TY - JOUR T1 - The Efficacy of Combination of Cognitive-behavioral Therapy and Choice Theory and Obsessive-compulsive Disorder: A Case Study TT - اثربخشی تلفیق دو روش درمان شناختی-رفتاری و تئوری انتخاب بر اختلال وسواس فکری-عملی JF - yums-armaghan JO - yums-armaghan VL - 21 IS - 7 UR - http://armaghanj.yums.ac.ir/article-1-1282-fa.html Y1 - 2016 SP - 694 EP - 706 KW - Obsessive compulsive disorder KW - Cognitive Behavioral therapy KW - Choice Theory N2 - زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری ـ عملی(OCD) از جمله اختلالات ناتوان کننده است که عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در حالی که اثربخشی آموزش‌های شناختی‌ـ رفتاری طی پژوهش‌های مختلفی مشخص شده است، اما عود و بازگشت بیماری توسط بیماران گزارش می‌شود. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تلفیق دو رویکرد شناختی‌ـ رفتاری و تئوری انتخاب در کاهش علایم وسواس فکری‌ـ عملی بر بیماران مراجعه کننده به کلینیک روانشناختی شهر اراک بود. روش بررسی: این پژوهش از نوع پژوهش‌های موردی بود که به این منظور تعداد سه نفر از افرادی که بر اساس پرسشنامه ییل براون(Y-BOCS) به عنوان افراد با اختلال وسواس تشخیص داده شده بودند، انتخاب شدند و تحت هشت جلسه آموزش رویکرد شناختی ـ رفتاری و تئوری انتخاب قرار گرفتند. بدین صورت که پنج جلسه نخست از هشت جلسه معطوف به آموزش‌های شناختی‌ـ رفتاری بود و از جلسه ششم به بعد به آموزش مفاهیم تئوری انتخاب پرداخته شد. در پایان نتایج حاصله با استفاده از جداول و نمودارها ارایه شد، که تجزیه و تحلیل روند این نمودارها در پیش آزمون و پس‌آزمون اساس یافته‌های پژوهش را تشکیل می‌دهد. یافته‌ها: نتایج حاصل از پرسشنامه ییل براون(Y-BOCS) که به عنوان ابزار سنجش پیش‌آزمون و پس‌‌آزمون استفاده شده بود و فرم خودگزارش‌دهی( که ارایه گزارش از جانب آزمودنی‌ها دریک مقیاس 5 درجه‌ای بود)، نشان‌دهنده اثربخش بودن تلفیق دو رویکرد شناختی ـ رفتاری و تئوری انتخاب بود و مراجعین بعد از طی جلسات مربوط به ارایه تئوری انتخاب رضایت بیشتری را گزارش دادند. ضمن اینکه نمرات آزمودنی‌ها در پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون تغییراتی داشت. نتیجه‌گیری: براساس نتایج حاصل از این پژوهش، با توجه به اینکه افراد با آگاهی از حق انتخاب و تقویت انگیزه درونی در کنار بهره‌گیری از آموزش‌های شناختی‌ـ رفتاری( آرمیدگی، شناسایی تحریف‌های شناختی، اجتناب از پاسخگویی)، به طور مؤثرتری در کاهش علایم وسواس عمل خواهند کرد، تلفیق این دو رویکرد در پیشبرد اهداف درمانی در درمان افراد مبتلا به اختلال وسواس مؤثر خواهد بود. M3 ER -