@article{ author = {Sahmedini, MA and Bigiezadeh, SH}, title = {Comparison of the Effects of Adding Epinephrine, Midazolam and Midazolam and Neostigmine Mixture to Lidocaine in Patients Undergoing Transabdominal Resection of Prostate}, abstract ={ABSTRACT: Introduction & Objective: Preemptive treatment of perioperative and postoperative pain is one of the principle roles of anesthesiologists. Regional anesthesia following injection of anesthetic drug has fewer side effects than local or systemic anesthesia and induces longer analgesia with high quality. This research aimed to compare the effects of adding epinephrine, midazolam and midazolam and neostigmine mixture to lidocaine in patients undergoing transabdominal resection of prostate . Materials & Methods: This is a double blind randomized clinical trial performed in Doctor Shareeati Hospital in Fasa. Ninethy candidate patients for elective transabdominal resection of prostate who were classified in class I and II of ASA were categorized randomly in 3 groups. In group one 100 mg lidocaine 5% plus 5 ųg epinephrine, in group two 100 mg lidocaine 5% plus 2mg midazolam and in group three 100 mg lidocaine 5% plus 2mg midazolam with 25 ųg Neostigmine was injected into subarachnoid space and then the duration of painlessness and side effects such as nausea, vomiting, respiratory and drowsiness intraoperation and 24 hour post operation were recorded. Results: The duration of analgesia was 130.2 ‎±‎11.59 minutes in group one, 321.6‎±30.90 minutes in group two and 1417.8‎±‎53.34 minutes in group three. The incidence of nausea and vomiting in group one was 6.5%, in group two was 6% and in group three was 19.4%. The incidence of drowsiness and respiratory depression in all groups were zero. Conclusion : With co-administration of multiple spinal drugs which act in different sites in pain pathway for reducing pain, we can co administrate 25 mg neostigmine with 2mg midazolam and spinal lidocaine in order to maintain analgesia for 24 hours in patients. The most likely side effects were nausea and vomiting which could be controlled with antiemetic drugs.}, Keywords = {KEYWORDS:Midazolam , Neostigmine ,Spinal Anesthesia}, volume = {10}, Number = {3}, pages = {1-8}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {مقایسه اثرات بی دردی افزودن اپی نفرین، میدازولام و مخلوط میدازولام و نئوستیگمین به لیدوکائین در بی حسی نخاعی برای عمل جراحی رزکسیون پروستات از راه شکم}, abstract_fa ={چکیده: مقدمه و هدف: تسکین درد در حین عمل جراحی و پس از آن از وظایف مهم متخصصیـــن بیهوشی می باشد. بی دردی منطقه ای که پس از تـــزریق داروهای مسکن به داخل فضای ساب آراکنوئید حاصل می شود نسبت بـــــه بی حســــی موضعی یا بی دردی سیستمیک عوارض کمتری داشته و بی دردی طولانـــــی تر و با کیفیت بالا ایجاد می کند. هـــدف از ایـــن مطالعه مقایسه اثرات بی دردی افزودن اپی نفرین، میدازولام و مخلوط میدازولام و نئوستیگمین به لیدوکائین در بی حسی نخاعی برای عمل جراحی رزکسیون پروستات از راه شکم می باشد. مواد و روش ها: این تحقیق یک کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی بوده کــــــه در بیمارستان دکتر شریعتی فسا در سال 1383 انجـــــام شد. تعداد 90 بیمار کاندید عمل جراحی انتخابی پروستات از راه شکم که در کلاس 1 و 2 تقسیم بندی انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا بودند به صورت تصادفی به ســـــه گروه تقسیم شدند. در گروه یک 100 میلی گرم لیدوکائین 5 درصد بعلاوه 5 میکروگرم اپی نفرین، در گروه دو 100 میلی گرم لیدوکائین 5 درصد بعلاوه 2 میلی گرم میدازولام و در گروه سه 100 میلی گرم لیدوکائین 5 درصد بعلاوه 1 میلی گرم میدازولام توأم با 25میکروگرم نئوستیگمیـــن در فضــــای ساب آراکنوئید تزریق گردید. سپس مدت زمان بی دردی و عوارض همراه نظیر تهوع و استفراغ، دپرسیون تنفسی و خواب آلودگی حین عمل و تا 24 ساعت پس از عمل ثبت گردید. داده های جمع آوری شده از طریق نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های آماری مجذور کای و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: مدت زمان بـــــی دردی در گــــــروه یک 59/11‎±20/130 دقیقه ، در گـــــروه دو90/30 ‎±‎60/321 دقیقه و در گروه سه 34/53‎±‎ 8/1417 دقیقه مشاهده شد . میزان بروز تهوع و استفراغ در گروه یک 5/6 درصد، در گروه دو 6 درصد و در گروه سه 4/19 درصد گزارش شد. خواب آلودگی و دپرسیون تنفسی در هر سه گروه گزارش نشد . نتیجه گیری: بـــــا تجویـــز داخل نخاعی چند دارو که از محل های مختلف در مسیر درد عمل کرده و باعث کاهش درد می شوند، مــــی توان طول مدت بـــی دردی را افزایش داد، به طوری که با مصرف 25 میکروگرم نئوستیگمین همراه 2 میلی گرم میدازولام همراه با لیدوکائین نخاعی بی دردی در حدود 24 ساعت در بیماران ایجاد شده، در حالــــی کــــــه مهمترین عارضه تهوع و استفراغ بود که با تزریق داروهای ضد تهوع و استفراغ قابل کنترل بود . واژه های کلیدی : میدازولام، نئوستیگمین، بی حسی نخاعی}, keywords_fa = {واژه های کلیدی : میدازولام, نئوستیگمین, بی حسی نخاعی}, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-759-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-759-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} } @article{ author = {Jabalameli, M and Zahiri, S}, title = {Relief of Labor Pain by Adding Intrathecal Low Dose Epinephrine to Bupivacaine and Fentanyl}, abstract ={ABSTRACT: Intrduction & Objective: There are several methods for relief of labor pain but not all are appropriate for every patient. In intrathecal block, administration of local anesthetic and patient management in labor process should be with supervision of an experienced physician. Agents used for this purpose consisted of: chlorprocaine, bupivacaine and lidocaine. Drug concentration and volume depend on level and degree of sensory and motor block. Recently, intrathecal epinephrine 25 microgram and even 200 microgram, has been used for prolonging labor analgesia along with opioids and local anesthetics. The aim of this study was to assess the effect of intrathecal low dose epinephrine on pain intensity and duration of labour. Materials & Methods: This clinical trial study was performed on 60 parturients. After starting the active phase of labor (cervix dilatation of 5 cm), spinal analgesia was done in all of the patients. In conventional group analgesia was achieved by 1.5 ml bupivacaine of 0.125 percent, 15 microgram fentanyl, along with 1.25 microgram epinephrine(1:800000) and the same drugs except for epinephrine were used in the control group. Pain intensity before and after block, analgesia duration, systolic and diastolic blood pressure, heart rate, frequency of nausea and vomiting in mother, and first and 5th APGAR scores in neonates were recorded. Results: Complete analgesia duration was 95.3 + 18.2 and 81.2 + 15.1 minutes in epinephrine group and in control group (without epinephrine), respectively. Mean pain intensity score in epinephrine group was less than that of the control group but the difference was not statistically significant. There was no significant difference in the frequency of nausea and vomitting, heart rates, systolic and diastolic pressure in mother and APGAR scores between two groups . Conclusion: Intrathecal low dose epinephrine with bupivacaine and fentanyl can prolong duration of analgesia and relieve pain intensity without any side-effects on mother and fetus .}, Keywords = {KEYWORDS : Painless labor , Intrathecal , Bupivacaine , Epinephrine , Fentanyl}, volume = {10}, Number = {3}, pages = {9-16}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {تخفیف درد زایمان با اضافه کردن دوز کم اپی نفرین به بوپیواکائین و فنتانیل در فضای اینتراتکال}, abstract_fa ={چکیده: مقدمه و هدف: روش های متعددی برای تأمین بی دردی در طی زایمان وجود دارد که هیچ یک از آنهــــا بـــرای تک تک بیماران مناسب نیست. در روش های بلوک عصبی اینتراتکال تجویز بی حس کننده و نظارت بیمار در طی بقیه مراحل زایمان و خروج جنین بایستی به وسیله یک متخصص با تجربه انجام پذیرد. عواملی که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند عبارت از؛ کلرپروکائین، بوپیواکائین و لیدوکائین می باشند. غلظت و حجم مواد مورد استفاده بستگی به سطح و درجات بلوک حسی و حرکتی مورد نیاز است. تاکنون اپی نفرین با دوزهای 25 میکروگرم و حتی 200 میکروگرم جهت طولانی نمودن بی دردی زایمان به همراه مخدرها و داروهای بی حس کننده موضعی به صورت اینتراتکال مورد استفاده قرار گرفته است. هدف مطالعه حاضر تأثیر دوز کم اپی نفرین در فضای اینتراتکال به همراه بوپیواکائین و فنتانیل بر روی شدت و طول مدت درد می باشد . مواد و روش ها: این مطالعه یک کار آزمایی بالینی تصادفی دوسوکور است که بر روی 60 زائو با بارداری بدون عارضه مراجعه کننده به بخشهای زایمان مراکز آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1383 انجام گردیده است. در کلیه بیماران بعد از شروع فاز فعال زایمان با دیلاتاسیون 5 سانتی متر بلوک اسپاینال صورت گرفت. در گروه مورد بوپیواکائین 125/. درصد 5/1 سی سی و فنتانیل 15 میکروگرم به همراه اپی نفرین 25/1 میکروگرم در هر میلی لیتر(800000: 1) و در گروه شاهد همان داروها بدون اپی نفرین استفاده شد. شدت درد قبل و بعد از بلوک به وسیله مقیاس آنالوگ بینایی، طول مدت بی دردی، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، تعداد ضربان قلب و دفعات تهوع و استفراغ مادر و نمره آپگار دقایق اول و پنجم نوزاد بعد از تولد ثبت و در دو گروه مقایسه شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و شاخص های توصیفی و آزمون تی دانشجویی تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: میانگین و انحراف معیار طول مدت بی دردی کامل در گروه اپی نفرین 2/18 ± 3/95 دقیقه و در گروه بدون اپـی نفریـن 1/15 ± 2/81 دقیقه بود. میانگین شدت درد در گروه اپی نفرین کمتر از گروه بدون اپی نفرین بود، اما از نظر آماری اختلاف معنی دار نبود. دو گروه از نظر فراوانی تهوع و استفراغ، ضربان قلب و فشارخون سیستولیک و دیاستولیک مادر، همچنین نمره آپگار دقایق اول و پنجم نوزاد اختلاف معنی داری نداشتند. نتیجه گیری: اپی نفرین با دوز کم به همراه بوپیواکائین و فنتانیل در فضای اینتراتکال می تواند بدون آثار سوء بر روی مادر و جنین باعث طولانی شدن طول مدت بی دردی و کاهش شدت درد گردد. واژه های کلیدی: زایمان بی درد، اینتراتکال، بوپیواکائین، اپی نفرین، فنتانیل}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: زایمان بی درد, اینتراتکال, بوپیواکائین, اپی نفرین, فنتانیل }, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-760-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-760-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} } @article{ author = {Sarkari, B and Rezanejad, H and Hatam, GH and Motazedian, MH and Mirjalili, A}, title = {An in Vitro Study on Virulence of Leishmania Parasite Isolated from Cutaneous Leishmaniasis Patients}, abstract ={ABSTRACT: Introduction & Objective: Cutaneous Leishmaniasis (CL) is a parasitic disease caused by Leishmania parasites. Clinical manifestation of this disease ranges from a small papule to disseminated cutaneous lesion or chronic tuberculoid ulcer and is based on the type and virulence of parasite and also immune responses of the host. This study aimed to determine the virulence of Leishmania parasite isolated from cutaneous leishmaniasis patients. Materials & Methods: Isolated parasites from CL patients were cultured. Macrophage cell line (J774) cultured in RPMI medium was used in this study to find out the virulence of isolated parasite. Cell line was infected by metacyclic form of parasite where parasite was added to the macrophage culture on a ratio of 10/1. Three days later, cell lines were checked for any infection and the rate of macrophage infectivity and mean of parasite number in each macrophage were calculated. Results: Results of this study showed that virulence of isolated parasite was different where the rate of macrophage infection was 10-63%. Results also revealed that there was a correlation between the rate of macrophage infection and type of ulcers, where more invasive isolates induced ulcerative sores. No correlation was found between the rate of macrophage infection and place of resident of CL patients. Conclusion: Isolated parasites from CL patients had different virulence and this might be the reason for various clinical signs in CL. Molecular and biochemical characterization of the most virulent isolates can be useful for vaccine development and also for drug related studies.}, Keywords = {KEYWORDS:Cutaneous leishmaniasis, Virulence, J774 macrophage}, volume = {10}, Number = {3}, pages = {17-24}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی ویرولانس انگلهای لیشمانیای جدا شده از بیماران مبتلا به لیشمانیوز جلدی در محیط آزمایشگاهی}, abstract_fa ={چکیده: مقدمه و هدف: لیشمانیوز جلدی از بیماریهای انگلی است که به وسیله انگل لیشمانیا ایجاد می شود. تظاهرات بالینی این بیماری با توجه به گونه انگل مولد بیماری، ویرولانس انگل و همچنین پاسخهای میزبان متفاوت بوده و از ضایعات پوستی محدود پاپولی شکل تا انواع ضایعات ملتهب گسترده و یا ضایعات مزمن لوپوئید متغیر است. این مطالعه با هدف بررسی ویرولانس انگلهای جدا شده از بیماران مبتلا به لیشمانیوز جلدی در استان فارس صورت گرفته است. مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی انگلهای جدا شده از زخم بیماران مبتلا به لیشمانیوز جلدی مراجعه کننده به بخش انگل شناسی دانشکده پزشکی شیراز در سال 1383در محیط های کشت انگل تکثیر گردیدند. از تعداد 20 نمونه تهیه شده 6 نمونه به کشت انبوه رسیده و جهت بررسی قدرت تهاجمی انگل از رده سلولی ماکروفاژ 774J استفاده گردید. ماکروفاژها در محیط آر پی ام آی حاوی سرم جنین گوساله 10 درصد کشت داده شده و سپس با فرم متاسیکلیک انگل به نسبت 1 به 10 مجاور گردیدند. پس از مدت زمان 3 روز با شمارش صد ماکروفاژ، درصد آلودگی ماکروفاژها و همچنین میانگین تعداد انگلهای موجود در هر ماکروفاژ محاسبه گردید. یافته های آزمایشگاهی به کمک نرم افزار SPSS و آمار توصیفی تجزیه و تحلیل گردیدند . یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که ویرولانس انگلهای جدا شده از بیماران مختلف در لیشمانیوز جلدی متفاوت می باشد به گونه ای که درصد آلودگی ماکروفاژها در ایزوله های مختلف از 10 تا 63 درصد متفاوت بوده و میانگین تعداد انگلهای درون ماکروفاژ از 8 تا 27 عدد متفاوت بوده است. نتایج این بررسی همچنان مشخص نمود که میان شکل ضایعات و قدرت تهاجم انگلها به ماکروفاژها ارتباط وجود دارد به گونه ای که انگلهای با ویرولانس بالا ایجاد فرمهای حادتری از بیماری با زخمهای گسترده تر نموده اند. بررسی محل سکونت بیماران و قدرت تهاجم ماکروفاژی انگلهای جدا شده از آنان مشخص نمود که میان این دو فاکتور تفاوت معنی داری وجود نداشته و این بدان معنی است که انگلهای با ویرولانس بالا در تمامی مناطق مورد مطالعه پراکنده می باشند. نتیجه گیری: انگلهای جدا شده از بیماران مبتلا به لیشمانیوز جلدی دارای ویرولانس متفاوت بوده و این تفاوت می تواند علت تنوع ضایعات پوستی در لیشمانیوز جلدی باشد. شناسایی سوش های با ویرولانس زیاد و بررسی تفاوتهای مولکولی و بیوشیمیایی آنها می تواند در جهت استفاده از این سوشها در تهیه واکسن مناسب علیه لیشمانیوز جلدی و همچنین مطالعات مرتبط با دارو درمانی مفید واقع گردد. واژه های کلیدی: لیشمانیوز جلدی، ویرولانس، ماکروفاژ 774J}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: لیشمانیوز جلدی, ویرولانس, ماکروفاژ 774J }, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-773-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-773-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} } @article{ author = {Tavakoli, N and Mostafavi, A and Dehghan, M and Dehghani, M and Rafeepour, Z}, title = {Drug Release Evaluation of Ibuprofen Sugar Coated and Film Coated Tablets Marketed in Iran}, abstract ={ABSTRACT: Introduction & Objective: Ibuprofen is one of the safest and most potent non-steroidal anti-inflammatory agents available in the market. Its oral dosage forms available in Iranian market are sugar-coated tablet, film coated tablet and suspension as well. However, the tablets suffer from potential bioinequivalance problem, the limited aqueous solubility, gastrointestinal side effects and hardening of the tablets on aging. Materials & Methods: Sugar coated and film coated tablets of ibuprofen were examined in terms of dissolution equivalency and compared with a standard brand tablet (Nurofen). The physicochemical characteristics e.g. hardness, friability, assay, disintegration time and content uniformity of coated and uncoated tablets were determined. Dissolution testing was done by rotating basket method in various dissolution media including distilled water, phosphate buffer and HCl 0.1 N. The amount of drug released during dissolution test was determined using spectrophotometer at =221 nm. Results: Content uniformity, hardness, friability, assay and disintegration time of both sugar coated and film coated tablets were in the acceptable pharmacopeias limits. The amount of drug released from Neurofen, sugar coated and film coated tablet in acidic media during a period of 30 min were 5%, 8% and 12%, respectively. Furthermore, both sugar and film coated tablets released 80% of their content after 20 minuites in phosphate buffer. The amount of ibuprofen released from Neurofen was completed (100%) during similar period of time. Conclusion: Although the release profiles of both sugar coated and film coated tablets are similar in phosphate buffer medium, however, sugar coated tablets release less amounts of drug in acidic medium something which indicates superiority of sugar coated relative to film coated one for ibuprofen tablets.}, Keywords = {KEYWORDS:Ibuprofen,Tablet,Sugar coat,Film coat}, volume = {10}, Number = {3}, pages = {25-34}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {فرایند آزاد سازی دارو از قرص های شوگرکوت و فیلم کوت ایبوپروفـن موجود در بازار دارویی ایران}, abstract_fa ={چکیده: مقدمه و هدف: ایبوپروفـــــن یکی از ایمن ترین و پرمصرف ترین داروهـــــای ضدالتهاب غیراستروئیدی است. این دارو در بازار دارویی ایران، به فرم سوسپانسیون خوراکی و نیز قرصهای 200 و400 میلی گرمــــی فیلم کوت و شوگرکوت موجود است. از جمله مشکلات مربوط به اشکال دارویی جامد (قرص) ایبوپروفن، می تــــوان بــــه فقدان بیواکیوالانسی، حلالیت آبی پایین دارو، اثرات جانبی گوارشی آن و سخت تر شدن قرص در اثر پدیده کهنگی اشاره نمود که انجام مطالعات کاملی را در زمینه این فرم ایجاب می نماید. در تحقیق حاضر چگونگی انحلال دارو از قرصهای شوگرکوت و فیلم کوت ایبوپروفـــن مورد مطالعه قرار گرفته و با روند آزاد سازی دارو از فراورده استاندارد مقایسه شده است. مواد و روش ها: این یک مطالعه تجربی ـ آزمایشگاهی است که بر روی قرص ایبوپروفن در آزمایشگاه فارماسیوتیکس دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پــــزشکی اصفهان در سال 1382 انجام گرفته است. سه نوع قرص ایبوپروفن مورد آزمایش از میان نمونه های موجود در بازار دارویـــــی( شوگر کوت، فیلم کوت و استاندارد) انتخـــاب شد. این قرصها دارای شماره سری ساخت و تاریخ انقضاء بود و بر اساس نمونه گیری تصادفی بـرگزیده شد. به منظور انجام آزمایش سرعت انحلال روش شماره یک فارماکوپه آمریکا (متد سبد چرخـان) در محیط های مختلف در درجه حرارت 37 درجه سانتی گراد بـا سرعت چرخش 150 دور در دقیقه مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر آن، آزمایش هــــای فارماکوپه ای دیگر نظیر؛ اندازه گیری سختی قرصها، میزان فرسایش، یکنواختی محتوی و زمان از هم پاشیدن قرصها مطابق فارماکوپه های رسمی آمریکا یـــــا انگلیس انجام شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و آزمونهای آمــاری آنالیــز واریــــــانس یک طرفه، دانکن و مجذور کای تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: نتایج آزاد سازی قرصهای ایبوپروفن استاندارد، شوگــــرکــوت و فیلم کـوت در محیط اسیدی به ترتیب نشان دهنده انحلال 5، 8 و 12 درصد دارو پس از 30 دقیقـــه بود. میزان داروی آزاد شده پس از 20 دقیقه در محیط بافر فسفات در مورد هر دو فراورده شوگرکوت و فیلم کوت حدود 80 درصد و در مورد فراورده استاندارد تقریبــاً 100 درصد بود. هر دو نمونه قرص شوگر کوت و فیلم کوت از لحاظ اختصاصات فارماکوپــه ای دیگر نظیر تست زمان از هم پاشیدن در محدوده معیارهای فارماکوپه قرار داشتند. نتیجه گیری: در حالـــــی که الگوی آزاد ســـــازی دارو از دو فـــــراورده شوگرکوت و فیلم کــوت در محیط بافر فسفات مشابه با یکدیگر و منطبق بر معیارهای فارماکوپه آمریکا وانگلیس می باشد، با این حال آزادسازی آهسته تر دارو از قرصهای شوگرکوت نسبت به فیلم کـــوت در محیط اسیدی نشان دهنده مقاومت مؤثرتر روکش قندی نسبت به روکش لایه نازک می باشد. واژه های کلیدی: ایبوپروفن، قرص، شوگرکوت، فیلم کوت}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: ایبوپروفن, قرص, شوگرکوت, فیلم کوت}, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-774-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-774-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} } @article{ author = {Momen, T and Karim, M and Haghighat, M}, title = {Role of Helicobacter Pylori Infection in Sickle Cell Disease with Recurrent Abdominal Pain}, abstract ={ABSTRACT: Introduction; Objective: The vaso-oculusive episode is the hallmark of sickle cell disease (SCD). Abdominal pain is also a common presenting symptom in the sickle cell population. Careful evaluation is essential in distinguishing between pain secondary to vaso-occlusion and other intra abdominal disease processes. Most cases of primary gastritis are now known to be caused by gastric infection with the organism Helicobacter pylori (H. pylori). H. pylori has been described in association with recurrent abdominal pain in children. H. pylori induced peptic ulcer disease (PUD) has not previously been reported in children with SCD, (except one case). The present study was designed to examine whether pain induced by H. pylori could imitate the recurrent abdominal pain in SCD. Materials & Methods: This is a cross sectional study, carried out in all of the patients with SCD (30 cases), who referred to Shiraz Motahari Clinic in 2004. At first 11 patients with recurrent abdominal pain (RAP) were selected and then by a questionnaire and an interview, 7 cases that had symptoms strongly suggestive of PUD were examined by upper gastroduodenoscopy with biopsy taken from gastric antrum. Six patients confirmed to be PUD induced by H. pylori were treated by quadriple therapy. All of them were followed for 9 months or more. Serum IgG titer against H. pylori was sent before and also 6 months after therapy. Results: Endoscopic finding in 6 of the 11 patients with SCD and RAP was diagnosed as PUD. In all cases (6 cases) H. pylori serology (IgG) test was positive. After treatment for H. pylori infection, all of them had complete resolution of symptoms by 1 month, and H. pylori IgG (6 month after treatment) tests were negative. Conclusion: We conclude that careful evaluation is essential in distinguishing between pain secondary to vaso-occlusion in SCD and other intra abdominal processes such as PUD. For differentiation of painful crises and H. pylori induced PUD, history and physical examination can be helpful. Episodic epigastric pain that fwas requently associated with vomiting, nocturnal awakening and gastrointestinal bleeding is highly suggestive of presence of PUD. When definitive etiology of PUD is confirmed, appropriate treatment can be initiated and excess morbidity could be avoided.}, Keywords = {KEYWORDS: Sickle cell anemia, Recurrent abdominal pain,Helicobacter pylori }, volume = {10}, Number = {3}, pages = {35-42}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {نقش عفونت هلیکوباکترپیلوری در بیماران کم خونی سلول داسی شکل با درد راجعه شکمی}, abstract_fa ={چکیده: مقدمه و هدف: حملات حاد دردناک، شاه علامت بیماری کم خونی سلول داسی شکل است. درد شکم هم یک علامت شایع در این افراد است. دقت زیادی لازم است تا بین دردهای ثانویه به انسداد عروقی و سایر بیماریهای شکمی در این بیماران افتراق داده شود. بیشتر موارد گاستریت اولیه به علت عفونت با ارگانیسم هلیکوباکترپیلوری ایجاد می شوند. هلیکوباکترپیلوری همچنین در ارتباط با درد راجعه شکمی در کودکان مطرح شده است. مطالعه حاضر نقش عفونت هلیکوباکترپیلوری را در بیماران با کم خونی سلول داسی شکل بررسی می کند و این که آیا این ارگانیسم می تواند درد راجعه شکمی را در این بیماران تقلید کند یا خیر؟. مواد و روش ها: این یک مطالعه توصیفی ـ مقطعی است که بر روی همه بیماران کم خونی سلول داسی شکل یعنی 30 بیمار که به درمانگاه مطهری شیراز در سال 1383 مراجعه کرده اند، انجام شده است. ابتدا 11 بیمار با درد راجعه شکمی انتخاب شدند، سپس بر اساس پرسشنامه و مصاحبه حضوری به وسیله پــزشک، 7 بیمار که علایمی قویاً به نفع بیماری زخم پپتیک داشتند، انتخاب و تحت گاسترودئودنوسکوپی قرار گرفتند و برای تست سریع اوره آز بیوپسی از ناحیه آنتروم معده گرفته شد. تعداد 6 بیمار که در آندوسکوپی زخم پپتیک و تست اوره آز مثبت داشتند، تحت درمان چهار دارویی برای هلیکوباکترپیلوری قرار گرفتند و به مدت 9 ماه پیگیری شدند. تست سرمی ایمونوگلوبولین جی علیه هلیکوباکترپیلوری قبل و همچنین بعد از درمان برای اثبات ریشه کنی عفونت، از آنها فرستاده شد. داده های جمع آوری شده به صورت توصیفی بررسی شد. یافته ها: 7 بیمار از 11 بیمار (63/63 درصد) با کم خونی سلول داسی شکل و درد راجعه شکمی تحت گاسترودئودنوسکوپی قرار گرفتند که یافته های آندوسکوپی‏ در 6 نفر ( 7/85 درصد) از آنها زخم پپتیک را نشان داد. در این 6 بیمار، تست سرمی ایمونوگلوبولین جی علیه هلیکوباکترپیلوری و تست اوره آز مثبت بود. بعد از درمان همه آنها بهبود کـــامل را در مدت یک ماه نشان دادند و تست سرمی ایمونوگلوبولین جی علیه هلیکوباکترپیلوری که 6 ماه بعد از درمان فرستاده شده بود، منفی شد. نتیجه گیری: برای افتراق بین دردهای شکمی ثانویه به انسداد عروقی در بیماران کم خونی سلول داسی شکل و دردهای شکمی که به علل دیگر از جمله بیماری زخم پپتیک ایجاد می شوند، دقت زیادی لازم است. برای افتراق اپیزودهای حاد دردناک از دردهایی که به علت زخم پپتیک ناشی از هلیکوباکترپیلوری ایجاد می شود، تاریخچه و معاینه فیزیکی می تواند کمک کننده باشد. دل دردهای راجعه که به طور شایع تری همراه با استفراغ، بیدار شدنهای شبانه و یا خونریزی گوارشی هستند، به احتمال بیشتری مطرح کننده حضور بیماری زخم پپتیک هستند. با قطعی کردن تشخیص بیماری زخم پپتیک و شروع کردن هرچه زودتر درمان مناسب، می توان از عوارض بیشتر در بیماران کم خونی سلول داسی شکل جلوگیری کرد. واژه های کلیدی: کم خونی سلول داسی شکل، درد راجعه شکمی، هلیکوباکترپیلوری}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: کم خونی سلول داسی شکل, درد راجعه شکمی, هلیکوباکترپیلوری }, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-775-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-775-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} } @article{ author = {Besharat, S and Rabie, MR and Rezghi, Z and Bazrafshan, HR}, title = {Magnesium Plasma Level in Type 2 Diabetic Patients, Gorgan 2004}, abstract ={ABSTRACT: Introduction & Objectives: It has been reported that diabetes mellitus results in alterations in plasma level of some essential trace elements like magnesium. Magnesium is suspected to have a role in pathogenesis and progression of diabetes. Materials & Methods: In this descriptive, cross–sectional study, the plasma level of magnesium was measured in 90 diabetic patients in diabetes clinic in Gorgan city, North of Iran. After filling in a form consisted of demographic variables, plasma level of magnesium was measured using spectrophotometer. Glycated hemoglobin (HbA1c) was also measured as a glycemic control index. Collected data were analyzed, using χ2, T-test & one-way ANOVA. Results: The mean concentration of magnesium was within normal range. Hypomagnesemia was seen in 43 cases (47.8%). Most of hypomagnesemic patients (69.8%) were 41-60 years old. Mean magnesium level revealed no significant difference between two sexes (p>0.05). In higher educated subjects mean plasma level of magnesium was lower compared with others (p>0.05). Conclusion: In respect to high rate of hypomagnesemia in our diabetic patients, we recommend that useful information about food resources of magnesium like vegetables, seafood, seeds and nuts be given to diabetic patients .}, Keywords = {KEYWORDS:Magnesium plasma level ,Type 2 Diabetes mellitus , Glycated hemoglobin }, volume = {10}, Number = {3}, pages = {43-51}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {ارزیابی سطح سرمی منیزیم در بیماران دیابتی تیپ دو شهرستان گرگان}, abstract_fa ={چکیده: مقدمه و هدف: در مطالعات مختلف گزارش شده که دیابت منجر به اختلالاتی در سطوح پلاسمایی بعضی از عناصر معدنی کمیاب (ضروری) مانند منیزیم می شود و خود منیزیم نیز در پاتوژنز و پیشرفت دیابت مؤثر است. هدف از ایـــن مطالعه بررسی میزان منیزیم سرم و ارتباط آن با برخی شاخص‌های فردی در افراد دیابتی تیپ دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهرستان گرگان بوده است. مواد و روش ها: این یک مطالعه توصیفی ـ تحلیلی به صورت مقطعی است که پس از انجام یک مطالعه مقدماتی در کلینیک دیابت گرگان و تعیین حجم نمونه با توجه به فرمولهای آماری، طی سه ماهه تابستان 1382 در بیماران دیابتی تیپ دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت گرگان به صورت نمونه گیری تصادفی آسان ( بیمارانی که حاضر به شرکت در مطالعه بودند پس از دادن رضایت کتبی تا رسیدن به حجم نمونه مورد نظر وارد مطالعه شدند) انجام شد. پس از پرکردن پرسشنامه حاوی مشخصات فردی به آزمایشگاه ارجاع داده شده و با گرفتن 5 سی سی خون وریدی به صورت ناشتا، سطح متوسط منیزیم سرمی به روش اسپکتروفتومتری و سطح هموگلوبین گلیکوزیله نیز به عنوان شاخص گلیسمیک به روش کالریمتری اندازه گیری شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS و آزمونهای کای دو، تی دانشجویی و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: سطح متوسط منیزیم سرم در افراد مورد مطالعه 96/063/1 میلی‎گرم در دسی‎لیتر بوده و در 43 نفر (8/47درصد) از مراجعه کنندگان سطح منیزیم سرم کمتر از نرمال بود. بیشترین افراد دچار هیپومنیزیمی (8/69 درصد)در گروه سنی 60-41 سال بودند. سطح سرمی منیزیم در دو جنس تفاوت آماری معنی داری نداشت. در افراد دارای سطح سواد بالاتر از دیپلم، میانگین منیزیم سرمی پایین تر بود. نتیجه گیری: با توجه به درصد بالای هیپومنیزیمی در افراد دیابتی تیپ دو مورد مطالعه پیشنهاد می‎گردد به بیماران دیابتی راجع به مصرف منابع غذایی حاوی منیزیم مانند؛ سبزیجات ، غلات و دانه‎ها و غذاهای دریایی آموزشهای لازم داده شود. واژه های کلیدی: منیزیم سرم ، دیابت تیپ دو، هموگلوبین گلیکوزیله}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: منیزیم سرم , دیابت تیپ دو, هموگلوبین گلیکوزیله}, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-777-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-777-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} } @article{ author = {Hazrati, M and Zahmatkeshan, N and Dejbakhsh, T and Nikseresht, A and Zeyghami, B}, title = {The Effect of Rehabilitation Process on the Quality of Life in Multiple Sclerosis Patients}, abstract ={ABSTRACT: Introduction & Objectives: Chronic illnesses affect people’s life span. Nowadays it involves not only elderly, but also the middle aged and the young. Because they result in disabilities, many of these diseases have significant effects on the quality of life of the affected persons. One of these chronic and disabling diseases is multiple sclerosis. It is seen mostly in young adult. This illness is characterized with inflammation in white matter, demyelization and geliosis of cerebllar cells that causes multiple neurological disorder and long term disability.The goal of this research was to determine the effect of rehabilitation process on the quality of life in multiple sclerosis patient referred to neurological clinics of Shiraz university of medical sciences in 2005. Materials & Methods: For the assessment of the quality of life, a standard questionnaire which included 12 aspects of quality of life was used. Also the degree of disability was determined with the use of Expanded Disability Status Scale (EDSS). A total sample of 75 patients affected by multiple sclerosis was randomly divided into two groups, case (35) and control (45). At first the patients completed the quality of life questionnaire and their EDSS scores were determined. The rehabilitation intervention was performed on the patients based on their individual needs which included 10 sessions of physiotherapy, 5 sessions of education and 2 sessions of grouptherapy. The control group received only conventional treatment (medical therapy). The quality of life and EDSS score in an interval of one month, three months and of one to three months were determined and compared in both groups. Results: Results showed that the patients in the case group showed statistically significant increase, one month after intervention, in 7 aspects of quality of life and no statistical significant difference was observed in other aspects. Besides, during three months after intervention, significant difference was observed in all quality of life aspects. Although in the control group there was a statistically significant decrease in 5 aspects of quality of life one month after the intervention, there was no such a decrease in other aspects. Moreover, a statistically significant decrease was observed in 5 aspects of the quality of life in control group three months after intervention. Noticeably, the case group maintained an increase in 11 aspects one to three months after intervention. The patients’ ESDD score in the case group before one month and three months after the intervention, did not show any significant difference with the pre-intervention stage. No significant difference was observed one month after intervention while a significant decrease was observed after three months and in the interval of one to three months of intervention (p=.03 ,p=.009 ). Conclusion: In general, the results of this research showed the process of rehabilitation would increase the quality of life and life satisfaction in multiple sclerosis patients. Furthermore, this process improves patients’ abilities in doing their daily living activities, although the process dose not affect patients’ EDSS score. Therefore, we recommend that the process of rehabilitation be considered as a part of the treatment program of multiple sclerosis patients.}, Keywords = {KEYWORDS: Rehabilifation Process,Multiple sclerosis, Quclity of life}, volume = {10}, Number = {3}, pages = {53-65}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {تأثیر فرایند نوتوانی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس}, abstract_fa ={چکیده : مقدمه و هدف: بیماریهای مزمن در همه دوره‌هـای زندگی افراد تأثیر‌گــذار است و امروزه نه تنها افراد سالمند بلکه افراد میانسال و جوان را نیز درگیــــر می‌کند. بیشتر این بیماری‌هــــا بـه دلیل ناتوانیهای زیادی کـه برجای می‌گذارند، تأثیرات قابل توجهی بر کیفیت زندگی افراد ایجاد می‌کنند. یکی از بیماریهای مـــــزمن و ناتوان کننده مولتیپل اسکلروزیس است که در بالغین جوان دیده می‌شود. این بیماری با التهاب مـــاده سفید مغــز، از بین رفتن میلین و گلیوزیس سلولهای مغزی همراه است که باعث اختلالات نورولوژیکی متعدد و ناتوانی طولانی مدت در این بیماران می‌شود. هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر فرایند نوتوانی بــــر کیفیت زندگی بیمــــاران مولتیپــل اسکلروزیس مراجعه کننده به درمانگاههای مغز و اعصاب وابسته به دانشگــــاه علوم پزشکی شیراز می‌باشد. مواد و روش ها: در این پژوهش تجربی جهت بررسی کیفیت زندگــــی از پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگـــی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس که 12 جنبه کیفیت زندگــــی را شامــل می‌شود، استفاده گردیــد. همچنین میزان ناتوانی بیمار با استفاده از مقیاس سنجش میزان ناتوانی که یک مقیــــــاس 10 رتبه‌ای است تعیین شده است. نمونه مورد مطالعه 75 بیمار به مولتیپل اسکلروزیس بوده که به درمانگاههای مغز و اعصاب وابسته به دانشگــــاه علوم پزشکی شیراز در سال 1383 مراجعه کرده و بـــــه صورت تصـادفی در دو گروه مورد (35 بیمار) و شاهد(40 بیمار) قرار گرفتند. در ابتدا پرسشنـــــامه کیفیت زندگی به وسیله بیمار تکمیل شده و میزان نمره سنجش میزان ناتوانی بیمار تعیین گردید. سپس مداخلات نوتوانی شامل 10 جلسه فیزیوتراپی، 5 جلسه آموزش، 2 جلسه مشاوره روانی و روان درمانی گروهی بر حسب نیاز بیماران در گروه مورد علاوه بر درمان‌های معمول انجام می‌گرفت، در حـــالـــی که گروه شاهد در این مدت تنها درمان‌های معمول (دارودرمانی) را دنبــــال می‌کردند و سپس در فـــاصله یک ماه پس از اجرای فرایند و سه ماه پس از آن مجدداً کیفیت زندگی و نمره سنجش میزان ناتوانی بیماران در هر دو گروه تعیین و با هم مقایسه گردید. داده های جمع آوری شده با نرم افزارSPSS و شاخص های توصیفی و آزمون های تی مستقل ، تی زوجی ، کای دو ، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون اندازه گیری تکراری تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که بیماران در گروه مورد در فاصله یک ماه پس از اجرای فرایند در 7 جنبه و سه مــــاه پس ازآن کلیـــــه جنبه‌های کیفیت زندگــی افزایش قابل ملاحظه و معنی داری را نشان داده‌اند، در حالی که در گروه شاهد یک ماه و سه ماه پس از فرایند کاهش آماری معنی‌داری در 5 جنبه از جنبه‌های کیفیت زندگــــی دیده شده و در سایر جنبه‌ها تفاوت آماری معنی‌داری مشـــاهده نگردید. قابل توجه این که در فــاصله یک تا سه ماه از اجرای فرایند گروه مورد این افزایش را در 11 جنبه همچنان حفظ کــــرده بودند. همچنین در نمره سنجش میزان ناتوانی بیماران در گروه مورد قبل، یک مــــاه و ســه ماه پس از فرایند تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد. در گروه شاهد نیز یک ماه پس از فرایند تفاوت معنی داری در ایـــن نمره مشاهده نگردید، اما سه ماه پس از فرایند و در فاصله یک تــــا سه مـــــاه از اجرای فرایند کاهش آماری معنی داری مشاهده گردید (03/0 = p و 009/0 = p). نتیجه گیری: نتایج نشان می‌دهد که فرایند نوتوانی موجب افزایش کیفیت زندگـــی و رضــایت از زندگی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس گردیده است. همچنین ایـن فرایند توانایی انجام فعالیتهای روزانه را بهبود می‌بخشد، در حالی کـــــه بر نمره سنجش میزان نــــاتوانی این بیماران تأثیری ندارد. لذا پیشنهاد می‌گردد علاوه بر درمان‌های معمول فرایند نوتوانــی به عنوان بخشی از برنامه درمان این بیماران در نظر گرفته شود. واژه‌های کلیدی: فرایند نوتوانی ، مولتیپل اسکلروزیس ، کیفیت زندگی}, keywords_fa = {واژه‌های کلیدی: فرایند نوتوانی , مولتیپل اسکلروزیس , کیفیت زندگی }, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-779-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-779-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} } @article{ author = {Mobaraki, A and Zadehbagheri, GH and ZandiGhashghaie, KA}, title = {Prevalence of Cesarean Section and The Related Causes in Yasuj City in 2003}, abstract ={ABSTRACT: Introduction & Objective: Despite the cesarean section expenses, its mortality and morbidity rate is more than that of normal delivery.The world health organization has proposed the maximum of cesarean of cesarean section & real indicators to be 15%. This is a descriptive research which defines the prevalence of cesarean section & the related causes in Yasuj city in 1382. Material & Methods: This is a cross-sectional, descriptive analytical study. Subjects were 3596 mothers & they were equal to the population size. A questionnaire was completed by each subject & the collected data were analyzed by methods of descriptive statistics. Results: The result showed that the total number of reported delivery was 3596, out of which, 73.89% had normal, 26.06% had cesarean section & 0.05% had delivery with forceps & vacuum. About 68. 19% of those who used cesarean had their first or second delivery .42% of multi para women with cesarean closed their tubes. The most common reasons for cesarean were: repeated cesarean section (23.69%), elective (13.67), CPD (13.56%), fetal distress (13.45%), no cephalic presentation (11.63%) & mothers diseases (10.35%). Conclusion: The rate of cesarean in Yasuj is higher than world standard (32.92%). In order decrease the number of unnecessary cesarean, teaching the young pregnant mothers about the disadvantages of cesarean is necessary.}, Keywords = {KEYWORDS: Prevalence, Cesarean ,Related causes }, volume = {10}, Number = {3}, pages = {67-73}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی شیوع سزارین و علل آن در شهر یاسوج در سال 1382}, abstract_fa ={چکیده : مقدمه و هدف: سزارین شایع ترین عمل جراحی در بخش زنان و زایمان و یکی از روشهای ختم بارداری است. این روش مانند هر عمل جراحی دیگر عوارضی را در پی دارد. سازمان جهانی بهداشت حداکثر میزان سزارین بر اساس اندیکاسیونهای واقعی و عملی، 15 درصد پیشنهاد نموده است. حال آن که در بسیاری از جوامع مانند ایران، میزان سزارین بسیار بالا تر بوده و در بسیاری موارد اندیکاسیون علمی انجام شده عمل سزارین متولی تعیین نوع زایمان نیست، بلکه ناآگاهی، عقاید، رفتارها و نگرشهای غیر آزمون شده و غلط تعیین کننده نوع انجام زایمان شده است. در این راستا هدف از این مطالعه بررسی شیوع سزارین و علل آن در شهر یاسوج است. مواد و روش ها: این یک مطالعه توصیفی به صورت مقطعی بوده که در شهر یاسوج از اول فروردین تا آخر اسفند 1382به مدت یک سال انجام پذیرفته است. جمعیت آماری 3596 نفر بوده که نمونه مورد مطالعه معادل جمعیت آماری بود. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که از طریق مصاحبه با مادرانی که برای انجام زایمان به زایشگاه و اتاق عمل بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج مراجعه کرده بودند و پرونده بیماران تکمیل شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص های توصیفی آنالیز شد. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که تعداد کل زایمان در این بیمارستان طی یک سال 3596 مورد بود که 89/73 درصد زایمانها طبیعی، 06/26 درصد به صورت سزارین و 05/0 درصد با وسایل فورسپس و واکیوم بوده است. در این مطالعه 19/68 درصد زنان سزارین شده را زنان نخست زا و دوم زا به خود اختصاص دادند. تعداد 42 درصد از زنان چندزا پس از زایمان لوله های رحمی آنها بسته شد. شایع ترین علت سزارین به ترتیب شامل؛ سزارین تکراری 69/23 درصد، انتخابی 67/13 درصد، عدم تناسب سر جنین با لگن مادر 56/13درصد ، دیسترس جنینی 45/13درصد، پرزانتاسیونهای غیرسفالیک 63/11درصد و بیماریهای مادر 35/10درصد بوده است. نتیجه گیری: در این مطالعه میزان شیوع سزارین نسبت به استاندارد جهانی بالاست، لذا پیشنهاد می شود جهت کاهش میزان سزارین های غیر ضروری بر اساس واقعیتهای فرهنگی و علمی، راهکارهای مناسبی از جمله؛ آموزش صحیح و به موقع و مشاوره خانواده از طریق رسانه های جمعی مورد نظر بوده تا گام مؤثری در جهت ارتقای سطح سلامت مادران و نوزادان برداشته شود. واژه های کلیدی: شیوع، سزارین، عوامل مرتبط}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: شیوع, سزارین, عوامل مرتبط }, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-781-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-781-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} } @article{ author = {Nadafi, M and Keshavarz, T and Tabatabaie, HR}, title = {Physical and Social Status of Pregnant Women Referred to Prenatal Clinics in Iran-Shiraz, 1383}, abstract ={ABSTRACT: Introduction & Objective: Social relationships have a positive effect on physical health and psychological well-being. Social relationships are thought to be supportive of the extent that they provide individuals with transition as well as general sense of self-worth psychological well-being, and control over their environment. Support may also motivate mother to engage in positive health behaviors and to make lifestyle changes that can improve her physical health. Thus, there are multiple pathways through which social support may be linked to improved maternal and fetal health and consequently better birth outcomes. Pregnant women need the support of caring family members, friends and professionals. The purpose of this study was to identify physical and social status of pregnant women and their association with demographic factors. Materials & Methods: 290 pregnant women referred to Iran- Shiraz prenatal clinic in 2004 were included in this randomized analytic descriptive study. Physical, familiar, occupational, personal and social status of pregnant women and association of these indicators with demographic factors were evaluated. To collect data, we used Holmes and Cooper’s life change questionnaires. To identify reliability of questionnaire, we used pilot study with 40 cases and the reliability was estimated to be 95%. For data analysis, chi square, non parametric spearman and Mann- Whitney U were used. Results: Most of pregnant women had low education (64.4%) and were housekeepers (94.1%). The frequency of pregnancy interval> 2 years and intended pregnancy were reported 57.9% and 72.4% respectively. Physical status of pregnant women showed that the most physical problems were changes of sleeping habit (64.2%), eating habit disorders (51.6%), vacation changes (82.1%) and changes in personal habits (93.8%).The results also showed that gravida has negative effect on physical status, it means higher gravida is related to low physical health (p=0.004) but education level and pregnancy interval aren’t related to physical status. Regarding family-relative status, the most negative events were: husband work problems (30.8%), family members’ conflicts of pregnant women (27.4%), and conflict with husband’s family members (25.7%), conflict with husband (31%), sexual desire decrease (48.7%), husband’s sexual desire decrease (27.6%) and change in residence (32.8%). High education (p0.05). The results also showed that education, gravida and pregnancy interval did not have any relationships with financial, occupational, personal and social status, but personal and social status of pregnant women had positive effect on occupational status (p=0.001). Physical and financial statuses were not connected to occupational status. Conclusion: Lower gravida improves physical status of pregnant women. High level of education increases familiar-social support but these factors have no effect on financial, occupational, personal and social status. Good personal and social status makes better occupational status.}, Keywords = {KEYWORDS: Physical status, Social status ,Pregnant women}, volume = {10}, Number = {3}, pages = {75-81}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {بررسی وضعیت جسمی ـ اجتماعی زنان باردار مراجعه کننده به درمانگاههای بارداری شهر شیراز(1383)}, abstract_fa ={چکیده: مقدمه و هدف: ارتباطات اجتماعی تأثیر مثبتی بر سلامت فیزیکی و روانی دارند. ارتباطات اجتماعی به هنگام استرس در زمانهای مختلف زندگی از فرد حمایت کرده و باعث احساس ارزشمندی، سلامت روانی و کنترل محیط می شوند. در زمان بارداری، حمایت اجتماعی برای سلامتی و بهداشت مادر ضروری است. حمایت مادر باعث تشویق وی در انجام رفتارهای بهداشتی و تغییرات روش زندگی برای بهبود بهداشت و سلامت فیزیکی می شود. از آنجا که تولد نوزاد در بافت یک خانواده و جامعه رخ می دهد، عوامل اجتماعی ـ دموگرافیک ممکن است بر حمایت اجتماعی بارداری تأثیر بگذارد. زنان باردار به حمایت اعضای خانواده، دوستان و مراقبین بهداشتی نیاز دارند. برخی برنامه های حمایتی در بارداری می تواند از زایمان زودرس، وزن کم نوزاد زمان تولد و زایمان سزارین جلوگیری کند. با توجه به موارد ذکر شده این پژوهش با هدف تعیین وضعیت جسمی ـ اجتماعی زنان باردار مراجعه کننده به درمانگاههای بارداری انجام پذیرفت . مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی به صورت تصادفی، 290 زن باردار مراجعه کننده به درمانگاههای بارداری شیراز در سال 1383 مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها از پرسشنامه های هولمز و تفسیر زندگی کوپر اقتباس شده است. با این پرسشنامه وضعیت جسمی، خانوادگی فامیلی، مالی، شغلی و شخصی ـ اجتماعی زنان باردار مطالعه و ارتباط آن بــــا عوامل دموگرافیک بررسی شد. در ضمن روایی محتوایی پرسشنامه با نظر افراد متخصص و پایایی آن با روش دو نیمه سازی و آلفای کرونباخ 8/0بررسی گردید و مـــــورد تأیید قرار گرفت. جهت تجـزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای مجذور کای، غیر پارامتریک اسپیرمن و مان ویتنی یو و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده از مطالعه، اکثریت افراد مورد مطالعه تحصیلات پایین زیر دیپلم (4/64 درصد) و خانه دار( 1/94 درصد) بودند. از طرفی فاصله بیش از دو سال بین فرزندان (9/57 درصد) و موارد بارداری با برنامه رِیـــــــزی قبلی (4/72 درصد) گزارش شد. در بررسی وضعیت فیزیکی زنان باردار، بیشترین میزان مشکلات جسمی در موارد تغییرات خواب (2/64 درصد)، تغییرات عادات غذا خوردن (6/51 درصد)، تغییرات تفریحات (1/82 درصد) و کاهش فعالیتهای جاری زندگی ( 8/93 درصد) دیده شد. همچنین مطالعه حاضر نشان داد که تعداد بارداری بر وضعیت جسمی فیزیکی زن باردار تأثیر دارد، بدین معنی که تعداد بارداری بالاتر باعث پایین آمدن سلامت جسمی زن باردار می گردد (004/0p=)، ولی میزان تحصیلات و فاصله بارداری بر بهبود وضعیت فیزیکی تأثیری ندارد. طبق نتایج این مطالعه در مورد وضعیت خانوادگی فامیلی، بیشترین اتفاقات منفی شامل؛ مشکلات شغلی همسر (8/30 درصد)، اختلاف بین افراد خانواده(4/27 درصد)، اختلاف با خانواده همسر (7/25 درصد)، اختلاف زن بـــــاردار با همسر(31 درصد) ، کاهش میل جنسی (7/48 درصد) کاهش میل جنسی همسر(6/27 درصد) و تغییـــــر مکان(8/32 درصد) بوده است.همچنین میزان تحصیلات بالا (001/0p<)و تعداد بارداری کم (02/0p=)بر ایجاد حمایت خانوادگی اجتماعی خوب تأثیر مثبت دارد، ولی فاصله بارداری با آن رابطه ای ندارد. نتایج این مطالعه همچنین نشان می دهد که میزان تحصیلات، تعداد بارداری، فاصله بارداری بر وضعیت مالی، وضعیت شغلی، وضعیت شخصی ـ اجتماعی تأثیری نــــدارد و رابطه ای را نشان نمی دهد. در ضمن وضعیت شخصی اجتماعی خوب زنان باردار بر وضعیت شغلی تأثیر مثبت دارد(01/0p=)، ولی وضعیت سلامتی جسمی و مالی با وضعیت شغلی ارتباطی ندارند. نتیجه گیری: تعداد بارداری کمتر باعث بهبود وضعیت جسمی زن باردار و علاوه بر آن میزان تحصیلات نیز باعث افزایش حمایت خانوادگی اجتماعی خوب می گردد، ولی این عوامل با وضعیت مالی، وضعیت شغلی و وضعیت شخصی اجتماعی ارتباطی ندارد. وضعیت شخصی اجتماعی خوب زن در ایجاد وضعیت شغلی بهتر تأثیر مثبت دارد. واژه های کلیدی: وضعیت جسمی، وضعیت اجتماعی، زنان باردار}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: وضعیت جسمی, وضعیت اجتماعی, زنان باردار}, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-782-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-782-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} } @article{ author = {AhmadiJahanabad, F and Moshrafzadeh, KH and Davari, K and Parisaei, Z and Dayanati, KH and Abravan, J}, title = {Cost – Analysis in Health; Medication Services in Health Sector of Kohgiluyeh & Boyrahmad Province}, abstract ={ABSTRACT: Introduction & Objective: Nowadays the Health services Unit have limitation in resources in many countries. Thus managers of Health Unit have to attend to limitation resources. According to economic science making use of facilities, equipments and maximum productivity of them is one of principals Health & Medication management system .So managers for doing this issue must use cost – benefit, cost – effectiveness and cost – analysis as the best way for receiving to the goals of organization. This study was done in order to Cost – Analysis in Health; Medication services in Health sector of Kogiluyeh & Boyrahmad Province. Materials & Methods: This was a descriptive, cross-sectional and prospective study which was performed in 2003. The cases study include : 3 District Health Centers 25 Urban & Rural Health Centers and 131 Health Houses were selected by random selection procedure. The way to gather data was use of the report forms of Health and Cure system , Data resulted from the present study were analyzed by SPSS soft ware . Results: Based on the results of this study : In Health houses, public participation and mass education had a maximum cost and first aids had a minimum cost. In Rural and Urban Health Centers dental scaling had maximum cost drug and family planning had minimum cost. Among Urban Health centers the maximum cost was related to Gachsaran district and minimum cost was related to Bourahmad district . Among Rural Health centers and Districts Centers the maximum cost belonged Kogilouyeh district and Bourahmad had the minimum cost . But the cost of Health House , Bourahmad had maximum cost and Kohgilouyeh had the minimum cost . Conclusion: The study say that the services, which have more frequency and time less their cost - price will be less. Thus managers and experts of Health Unit in the line and staff in short and long planning change their methods to give services. But they mustn’t eliminate every service even expensive services.}, Keywords = {KEYWORDS:Cost analysis, Cost price, Cost effectiveness, Cost benefit}, volume = {10}, Number = {3}, pages = {85-93}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {قیمت تمام شده خدمات بهداشتی درمانی در استان کهگیلویه و بویراحمد}, abstract_fa ={چکیده: مقدمه و هدف: بخش بهداشت امروزه در بسیاری از کشورها با تنگناهای شدید منابع روبروست، از این رو مدیران این بخش باید با توجه به محدودیت منابع ، ضرورت عقلی حکم می کند کــــه حداکثر بهره وری از آنان را به عنوان یک جزء لاینفک مدیریت سیستم بهداشت و درمان در آورند. برای اجرای این مهم استفاده از ابزارهایی چون تحلیل هزینه، هزینه اثر بخشی و هزینه فایده ضروری است. لذا مطالعه فوق به منظور تحلیل هزینه خدمات بهداشتی درمانی در بخش بهداشت استان کهگیلویه و بویراحمد به اجرا درآمد. مواد و روش ها : پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی ـ تحلیلی به صورت مقطعی و گذشته نگر می باشد که در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1382 انجام گرفته است. نمونه پژوهش شامل؛ 3 مرکز بهداشت شهرستان، 25واحد مرکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی و 131 خانه بهداشت می باشد. ابزار گردآوری فرمها و اسناد آماری موجود در واحدهای مورد مطالعه بوده است . اطلاعات گردآوری شده با نرم افزار SPSSو آزمون مجذورکای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصله از پژوهش فوق بیانگر آن است که در خانه های بهداشت خدمت جلب مشارکت مردم و آموزش همگــــــانی گرانترین و ارایه کمکهـــــای اولیه ارزانترین خدمت بوده اند. در مراکز بهداشتی درمانی روستایی و مراکز بهداشتی درمانی شهری خدمات جرمگیری دندان گـــرانترین، نسخه پیچی و تنظیم خانواده ارزانترین خدمت هستند. در میان مراکز بهداشتی درمانی شهری حداکثر هزینه مربوط به شهرستان گچساران و حداقل مربوط به شهرستان بویراحمد است. در بین مراکز بهداشتی درمانی روستایی و مـــــرکز بهداشت شهرستــــان، شهرستان کهگیلویه حداکثر هـــــزینه و شهرستان بویراحمد حداقل هزینه را به خود اختصاص داده اند، اما هزینه های مربوط به خانه های بهداشت بالاترین هزینه مربوط به شهرستان بویراحمد و کمترین هزینه به شهرستان کهگیلویه اختصاص دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش مشخص می نماید که هرچه فراوانی خدمات بیشتر و زمان انجام آنها کمتر باشد قیمت تمام شده آنها کمتر خواهد بود ، بنابراین مدیران و کارشناسان حوزه بهداشت و درمان در رده ستادی و عملیاتی می توانند با برنامه ریزی بلند مدت و کوتاه مدت در روش ارایه خدمات گران تجدید نظر نمایند، منتهی نباید گران بودن یک خدمت منجر به حذف آن از سیستم شبکه بهداشت درمان گردد. واژه های کلیدی: تحلیل هزینه ، قیمت تمام شده ، هزینه اثر بخشی ، هزینه فایده}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: تحلیل هزینه , قیمت تمام شده , هزینه اثر بخشی , هزینه فایده}, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-783-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-783-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} } @article{ author = {Molazem, Z and Mohammadhoseini, S and Karimi, Z and Zadehbagheri, GH}, title = {A Study on Job Stress- Making Factors and their Degrees of Stressfulness from the Nurses\' Viewpoint in the University Hospitals of Kohgiluyeh & Boyrahmad}, abstract ={ABSTRACT: Introduction & Objective: Job stress is a harmful physical and mental response which is due to the interaction between the individual and his environment and lack of agreement between job requirements and the individual's abilities and desires. In addition to damaging the individual, job stress imposes overwhelming expenses on the related organizations. Nursing is one of the occupations in which people are exposed to stress and thus it adversely affects the quality of the services which they offer. So recognition of stress – making factors among nurses can serve as an effective step in determining and reducing stress. The present study was carried out in order to determine the stress- making factors and their degrees of stressfulness from the viewpoint of the nurses working in the hospitals of the university of medical sciences in the province. Materials & Methods: This cross sectional, descriptive, analytical study included 142 nurses who were at work when the study was carried out. A questionnaire was designed for data collection. After coding, the data were analyzed using SPSS software. Results: The most severe stressful factors in nurses proved to be lack of consent with the rate of income (72%), high work- load (61.3), working on holidays (25.9), unacceptability of the profession in the society (51.4), and disturbance of sleep and relaxation (14.1). Presence of new unfamiliar equipment in the environment and the nurses' lack of skill in working with the equipment (2.4) and lack of skill in the field (14.1) turned out to be the least stress making factors. A comparison between the mean score of stress making factors and the township and the hospital in which they work proved to be statistically significant (p<.004 and p<0.0001). Spearman correlation coefficient indicated a significant relationship between the number of children and stress (p.01) and between age and stress (p< 0.007). This study, however, showed no significant relationship between stress and factors such as sex, ward, record of service, type of employment, status of marriage, income, and being local to the area where they work. Conclusion: Since stress among nurses is potentially harmful and influences their physical and mental abilities and reduces the effectiveness of the service they offer, officials should manage to reduce stress– making factors such as lack of consent with income, work load, etc.}, Keywords = {KEYWORDS:Stress-Making factors,Stress,Nurse}, volume = {10}, Number = {3}, pages = {95-103}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {برخی عوامل تنش زای شغلی و درجه تنش زایی آنها از نظر پرستاران شاغل در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتــی درمانــی استان کهگیلویــه و بویــراحمد ـ 1381}, abstract_fa ={چکیده : مقدمه و هدف: استرس شغلی، واکنش جسمی و روانی مضری است که در اثر تعامل فرد و محیط به وجود می آید و از عدم هماهنگی بین نیازهای کاری با توانایی ها و خواسته های شخص ناشی می شود. پرستاری از جمله مشاغلی است که افراد را در معرض استرس شغلی قرار می دهد و در نتیجه بر کیفیت کار آنان تأثیر می گذارد . مطالعه حاضر با هدف تعیین برخی عوامل تنش زا و درجه تنش زایی این عوامل از نظر پرستاران شاغل در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان کهگیلویه و بویراحمد طراحی گردید. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی ـ تحلیلی و مقطعی می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه 142 نفر کارشناس پرستاری است که در زمان انجام پژوهش یعنی سال 1381 در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان کهگیلویه و بویراحمد مشغول به کار بوده اند. ابزار گردآوری اطلاعات از پرسشنامه کوپر و توصیف شغل اقتباس شده بود که پس از تکمیل، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص های توصیفی و آزمون های تی، آنالیز واریانس ، پیرسون و دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، شدیدترین عوامل تنش زای شغلی در پرستاران به ترتیب شامل؛ عدم رضایت از میزان حقوق و مزایا ( 5/72 درصد ) ، حجم زیاد کار (3/61 درصد ) ، انجام وظیفه در روزهای تعطیل ( 1/52 درصد ) ، عدم مقبولیت شغل در جامعه ( 4/51 درصد ) و اختلال در خواب و استراحت ( 7/50 درصد ) بوده و وجود وسایل جدید در محیط کار و عدم آگاهی از کاربرد آنها ( 4/20 درصد) و کمبود مهارت در رابطه با شغل (1/14 درصد ) به عنوان عواملی که کمترین تنش را در پرستاران ایجاد می نمایند ، تعیین گردید . همچنین مقایسه میانگین های نمرات عوامل تنش زای نمونه های مورد پژوهش بر حسب شهرستان و بیمارستان محل خدمت با آزمون آنالیز واریانس اختلاف معنی دار آماری را نشان داد (05/0 p<) . در بررسی های آماری ، ضریب همبستگی پیرسون مبین وجود ارتباط مثبت و معنی دار بین تعداد فرزندان و تنش (05/0 p<) و بین سن و تنش (05/0 p<) بود . یافته های دیگر پژوهش نشان داد که بین جنس ، نوع بخش ، سابقه خدمت ، نوع استخدام ، وضعیت تأهل ، میزان حقوق و مزایا و بومی بودن با تنش ارتباط یا اختلاف معنی دار آماری وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به این که تنش در پرستاران به طور بالقوه نتایج زیان آوری به دنبال خواهد داشت و تعادل جسمی و روانی افراد را بر هم زده و کارایی آنان را در ابعاد مختلف کاهش می دهد، لذا با عنایت به نتایج این پژوهش می باید مسئولان در جهت کاهش عوامل تنش زایی مانند؛ عدم رضایت از حقوق و مزایا ، حجم زیاد کار و … اقدام نمایند . واژه های کلیدی: عوامل تنش زا ، تنش ، پرستار}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: عوامل تنش زا , تنش , پرستار }, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-784-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-784-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} } @article{ author = {Shirzadi, MR and Pedram, N}, title = {A Case Report of Ectyma Conaginosum with Multiple Lesions in Hand and Leg}, abstract ={ABSTRACT: Introduction & Objective: Ectyma Conaginosum (ORF) is a viral infection with benign presentation in human and transmission occurs after direct contact with animals (domestic) or indirect contact due to infected meat or knife. The lesion usually is in hands as single, but other parts of the body can also be involved. This case report is the first record with skin lesions in hand and leg. Case: The patient was a thirty years old man with history of skin trauma about 31 days ago ( second finger of left hand was injured by infected knife during cutting meet ) and coinfection occurred when he itched the leg. Skin lesion appeared in the area of skin trauma and the site of itched leg in less than one week because of disease duration, ORF diagnosis was made by sample resection of skin lesions and histopathological study, then the patient was treated by daily skin lesion disinfection with betadin. Conclusion: The most common site of ORF was in hand as single eruption but multiple eruptions and other sites of body could not rule out ORF , so history of contact with domestic animals ( direct or indirect ) was a good guide to the diagnosis and prevention of unnecessary treatment .}, Keywords = {}, volume = {10}, Number = {3}, pages = {105-111}, publisher = {Yasuj University Of Medical Sciences}, title_fa = {گزارش یک مورد مبتلا به اکتیما کونتاژیوزوم با ضایعات متعدد در دست و پا}, abstract_fa ={چکیده : مقدمه و هدف: اکتیما کونتاژیوزوم یک بیماری ویروسی خوش خیم در انسان است که از طریق تماس مستقیم با حیوانات اهلی یا غیر مستقیم با گوشت و چاقوی آلوده منتقل می شود. ضایعه معمولاً در دست ایجاد شده و منفرد است، ولی ابتلاء سایر نقاط بدن نیز گزارش شده است. در اﻴن گزارش به اولین مورد ثبت شده اکتیما کونتاژیوزوم که ضایعه به جز دست در ساق پاها نیز ایجاد شده است، پرداخته می شود. معرفی بیمار: بیمـــــار مرد30 سالـــه ای است که در مرداد ماه سال 1381 به کلینیک کارخانه خود در شهر تهران مراجعه کرده است. وی 31 روز قبل از مراجعه به دنبال قطعه قطعه کردن گوشت دچار صدمه در انگشت اشاره دست چپ شده و همزمان و مکرراً اقدام به خاراندن ساق پاهها نموده است و در کمتر از یک هفته ضایعات در محل بریدگی دست و محل خاراندن ساق پا ایجاد شده است. به دلیل طولانی شدن بیماری از ضـــــایعه نمونه برداری و تشخیص اکتیما کونتاژیوزوم داده شد و بیمار با استفاده از داروی ضد عفونی کننده موضعی بتادین بهبود یافت . نتیجه گیری: شایعترین محل ابتلاء بیماری اکتیما کونتاژیوزوم در دستها می باشد و معمولاً ضایعه منفرد است، ولی در صورت بروز ضـایعات متعدد و حتی در نقاط دیگر بدن تشخیص رد اکتیما کونتاژیوزوم نمی شود، لذا وجود ســابقه تماس بــا حیوانات اهلی به طور ﻤﺳﺘﻗﻴﻢ یا غیر مستقیم یک راهنمای مهم در تشخیص بیماری می باشد تا از اقدامات درمانی غیر لازم پرهیز کرد. واژه های کلیدی: اکتیما کونتاژیوزوم، ضایعه ، سابقه تماس}, keywords_fa = {واژه های کلیدی: اکتیما کونتاژیوزوم, ضایعه , سابقه تماس }, url = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-786-en.html}, eprint = {http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-786-en.pdf}, journal = {Armaghane Danesh}, issn = {1728-6506}, eissn = {1728-6514}, year = {2005} }