با آمادگی اعتیاد رابطه منفی معنیدار وجود داشت(۰۱/۰>p). همچنین بین ذهن آگاهی و آمادگی اعتیاد رابطه منفی معنیدار به دست آمد(۰۱/۰>p). نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که تابآوری خانواده و ذهن آگاهی میتوانند به طور معنیداری ۱۳ درصد از واریانس آمادگی اعتیاد را پیشبینی نمایند. نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشانگر اهمیت تابآوری خانواده و ذهن آگاهی به عنوان متغیرهای خانوادگی و فردی در آمادگی اعتیاد است. بنابراین آموزش مهارتهای تابآوری خانواده و ذهن آگاهی میتواند آمادگی اعتیاد در دانشجویان را کاهش دهد.
محمدرضا فیروزی، شیرعلی خرامین، سیروس احمدی، فاطمه پناهی،
دوره ۲۰، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه و هدف: وابستگی به مواد یک مشکل شایع در سراسر جهان و بویژه ایران است. وابستگی به مواد با تعداد زیادی پیامهای منفی واغلب شرایط مزمن و عودکننده همراه است. با توجه به تغییر الگوی مصرف در کشورهای مختلف بویژه ایران و سوء مصرف مواد افیونی شناسایی عواملی که ممکن است زمینه ساز مصرف مواد باشند بسیار ضروری است و میتواند در اهداف برنامههای درمانی مصرف-کنندهگان مواد مد نظر قرار گیرند. در این راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی طرحوارههای ناسازگار اولیه در میان افراد وابسته به مواد افیونی و افراد غیروابسته بود. مواد و روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسهای است. جامعه مورد مطالعه مردان وابسته به مواد شهر یاسوج بودند که در مراکز دولتی و غیردولتی ترک اعتیاد وابسته به سازمان بهزیستی و علوم پزشکی در سال ۱۳۹۲ تحت درمان بودند. با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای ابتدا از ۲۳ مرکز ترک اعتیاد ۴ مرکز به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس از هر مرکز ۲۰ نفر و در مجموع ۸۰ نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. ۸۰ نفر افراد غیروابسته نیز به شیوه همتاسازی منطقهای به گونهای انتخاب شدند که از لحاظ گستره سنی، جنس و منطقه مشابه با نمونه افراد وابسته به مواد باشند. برای سنجش طرحوارههای ناسازگار اولیه از فرم کوتاه پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ استفاده شد. به منظور تعیین طرحوارههای غالب در افراد وابسته به مواد و افراد غیروابسته و تفاوت میان آنها از آزمون t برای گروههای مستقل و اندازه اثر (d) استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد میانگین نمرههای افراد وابسته در تمام طرحوارههای مورد مطالعه به طور معناداری بسیار بیشتر از افراد غیروابسته است. هر چند تفاوت اندازه اثر همه طرحوارهها در دامنه اندازه اثر بزرگ قرار داشتند اما بزرگترین تفاوت اندازه اثر میان دو گروه، مربوط به طرحوارههای ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی (۱۱/۷d=)، شکست (۳۴/۵d=)، گرفتاری(۳۴/۵d=) و رهاشدگی(۲۲/۴d=) بودند. نتیجهگیری: وجود و شدت طرحوارههای ناسازگار اولیه در میان افراد وابسته ممکن است نشاندهنده یک خطر بالقوه یا شاخص مصرف مواد مشکل ساز باشد. این نتیجه که طرحوارههای ناسازگار اولیه در میان جوانان وابسته به مواد افیونی رایجتر و شدیدتر از افراد غیروابسته است اطلاعات مهمی برای درمان افراد وابسته به مواد فراهم میآورد.
سحر گراوندی، فرهاد سلطانی، محمد جواد محمدی، شکراله سلمان زاده، سعید شیرعلی، آرمان شهریاری، سید حسنعلی بیت مش، زهرا اصلانی،
دوره ۲۰، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: بخش اورژانس مهمترین بخش جهت ارایه خدمات درمانی به مصدومان ناشی از بحران میباشد. مطالعه حاضر به منظور بررسی افزایش ظرفیت پذیرش بخش اورژانس بر میزان پذیرش مصدوم و پاسخدهی بخش اورژانس در زمان بحران و بروز حوادث غیر مترقبه در مرکز آموزشی درمانی رازی اهواز در سال ۱۳۹۳ انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای به منظور تعیین نقش افزایش ظرفیت بخش فوریتها ابتدا میزان ظرفیت بخش فوریتها جهت پذیرش مصدوم قبل از بحران بوسیله برگه ارزیابی و مشاهده حضوری، ارزیابی شد. پس از گذشت یک سال ارزیابی مجدد از ظرفیت بخش اورژانس صورت گرفت. دادهها با استفاده از آزمونهای روشهای آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که ظرفیت پذیرش بخش اورژانس قبل از انجام اقدامات اصلاحی صورت گرفته، ۱۶ مصدوم بطور همزمان بوده است و پس از انجام اصلاحات ظرفیت و توانایی پذیرش بخش اورژانس به ۴۲ مصدوم به طور همزمان افزایش یافت. همچنین یافتهها نشان داد که با اجرای ظرفیتسازی مناسب ظرفیت پذیرش ۶/۲ برابر افزایش یافت که این امر سبب افزایش آمادگی و ارایه خدمت مطلوبتر بخش اورژانس در زمان بحران و بروز حوادث غیر مترقبه میشود.
نتیجهگیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که با برنامهریزی و اقدام های قابل انجام در کمیته بحران بیمارستان، میتوان ظرفیت بخش اورژانس را جهت بالا بردن موارد پذیرش مصدوم در زمان بروز بحران افزایش داد.
فاطمه دیزجانی، شیرعلی خرامین،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه و هدف: ازدواج پیوند زندگی مشترک دو فرد با حفظ استقلال نسبی هر یک، در جهت تکامل شخصیت طرفین است. پیوند زناشویی به عنوان یکی از پیچیدهترین انواع روابط انسانی واجد چنان توان بالقوهای در آزادسازی احساسات است که در کمتر روابط بین فردی دیگر میتوان نظیر آن را یافت و رضایتمندی در این ارتباط مقدس، بر پایداری و استحکام آن میافزاید. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر شیوه واقعیت درمانی گروهی بر رضایتمندی زناشویی و کیفیت زندگی زنان متأهل دانشگاه علوم پزشکی یاسوج بود.
روش بررسی: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان زن متأهل دانشگاه علوم پزشکی شهر یاسوج در سال ۱۳۹۳ بودند، که با شیوه نمونهگیری تصادفی ۳۰ نفر انتخاب و در دو گروه به صورت تصادفی جایگزین شدند و سپس گروهآزمایش به مدت ۲ماه(۸ جلسه ۲ ساعتی) تحت آموزشهای واقعیت درمانی قرار گرفتند. در این مطالعه ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامههای کیفیت زندگی و رضایت زندگی بود که قبل و بعد از آموزش، اجرا گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری کواریانس و تی دانشجوژی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد تفاوت میانگین کل رضایتمندی زناشویی در دو گروه آزمایش(۲/۴±۰۷/۱۲۹) و کنترل (۸/۶±۴/۱۱۳ )با ۵۱/۵۸ =F در سطح ۰۰۰۱/ معنیدار بوده است. در ضمن تمام زیر مقیاسهای رضایت زناشویی به استثناء اوقات فراغت و اقوام و وابستگان دارای تفاوت معنیدار بوده است. در زمینه کیفیت زندگی تفاوت دو گروه آزمایش (۳/۵±۳۲/۱۲۰) و کنترل (۲۸/۷±۲/۱۰۱) در سطح ۰۰۰۰۱/ معنیدار بوده است. در ضمن این تفاوت در تمام زیر مقیاسهای کیفیت نیز معنیدار بوده است.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که آموزش گروهی واقعیت درمانی میتواند باعث کاهش تعارضات زناشویی و در نتیجه افزایش رضایت از زندگی زناشویی و بالا رفتن کیفیت آن گردد.
علیرضا ماردپور، آرمین محمودی، شیرعلی خرامین، مریم پاپی،
دوره ۲۲، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده.
زمینه و هدف: با توجه به رواج بازیهای رایانهای در بین کودکان و نوجوانان مطالعاتی در زمینه ارتباط این بازیها و اثرات آنها در این گروه سنی صورت گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بازیهای رایانهای با بهره هوشی، هوش هیجانی و هوش اجتماعی دانشآموزان شهر یاسوج انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی ـ تحلیلی بود. جامعه هدف در این پژوهش کلیه دانشآموزان مقطع راهنمایی شهریاسوج بودند که از بین آنها ۲۰۰ نفر با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامههای هوش شناختی ریون، هوش اجتماعی ترومسو، هوش هیجانی شوت و پرسشنامه مشتمل بر متغیرهای مربوط به بازهای رایانهای و دموگرافیک بود. تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
یافتهها: از دانشآموزان مورد مطالعه، ۱۱۸ نفر ( ۵۹ درصد) پسر بودند، نوع بازی های کامپیوتری با جنسیت دانشآموزان رابطه معنیدار مستقیم داشته است(۰۰۱/۰=p). هوش اجتماعی با ساعات صرف شده برای بازیهای رایانهای رابطه معنیدار مستقیم داشت(۰۰۱/۰=p)، ولی هوش شناختی(۵/۰=p) و هیجانی(۹۵/۰=p) دانشآموزان با ساعات صرف شده برای بازیهای رابطه معنیداری نداشتهاند. نوع بازی با هوش شناختی دانش آموزان رابطه معنیداری نداشته(۶۷/۰=p)، ولی با هوش هیجانی(۰۳۵/۰=p) و هوش اجتماعی(۰۴/۰=p) دانشآموزان رابطه معنیدار مستقیم داشتهاند. جنسیت دانشآموزان با هوش اجتماعی ایشان رابطه معنیدارمستقیم داشته(۰۰۰۱/۰=p)، ولی با هوش شناختی(۵۷/۰=p) و هوش هیجانی(۱۳/۰=p) ایشان رابطه معنی داری نداشته اند. میران ساعات صرف شده برای بازیهای رایانهای و جنسیت دانشآموزان رابطه معنیداری نداشتهاند(۵۳/۰=p).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داده که بازیهای رایانهای و نوع آنها با، بهره هوشی، هوش اجتماعی و هوش هیجانی رابطه معنیداری وجود داشته است.نوع بازی با جنست دانش آموزان نیز رابطه داشته است، به این ترتیب که پسر ها بیشتر به بازیهای پر تحرک و خشن و دخترها بیشتر به بازهای اجتماعی علاقه داشتهاند، لذا پیشنهاد میگردد متناسب با جنسیت آنان بازیها و نوع آنها ارایه شود. یافتههای این مطالعه با اکثر مطالعههای مشابه همخوانی داشته است
شیرعلی خرامین، شیرزاد شکیب خواه، میترا رفیعی، حافظ محمد حسین پور،
دوره ۲۵، شماره ۰ - ( شماره ۱ ، ویژه نامه کرونا ۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: پاندمیکهای مصیبت بار در طی تاریخ زندگی بشر به صورت منظم صورت پذیرفتهاند. اختلال ویروسی کرونای ۲۰۱۹ یا کوید یکی از وسیعترین و فراگیرترین پاندمیک صده اخیر بوده است. پایبندی به اصول قرنطینه و رعایت پروتکلهای بهداشتی اعلام شده به وسیله سازمانهای مسئول سلامت جامعه از مهمترین شاخصههای کنترل کننده انتشار عفونت و ویروس و در نتیجه تضمین کننده سلامت عمومیو در بیماریهای پاندمیک میباشد. بنابراین شناخت عوامل مرتبط با میزان تقید به این دو امر، یکی از مهمترین اهداف سیستماهی بهداشت و درمان کشورها میباشد.هدف این پژوهش، تعیین و بررسی میزان پایبندی به قرنطینه و پروتکلهای بهداشتی مرتبط با کووید ۱۹ و پارهای از عوامل مرتبط با آن میباشد. روش بررسی: این مطالعه، یک مطالعه توصیفیـ تحلیلی میباشد که در طی دوره قرنطینه دو هفتهای اسفند ۱۳۹۸ به صورت اینترنتی بر روی ۲۰۲ نفر از اعضای شبکههای اجتماعی صورت پذیرفته است. در این پژوهش دو پرسشنامه محقق ساخته با ۶ سوال و پرسشنامه فرم بلند نئو ۵ فرم بلند به وسیله افراد تکمیل و از طریق اینترنت باز گردانده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: بر اساس نتایج پژوهش، نزدیک به ۶۷ درصد افراد بالای ۷۵ به اصول قرنطینه و ۷۲ درصد در همین حد به رعایت دستورالعملهای بهداشتی پایبند بودهاند. از طرف دیگر نتایج این نشان میدهد که در هر دو زمینه(تقید به قرنطینه در سطح ۰۶/ و رعایت دستورالعملها ۰۰۱/۰ معنیداری) زنان نسبت به مردان نمره بالاتری داشتهاند. بر همین اساس جمعیت شهری در میزان سرمایهگذاری برای مبارزه با کرونا و تبعیت از اعلام متولیان نمره بالاتری نسبت به جمعیت روستایی داشتهاند. در امر سرمایهگذاری نیز متأهلین از نمره بالاتری(معنیداری ۰۴/۰) برخوردار بودهاند. در مورد سن فقط میزان شرکت در فعالیتهای جهادی به وسیله گروه ۲۰ تا ۳۵ سال در حد نزدیک به معنیداری(۰۶/۰) تفاوت داشته است. نتایج همچنین نشان میدهد که متغییر سواد در این رفتارها ویژه تمایل به سرمایهگذاری(۰۳/ ۰معنیداری) و تبعیت از دستورات متولیان(۰۴/۰) تفاوت معنیداری داشته است که در هر دو سواد دکترا و بالاتر نمره بالاتری داشتهاند. در زمینه متغییر شغلی، نتایج نشان میدهد که کادر درمان در تقید و رعایت اصول بالاترین نمره را گزارش کردهاند. در ضمن رابطه معنیداری بین ویژگیهای شخصیتی و تقید به دو امر ذکر شده مشاهده نشد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان میدهد که میزان قرنطینه و رعایت اصول بهداشتی بیشتر از گزارشهای اکثر نقاط بوده است. از طرف دیگر میزان تقید به قرنطینه و رعایت اصول بهداشتی با متغییرهای جنسیت، سکونت، سن، شغل، تحصیلات و تأهل رابطه معنیداری داشته و در زمینه ویژگیهای شخصیتی رابطه قابل توجهی دیده نمیشود. کوید ۱۹، کرونا، قرنطینه، ریسک فاکتور، عوامل جمعیت شناسی.
محمد طهماسبی، شیرعلی خرامین، شیروان سلامی نیا، صاحب بهره بر،
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: خطاهای انسانی که میتواند ناشی از فاکتورهایی از قبیل شرایط روحی و شخصیتی باشد، مهمترین عوامل ایجاد کننده زیانهای جبران ناپذیر جانی و مالی در حوادث رانندگی است. افسردگی یکی از شایعترین و پیچیدهترین مسایل پزشکی و اجتماعی است و در صورت عدم درمان به موقع، توانمندیهای فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از این مطالعه تعیین و بررسی شیوع افسردگی زمینهای و عوامل مرتبط با آن در رانندگان خودروهای سواری با یک حادثه تصادف، مرکز ترومای یاسوج بود.
روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش توصیفیـ تحلیلی، از نوع مقطعی میباشد که بر روی ۱۹۵راننده با رانندگی منجر به تصادف در نیمه اول سال ۱۳۹۷ در بیمارستان شهید بهشتی صورت پذیرفت. اطلاعات دموگرافیک افراد به وسیله پرسشنامه و میزان افسردگی به وسیله پرسشنامه بک جمعآوری شد. این پرسشنامه به طور متوسط ۱۰ دقیقه زمان برای پر کردن لازم داشت. پرسشنامه به وسیله یک پزشک که آشنا به مصاحبه بود انجام شد. وجود و شدت افسردگی براساس این پرسشنامه سنجیده شد و بر اساس نمره کسب شده از آزمون بک در دسته افسردگی خیلی خفیف یا نرمال(نمره ۱ تا ۱۰)، خفیف(۱۱ تا ۱۶)، مرزی و نیاز به مشاوره(۱۷ تا ۲۰)، متوسط یا به نسبت افسرده(۲۱ تا ۳۰)، افسردگی شدید(۳۱ تا ۴۰) و بیش از حد شدید(۴۱ تا ۶۳) قرار گرفتند. بر اساس نوع دادههای جمعآوری شده از آزمونهای آماری تی تست، کولموگرف ـ اسمیرینوف، اسپیرمن، من ویتنی، کروسکال والیس، مجذور کا یا تست دقیق فیشر برای تجزیه و تحلیل استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد میانگین سنی رانندگان ۶/۳۷ سال بود. ۳۶/۵۵ درصد افراد مورد مطالعه متاهل، ۶۷/۴۶ درصد دارای تحصیلات دانشگاهی، ۳۳/۸۹ درصد افراد مورد مطالعه دارای وضعیت رضایت اقتصادی معمولی و پایین و بیش از ۶۰ درصد آنان رضایت شغلی نداشتند. میانگین نمره افسردگی بر اساس پرسشنامه بک ۱۶ بود و تنها در ۲۸ درصد رانندگان فاقد افسردگی و سالم بودند و حدود ۳۶/۱۴ درصدموارد دارای فرهنگ مصرف الکل بودند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد شیوع افسردگی در رانندگان شهر یاسوج بالا بود، از ۹ عامل مورد بررسی فقط چهار عامل مصرف سیگار، مصرف الکل، وضعیت اقتصادی و رضایت شغلی همبستگی معنیداری با افسردگی نشان دادند. بر خلاف اعتقاد و فرهنگ عمومی جامعه به عدم مصرف الکل، مصرف در میان راننده های دارای تصادف شیوع بالا داشت.
وحیده زاده باقری، علی جانی پور، کرم جانی پور، شیرعلی خرامین،
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: هیجانات انسان گاهاً بر تصمیمات انسان تأثیر گذاشته و باعث بروز رفتارهایی از جانب او میگردد. هیجانات به صورت مثبت و منفی نمود پیدا میکند و برخی از این اشکال منفی در قالب بزهکاری نمایانگر میشوند. هدف از این مطالعه تعیین و مقایسه هیجان طلبی و رفتارهای پر خطر در کودکان و نوجوانان بزهکار و عادی بود.
روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش توصیفیـ تحلیلی، از نوع مقایسهای است که در سال ۱۳۹۷ بر روی ۱۶۰ نفر از کودکان و نوجوانان مراکز نگهداری سازمان بهزیستی، کانون اصلاح تربیت و مدارس شهر یاسوج در دو گروه۸۰ نفره(مورد، شاهد)، به روش نمونهگیری در دسترس مبتنی بر هدف انتخاب و با پرسشنامههای دموگرافیک و هیجانطلبی کودکان و نوجوانان "روسو" مورد ارزیابی قرار گرفتند. با توجه به این که میبایست گروه شاهد با گروه آزمودنی همتا میبودند، بنابراین، گروه کنترل از میان دانشآموزان راهنمایی و دبیرستان حاشیه شهر یاسوج به صورت تصادفی خوشهای انتخاب گردیدند. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری همبستگی اسپیرمن، آنالیز واریانس و آزمون خی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین بزه کودکان و نوجوانان به ترتیب سرقت با ۲/۴۱ درصد، نزاع و درگیری با ۶/۳۲ درصد و سایر بزهها ۲/۲۶ درصد بودند. همچنین در این مطالعه، اختلاف معنیداری بین هیجان طلبی کودکان و نوجوانان بزهکار با کودکان عادی مشاهده شد(۰۵/۰p<) و بین مؤلفههای هیجانطلبی یعنی هیجانزدگی، ماجراجویی و بازداریزدایی اجتماعی، کودکان و نوجوانان بزهکار و عادی رابطه معنیداری(۰۵/۰p<) وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به این که در این مطالعه مشخص شد که هیجانطلبی کودکان و نوجوانان بزهکار و عادی و مؤلفههای مرتبط (ماجراجویی و بازداریزدایی اجتماعی)، رابطه مثبت و معنیداری دارند، لذا آموزش مهارتهای زندگی برای کودکان، نوجوانان و ایجاد بسترهای مناسب، جهت تخلیه هیجانی آنان به وسیله مربیان و متولیان جامعه توصیه میشود.
زهرا بهمنش، شیرعلی خرامین، خسرو رمضانی،
دوره ۲۵، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر بر اساس ضرورتهای تربیتی مبنی بر عوامل اجتماعی و بهزیستی تدوین گردیده است. بهبود تنشها و مشکلات تربیتی در دوران نوجوانی با رویکردهای مختلف روانشناسی امکانپذیر است، لذا هدف از این پژوهش تعین اثربخشی واقعیت درمانی بر بحران هویت و سلامت روان نوجوانان بود.
روش بررسی: این یک پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمونـ پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل و گزینش تصادفی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر دوگنبدان بود که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد ۴۵ نفر از آنان انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل(هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای بحران هویت احمدی و سلامت روان گلدبرگ و هیلر استفاده شد. گروههای آزمایشی طی ده جلسه ۹۰ دقیقهای مورد آموزش واقعیت درمانی قرار گرفتند. در یک گروه آزمایشی هم نوجوانان و هم والدین آنها و در گروه آزمایشی دیگر فقط نوجوانان مورد مداخله متغیر مستقل قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. دادهها جمعآوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که در مورد هر دو متغیر سلامت روان و بحران هویت برای هر دو گروه آزمایشی تفاوت پیشآزمون و پسآزمون معنیدار بود(۰۰۱/۰p<). با مقایسه پیشآزمون و آزمون پیگیری فقط در گروه آزمایشی که هم نوجوانان و هم والدین مورد آموزش قرار گرفته بودند متغیر سلامت روان معنیدار شد(۰۱/۰p<)، در گروهی که فقط نوجوانان مورد مداخله متغیر مستقل قرار گرفته بودند متغیر سلامت روان معنیدار نشد(۰۵/۰p>)، اما با مقایسه پیشآزمون و آزمون پیگیری متغیر بحران هویت در هیچ یک از گروهها تفاوت معنیداری مشاهده نگردید(۰۵/۰p>).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش میتوان اذعان کرد که ضرورت دارد مراکز مشاوره مدارس شرایطی را ایجاد نمایند که دانشآموزان دارای مشکلات تربیتی و شخصیتی و بعضاً والدین آنها را تحت مشاوره بر اساس واقعیت درمانی قرار دهند تا با آگاه کردن دانشآموزان به این امر که هرچه که برایشان پیش میآید نتیجه رفتارهای خودشان است، به آنان در کاهش مشکلات تربیتی و شخصیتی و نیز تحصیلی کمک کرد.
محمدرضا فیروزی، شیرعلی خرامین،
دوره ۲۵، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: روابط فرازناشویی موضوع تکـاندهنـدهای بـرای زوجـین و خانواده است که نقشی عمدهای در کشمشهای زناشویی و گرایش زوجین به سمت طلاق دارد. هدف از این پژوهش تعیین و پیشبینی رضایت زناشویی بر اساس ویژگیهای شخصیت و سبکهای مقابله در افراد متأهل با روابط فرازناشویی در استان کهگیلویه وبویراحمد بود.
روش بررسی: این مطالعه، مطالعهای توصیفی از نوع همبستگی میباشد که در سال۱۳۹۸ـ۱۳۹۷ انجام شد. جامعه مورد مطالعه کلیه افراد متأهلی بودند که به دلیل روابط فرازناشویی در این سالها به مراکز اورژانس اجتماعی بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد، مراکز مشاوره استان، دادگاهها و سایر موارد مربوطه مراجعه کرده بودند. گروه نمونه شامل ۲۳۴ نفر بودند که به روش نمونهگیری در دسترس و بنا بر رضایت افراد برای همکاری در پژوهش انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای پژوهش از سه پرسشنامه؛ شخصیتی نئو، مقیاس رضایت زناشویی پرسشنامه انریچ و سبکهای مقابله ایندلر و پارکر استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد ویژگیهای شخصیت و سبکهای مقابله با رضایت زناشویی رابطه معنیداری دارند. همچنین نتایج نشان داد ویژگیهای برونگرایی، توافقپذیری، مسئلهمدار و هیجانمدار در مجموع ۲۹ درصد از واریانس رضایت زناشویی را تبیین میکنند. به علاوه، متغیر برونگرایی، توافقپذیری، مسئلهمدار و هیجانمدار به ترتیب با بتای ۲۱/۰، ۱۰/۰ و ۰۹/۰- سهم معنیداری در پیشبینی رضایت زناشویی داشتند.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که ویژگی برونگرایی قویترین پیشبینیکننده رضایت زناشویی است. همچنین، ویژگیهای شخصیتی و سبکهای مقابله زیربنای روانشناختی روابط پایدار افراد با دیگران است و بنابراین پیشبینی کننده کلیدی برای رضایت زناشویی هستند.
وحیده زاده باقری، کرم جانی پور، علی جانی پور، شیرعلی خرامین، داریوش بابایی،
دوره ۲۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: جرم و رفتار مجرمانه میتواند تحت تأثیر عوامل مختلف محیطی و شخصیتی اتفاق بیفتد. یکی از ویژگیهای شخصیتی که به ویژه در نوجوانان اهمیت دارد، سطح هیجانخواهی و رسیدن به سطح برانگیختگی بهینه است که ممکن است خطراتی برای آنها به همراه داشته باشد و به عنوان یک اتهام و در نهایت جرم محسوب میشود؛ لذا هدف از این پژوهش تعیین و بررسی ارتباط هیجان طلبی با ارتکاب جرم در کودکان و نوجوانان شهر یاسوج بود.
روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش توصیفیـ تحلیلی، از نوع همبستگی است که در سال ۱۳۹۷ بر روی ۱۶۰ نفر از کودکان و نوجوانان مراکز نگهداری سازمان بهزیستی، کانون اصلاح تربیت و مدارس شهر یاسوج انجام شد. نمونهها به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در این تحقیق پرسشنامههای دموگرافیک و هیجان طلبی کودکان و نوجوانان روسو، به وسیله نمونههای پر شدند. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و اسپیرومن تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که سن گروه مورد نظر، بین ۱۰ تا ۱۸ سال و بیشترین جرم آنان سرقت(۲/۴۱ درصد) و درگیری و دعوا(۶/۳۲ درصد) بود. علاوه بر این، ارتباط معنیداری بین هیجان طلبی کودکان و نوجوانان با جرم مشاهده گردید(۰۵/۰p<) و بین مؤلفههای هیجانطلبی یعنی هیجانزدگی، ماجراجویی و بازداریزدایی اجتماعی، کودکان و نوجوانان و جرم رابطه معنیداری(۰۵/۰p<)، مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به این که در این مطالعه مشخص گردید که هیجان طلبی، ماجراجویی و بازداریزدایی اجتماعی کودکان و نوجوانان با جرم رابطه معنیداری دارد، بنابراین، آموزش مهارتهای زندگی برای نوجوانان و ایجاد بسترهای مناسب، جهت تخلیه هیجانی به وسیله مربیان و متولیان جامعه توصیه میشود.
واژههای کلیدی: هیجان طلبی، ماجراجویی، بازداری زدایی اجتماعی، کودکان و نوجوانان.
زهرا کامکار، سید حسین سید موسوی، سید محمود طباطبایی، شیرعلی خرامین،
دوره ۲۶، شماره ۴ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: انگیزش درونی یا خودانگیختگی از نیازهای روان شناختی و تلاشهای مبتنی بر فطرت در جهت رشد، حاصل میشود. وقتی افراد به صورت درونی، با انگیزه باشند به خاطر علاقه و لذتی که از چالش درونی خود میبرند، اقدام به فعالیتهای خاص میکنند و بر اساس این انگیزه رفتار مینمایند. لذا هدف از این تعیین و مقایسه خودانگیختگی از دیدگاه قرآن و روانشناسی بود.
روش بررسی: برای انجام این مطالعه توصیفیـ تحلیلی، با روش کتابخانهای در ســـال۱۳۹۹ انجام شد. این مطالعه با استفاده از دیدگاههای مشاورهای قرآن پژوهان و روانشناسان به تطبیق و تدوین مباحث پرداخته است.
یافتهها: انگیزش درونی خلاقیت را افزایش میدهد، فرد زمانی خیلی خلاق میشود که احساس کند عمدتاً به وسیله علاقه، خشنودی، رضایت و چالش خود تکلیف دارد نه با فشارهای بیرونی. از آنجایی که جامعه ایدهآل و پیشرو جامعهای است که در آن افراد در هر جایگاهی دارای انگیزشهای درونی برای انجام مسئولیتهای خود میباشند، اهمیت توجه به خودانگیختگی در افراد روشن میگردد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که هر دو حوزه قرآن و روانشناسی بر انگیزش درونی تأکید داشته است، هرچند در حوزه روانشناسی عوامل مادی و فیزیولوژیکی و شاخصهای قابل اندازهگیری زیر بنای بحث انگیزش میباشد. در روانشناسی مفهوم خودانگیختگی به صورت مفاهیم و سازههای اختصاصی از قبیل؛ انگیزش، انگیزه، نیاز، محرک و هدف به کار رفته است.
زهره زارعی، دکتر علیرضا ماردپور، شیرعلی خرامین،
دوره ۳۰، شماره ۴ - ( ۶-۱۴۰۴ )
چکیده
زمینه و هدف: خلل یا نقص در سیستم ایمنی انسان یکی از رایج ترین بیماری های فیزیولوژیکی-عصبی است که متاثر از شرایط سخت زندگی و فشارهای ادراکی موجود، شدت شیوع آن در سطح بالایی قرار دارد و از این روی تمرکز درمانی بر این اختلال در ابعاد جسمانی-روانشناختی ضرورتی تام دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر رفتار درمانی دیالکتیک بر تحریف های شناختی در بیماران مبتلا به نقص ایمنی انسانی در استان کهگیلویه و بویر احمد بود.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح دو گروهی(آزمایش و کنترل) و سه مرحله ای(پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل و مرحله پیگیری) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه بیماران مبتلا به نقص ایمنی انسانی(اچ آی وی) مراجعه کننده به مراکز مشاوره(بیماریهای رفتاری) و پایگاههای شبکه بهداشت و درمان استان کهگیلویه و بویر احمد در سال ۱۴۰۳ تشکیل دادند. در این پژوهش برای انتخاب گروه نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. بدین منظور تعداد ۴۰ نفر از بیمارانی که در پرسشنامه های اضطراب مرگ نمرات بیشتری کسب کردند و از مـلاکهـای ورود بـه پـژوهش برخـوردار بودنـد انتخاب شدند و بهصورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایشی (۲۰ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش طی هشت جلسه آموزشی، جلسات رفتاردرمانی دیالکتیک را دریافت کردند و گروه کنترل (برای مدت ۴۵ روز) مداخلهای را دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزشی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تحریف های شناختی عبداله زاده وسالار (۱۳۸۹) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-۲۶ و در قالب آزمونهای توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و استنباطی(تحلیل کوواریانس(آنوا و مانکوا) و آزمون تعقیبی بنفرونی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته : یافته های بدست آمده نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر تحریف های شناختی در بیماران مبتلا به نقص ایمنی انسانی در استان کهگیلویه و بویر احمد تاثیر معناداری دارد(P<۰/۰۵). براساس نتایج بدست آمده در گروه رفتاردرمانی دیالکتیک تفاوت بین میانگین نمرات مرحله پیش آزمون با مراحل پسآزمون و پیگیری معنیدار میباشد (۰۱/۰>p).
بحث و نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان پیشنهاد کرد که درمان گران فعال در مراکز دارای مراجعین مبتلا به نقص سیستم ایمنی، در کنار درمان های پزشکی منجمله درمان های دارویی، از رویکردهای روانشناختی نظیر رفتاردرمانی دیالکتیک برای بهبود جامع تر این بیماری جسمانی و نشانه های روانشناختی همراه با آن به ویژه اضطراب مرگ بهره بگیرند.