[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
بانک ها و نمایه نامه ها::
فرم پیش نیاز ارسال مقاله::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
بانک ها و نمایه ها
DOAJ
GOOGLE SCHOLAR
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۹ نتیجه برای سودوموناس آئروژینوزا

دکتر حسن محبت کار،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده

چکیده: مقدمه و هدف: انسان در زندگی کنونی خویش روز به روز بیشتر در معرض عوامل محیطی حاصل از فعالیتهای علمی خود قرار می گیرد. یکی از این عوامل میدان های الکترومغناطیس می باشند. این میدان ها اثر خود را بر سلولها از طریق ایجاد تغییرات در غشاء سلولی اعمال می کنند. از طــــــرفی آنتی بیوتیک پلی میکسین نیز باعث ایجاد اختلال در غشاء سلولی باکتری ها می گردد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر توأم میدانهای الکترو مغناطیس و آنتی بیوتیک پلی میکسین بر رشد سودوموناس آئروژینوزا و باسیلوس سرئوس است. مواد و روش کار: این مطالعه تجربی در آزمایشگاه بیو تکنولوژی بخش زیست شناسی دانشکده علوم دانشگاه شیراز بر روی دو نمونه باکتری گرم مثبت باسیلوس سرئوس و باکتری گرم منفی سودوموناس آئروژینوزا در سال ۱۳۸۲ انجام گرفت . باسیلوس سرئوس نسبت به پلی میکسین مقاوم و سودوموناس آئروژینوزا نسبت به این آنتی بیوتیک حساس بود. اثر توأم میدان مغناطیسی با شدت ۱۲ و ۲۱ گوس برای مدت زمان های گوناگون همراه با اثر این آنتی بیوتیک بر رشد باکتری های مذکور مطالعه گردید. پس از کشت باکتری ابتدا به محیط لاکتوز برات و سپس به محیط بافر۹M منتقل و بعد در معرض میدان مغناطیسی قرار داده شد . سپس باکتری روی محیط مولر هینتون آگار کشت داده شد و دیسکهای آنتی بیوتیک پلی میکسین بر روی آن انکوبه گذاری گردید. آزمایش در بیست تکرار انجام شد و قطر هاله های اطراف دیسکها اندازه گیری گردید. تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آنالیز واریانس صورت پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میدان الکترومغناطیس ۱۲ گوس همراه با پلی میکسین دارای تأثیر معنی داری بر الگوی مقاومت باسیلوس سرئوس یا الگوی حساسیت سودوموناس آئروژینوزا نیست. میدان الکترومغناطیس ۲۱ گوس تأثیری بر حساسیت سودوموناس نسبت به پلی میکسین ندارد، اما الگوی مقاومت باسیلوس سرئوس نسبت به این آنتی بیوتیک را تغییرمی دهد. به طوری که از زمان صفر تا دو ساعت این میدان تأثیری بر مقاومت باسیلوس نسبت به پلی میکسین نداشت، ولی در زمان های سه ساعت یا بیشتر باعث پاسخ حد واسط نسبت به این دارو می شد. نتیجه گیری: این احتمال وجود دارد که با استفاده توأم از ترکیبات شیمیائی و میدان های الکترومغناطیس بتوان از رشد باکتری ها در موارد ناخواسته جلوگیری نمود. واژه های کلیدی: میدان الکترومغناطیس، پلی میکسین، سودوموناس آئروژینوزا، باسیلوس سرئوس
محسن نغماچی، دکتر اصغر شریفی، جمشید کهن طب،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده

چکیده: مقدمه و هدف: باکتری پسودوموناس آئروژینوزا باسیل گرم منفی بوده که در طبقه‌بندی عضو خانواده پسودوموناسیه می‌باشد. این باکتری به بسیاری از آنتی‌بیوتیک‌ها و مواد ضدعفونی کننده شیمیایی مقاوم است وشایع‌ترین عامل ایجاد عفونت بیمارستانی در بیمارانی است که مدت ۱۰ روز یا بیشتر در بیمارستان بستری شده‌اند. این باکتری در بیماران سوختگی به صورت حاد سبب عفونت شده و موجب یکی از خطرناکترین و کشنده‌ترین عفونت‌های خونی به وسیله باکتری‌های گرم منفی می‌شود. این باکتری دارای اگزوتوکسین Aبوده که با تأثیربر فاکتور طویل سازی پروتئین  موجب توقف پروتئین‌ سازی شده وباعث مرگ سلول‌ها می‌شود، همچنین با تأثیر روی گلبول‌های سفید وتغییر درعملکرد وتعداد آنها موجب نقص در سیستم ایمنی بیماران به خصوص بیماران سوختگی عفونی شده می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر اگزوتوکسین A باکتری پسودوموناس آئروژینوزا بر شمارش گلبول‌های سفید درموش و مقایسه آن با بیماران سوختگی بود. مواد وروش‌ها: پژوهش حاضر یک تحقیق تجربی می‌باشد که درسال ۱۳۸۴ در بیماران سوختگی بستری در بیمارستان قطب‌الدین شیراز انجام شد. از بیماران سوختگی عفونی نمونه زخم گرفته شد و مواردی که دارای عفونت با باکتری پسودوموناس آئروژینوزا بودند وارد مطالعه شدند. از بیماران ذکر شده نمونه خون جهت شمارش گلبول‌های سفید و تفکیک آنها گرفته شد. در این مطالعه از ۱۰۰ فرد دارای سوختگی بدون عفونت شامل ۵۰ مرد و۵۰ زن نیز خون‌گیری و گلبول‌های سفید آنها شمارش شد. باکتری سوش توکسژنیک در محیط مایع کشت شده و بعد از ۴۸ ساعت انکوباسیون سانتریفوژ ومایع رویی آن جهت تخلیص اگزوتوکسینA مورد استفاده قرارگرفت، پس از تخلیص میزان پروتئین آن، معادل۱/۰میکروگرم برمیلی‌لیتر جهت تزریق به موش تنظیم گردید. به ۵۰ سر موش سوری اگزوتوکسین فوق به روش درون رگی و به میزان ۱/۰میلی‌لیتر تزریق و پس از انکوباسیون‌های متفاوت از آنها خون‌گیری وشمارش گلبول‌های سفید انجام گرفت. شمارش گلبول‌های سفید جهت ۱۰ سر موش سوری نرمال به عنوان شاهد نیز انجام گرفت. داده‌های جمع‌آوری شده به وسیله نرم‌افزار SPSS وآزمون‌های آماری تی زوجی و تی مستقل تجزیه وتحلیل گردید. یافته‌ها: شمارش گلبول‌های سفید در موش چالش شده با اگزوتوکسین A کاهش معنی‌داری نسبت به شمارش در موش‌های نرمال نشان داد(۰۵/p<). شمارش گلبول‌های سفید در مجموع بیماران عفونی نیز نسبت به شمارش در ۱۰۰ نمونه افراد طبیعی کاهش معنی‌داری نشان داد(۰۲۹/۰p<). در تفکیک گلبول‌های سفید بیشترین کاهش مربوط به گلبول‌های سفید چند هسته‌ای بود. نتیجه‌گیری: در این مطالعه نشان داده شد که عفونت با باکتری پسودوموناس آئروژینوزا مولد اگزوتوکسین A موجب کاهش گلبول‌های سفید بیماران سوختگی وهمچنین در موش‌های چالش شده با اگزوتوکسین A می‌شود، که تأثیر کاهنده این سم بر تعداد گلبول‌های سفید در شرایط بدن را نشان می‌دهد، همچنین می‌توان نتیجه گرفت که باکتری عامل عفونت در بیماران مورد تحقیق سوش توکسیژنیک مولد اگزوتوکسین A می‌باشد. واژه‌های کلیدی: اگزوتوکسین A، پسودوموناس آئروژینوزا ، عفونت در سوختگی
حسین آقاملایی، کمال عزیزی بارجینی، مهرداد موسی زاده مقدم،
دوره ۱۸، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: سودوموناس آئروژینوزا یک باکتری پاتوژن فرصت طلب بیمارستانی است که به علت دارا بودن مقاومت ذاتی و اکتسابی به آنتی‌بیوتیک‌های معمول مرگ و میر ناشی از عفونت‌های آن بسیار شایع می‌باشد لذا شناسایی سریع و دقیق باکتری می تواند در کنترل عفونت و کاهش مرگ و میر موثر باشد. هدف این مطالعه، ارزیابی استفاده از روشی سریع با اختصاصیت و حساسیت بالا بر پایه واکنش زنجیره پلی‌مراز و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن LasI سیستم کروم سنسینگ باکتری جهت شناسایی آن بود. روش بررسی: در این مطالعه تجربی که به روش مقایسه ای بین نتایج حاصل از تشخیص به روش کشت و PCR برای باکتری سودوموناس آئروژینوزا موجود در نمونه بالینی و چهار گونه باکتریایی دیگر انجام گرفت، ابتدا ۴۰ سویه سودوموناس آئروژینوزا از نمونه‌های بالینی جدا شده و به وسیله تست‌های بیوشیمیایی شناسایی و تأیید شدند. یک جفت پرایمر اختصاصی ژن LasI از طریق روش آنالیز بیوانفورماتیک طراحی گردید. پس از استخراج ژنوم باکتری، توالی این ژن با استفاده از تکنیک PCR تکثیر یافت. اختصاصیت آزمون PCR با ژنوم چهار گونه مختلف استافیلوکوکوس اورئوس، کلبسیلا پونومونیه، اشیریشیاکلی و ویبریوکلرا مورد ارزیابی قرار گرفت. از رقت های مختلف ژنوم باکتری سودوموناس آئروژینوزا در آزمون PCR نیز جهت بررسی حساسیت پرایمر طراحی شده استفاده شد. داده‌ها با آزمون آماری تی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: برای تمامی‌سویه های سودوموناس آئروژینوزا جدا شده، آزمون PCR دارای نتیجه مثبت بود. هم‌چنین تا غلظت ۵-۱۰ از ژنوم باکتری سودوموناس آئروجینوزا نتیجه آزمون PCR مثبت بود. برای ژنوم چهار باکتری دیگر نیز نتایج آزمون PCR منفی بود. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که پرایمرهای طراحی شده جهت شناسایی باکتری سودوموناس آئروژینوزا با استفاده از PCR در مقایسه با روش های قبلی شناسایی مبتنی بر این روش از اختصاصیت و حساسیت بیشتری برخوردار می‌باشد. واژه‌های کلیدی: سودوموناس آئروژینوزا، PCR، کروم سنسینگ، LasI
مجتبی انوری‏نژاد، عزیز ژاپونی، نورالدین رفعت‏پور، ابراهیم علیپور، پژمان عباسی، مانلی امین‏شهیدی، جلال مردانه،
دوره ۱۹، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: به دلیل ظهور سویه‏های پسودوموناس آئروژینوزا مقاوم به چنددارو، درمان افراد آلوده به این باکتری مشکل است. هدف از این مطالعه الگوی حساسیت میکروبی و اپیدمیولوژی مولکولی پسودوموناس آئروژینوزا جدا ‏شده از بیماران سوختگی بود. روش بررسی: این مطالعه مقطعی بر روی ۲۷۰ سویه پسودوموناس آئروژینوزا جداشده از زخم بیماران سوختگی انجام گرفت. شناسایی سویه‏های تولیدکننده آنزیم متالوبتالاکتاماز با استفاده از روش E-test انجام شد. الگوی حساسیت آنتی‏بیوتیکی سویه‏های متالوبتالاکتاماز مثبت به روش دیسک دیفیوژن نسبت به ۱۱ آنتی‏بیوتیک بررسی شد. ارتباطات ژنیتکی و اپیدمیولوژی سویه‏ها به وسیله روش پالس فیلد ژل الکتروفورز انجام شد. یافته‏ها: شصت ایزوله (۲/۲۲ درصد) به ایمی‏پنم و مروپنم مقاوم و تولیدکننده آنزیم متالوبتالاکتاماز بودند، که۱۰ الگوی آنتی‌بیوتیکی در میان آنها مشاهده گردید و به ۵ مورد از آنتی‏بیوتیک‏های مورد بررسی کاملا مقاوم بودند. میزان حساسیت به سفتازیدیم، آمیکاسین و سیپروفلوکساسین به ترتیب ۳/۲۳ درصد، ۷/۶ درصد و ۷/۱ درصد بود. بر اساس نتایج پالس فیلد ژل الکتروفورز و تجزیه و تحلیل باندهای به دست آمده از ژنوم پسودوموناس آئروژینوزا، اغلب سویه‏ها(۶/۷۱ درصد) بیش از ۸۰ درصد شباهت نشان دادند. نتیجه‏گیری: هیچ یک از آنتی‏بیوتیک‏های مورد آزمایش جهت تجویز مناسب به نظر نمی‌رسند. پالسوتایپ‏های حاصل از پالس فیلد ژل الکتروفورز نشان دادند که تیپ‏های خاصی از پسودوموناس آئروژینوزا در بخش سوختگی بیمارستان شایع هستند و بیماران را درگیر می‏کنند.
زهرا ربانی، جلال مردانه،
دوره ۲۰، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: به دلیل طبیعت منحصر به فرد، توانایی زنده ماندن در محیط‏های مرطوب و مقاومت ذاتی به بسیاری از آنتی‏بیوتیک‏ها و آنتی‏سپتیک‏ها، سودوموناس آئروژینوزا پاتوژن شایع در بیمارستان‏ به ویژه در بخش‏های مراقبت ویژه است. اهداف این مطالعه شناسایی سودوموناس آئروژینوزا دارای ژن blaCTX ایجادکننده عفونت‏ در بیمارستان، تعیین الگوی حساسیت آنتی‏بیوتیکی آنها و بررسی توانایی تولید آنزیم‏های بتالاکتاماز وسیع‏الطیف(ESBL) بودند.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی نمونه‌های بالینی بیماران بستری در بخش‏های مختلف بیمارستان‏های شیراز جمع‏آوری شد. نمونه‏ها بر روی محیط‌های کشت میکروب‏شناسی کشت داده شدند. باکتری‏های رشد کرده به کمک تست‏های بیوشیمیایی و سیستم API ۲۰NE اختصاصی باکتری‏های غیرتخمیرکننده مورد تایید نهایی قرار گرفتند. بر اساس پروتکل CLSI ۲۰۱۴، به ترتیب از روش‏های استاندارد دیسک دیفیوژن، Combination Disk، تست اصلاح‏شده هاج  [MHT] وE-test  برای بررسی حساسیت آنتی‏بیوتیکی، شناسایی سویه‏های تولیدکننده آنزیم‏های بتالاکتاماز وسیع‏الطیف، سویه‏های تولید کننده آنزیم کارباپنماز و تعیین MIC ایمی‏پنم استفاده ‏گردید. از روش ملکولی PCR برای شناسایی سویه‏های دارای ژن blaCTX استفاده شد.

یافته‌ها: در این مطالعه ۴۵ ایزوله سودوموناس آئروژینوزا از نمونه‏های مختلف بالینی ایزوله گشتند. ۱۹ بیمار مرد و ۲۶ مورد آنها زن بودند. ۸/۵۷ درصد سویه‏ها از نمونه خلط ایزوله شدند. مؤثرترین داروها بر روی ایزوله‏ها آمیکاسین و کلیستین بودند به طوری که ۸/۹۷ درصد آنها به این داروها حساسیت نشان دادند. ایزوله‏ها بالاترین مقاومت را به ترتیب به سفوتاکسیم (۸/۹۷ درصد) نشان دادند. تنها ۸/۷۷ درصد سویه‏ها به کارباپنم‏های گروه ۲ (یعنی ایمی‏پنم و مروپنم) پاسخ دادند. همه ایزوله‏های مقاوم به ایمی‏پنم دارای MIC بیشتر از ۳۲ بودند. ۱۷ سویه به کینولون‏های مورد بررسی (سیپروفلوکساسین و نورفلوکساسین) مقاومت نشان دادند. بر اساس نتایج PCR ۵/۱۵ از ایزوله‌های سودوموناس ژن blaCTX بودند.

نتیجه‏گیری: آنتی‌بیوتیک‌های گروه کارباپنم‌ در ۲۲ درصد عفونت‌های ناشی از سودوموناس آئروژینوزا مؤثر نیستند و با تجویز بی رویه این داروها میزان مقاومت افزایش خواهد یافت. 


آرین امیدی، اصغر شریفی،
دوره ۲۱، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده

زمینه و اهداف: تشکیل بیوفیلم یکی از مکانیسم‌های مهمی‌‌است که به مقاومت آنتی بیوتیکی در پسودوموناس آئروژینوزا کمک می‌کند. هدف از این مطالعه بررسی اثر عصاره متانولی جفت بلوط، برگ های پسته وحشی و سنجد بر روی تشکیل بیوفیلم سویه‌های بالینی و استاندارد پسودوموناس آئروژینوزا بود.

روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه تجربی ـ آزمایشگاهی است، که عصاره‌گیری با روش خیساندن(مخلوط کردن پودر گیاهان با متانول ۸۰ درصد) و دستگاه روتاری اواپراتور انجام شد. حداقل غلظت مهار کنندگی عصاره‌ها با روش میکرودایلوشن براث تعیین شد. تشکیل بیوفیلم با روش میکروتیتر پلیت و رنگ‌آمیزی با کریستال ویوله بررسی شد. داده‌هایجمع‌آوری شده با  استفاده از آزمون آنالیزواریانس و دانکن تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: حداقل غلظت مهار کنندگی عصاره‌های جفت بلوط، پسته وحشی و سنجد علیه پسودوموناس آئروژینوزا ۶۲۵/ میلی‌گرم بر میلی‌لیتر بود، حداقل غلظت کشندگی عصاره جفت بلوط ۲۵/۱ میلی‌گرم بر میلی‌لیتر و برای پسته وحشی و سنجد ۵/۲ میلی‌گرم بر میلی‌لیتر بود. میانگین درصد مهار بیوفیلم پسودوموناس آئروژینوزا به وسیله عصاره‌های جفت بلوط، پسته وحشی و سنجد به ترتیب ۲۴/۶۰، ۳۵/۵۷ و ۶۳/۷۲ درصد بود.  

نتیجه‌گیری: عصاره‌های متانولی جفت بلوط، پسته وحشی و سنجد دارای اثر ضد باکتریایی و ضد بیوفیلمی‌‌علیه پسودوموناس آئروژینوزا بودند به طوری که عصاره سنجد قابلیت بهتری در مهار بیوفیلم داشت و نسبت به عصاره های جفت و پسته وحشی اختلاف معنی‌داری نشان داد و احتمالا" با مطالعه‌های بیشتر بتوان از این عصاره ها به عنوان مکمل در مهار بیوفیلم باکتری استفاده کرد.


راضیه محسنی، سید عبدالمجید خسروانی، اصغر شریفی، اورنگ ایلامی، سید سجاد خرم روز، معصومه ملاآقا زرندی، فروغ مریدی‌کیا،
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: پسودوموناس آئروژینوزا یک باسیل گرم منفی وپاتوژن فرصت‌طلب بوده که در بیماران با نقص سیستم ایمنی مرگ و میر بالایی ایجاد می‌کند. عمده فعالیت ضدمیکروبی اسانس مرزه خوزستانی به دلیل اجزای فنلی کارواکرول است. نانومواد به دلیل سمیت کم برای مبارزه با میکروب‌های بیماری‌زا می‌توانند انتخاب مناسبی باشند. هدف این مطالعه تعیین و بررسی تأثیر اسانس الکلی مرزه خوزستانی و نانوکمپلکس مس بر بیان ژن آلکالین پروتئاز پسودوموناس آئروژینوزا بوده است.
 
روش بررسی: در این مطالعه نیمه‌تجربی که در سال۱۳۹۳ انجام شد، سویه‌های پسودوموناس آئروژینوزا از بیماران سوختگی در اهواز جداسازی شد و از طریق تست‌های استاندارد میکروبشناسی از قبیل؛ رنگ‌آمیزی گرم، کاتالاز، اکسیداز و تست اکسیداسیون بر فرمانتاسیون، تولید پیگمان و رشد در دمای ˚c۴۲ تعیین هویت شدند. مطالعه با روش رقت‌سازی میزان حداقل غلظت مهاری(MIC) اسانس و نانوکمپلکس علیه سویه‌های به دست آمد. پس از مواجهه با غلظت MIC، تغییرات بیان ژن آلکالین پروتئاز به روش RT-PCR مورد بررسی قرار گرفت. درصد حیات سویه های مورد مطالعه در حضور غلظت های مختلف اسانس و نانوکمپلکس با روشMTT ASSAY تعیین شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری کروسکال والیس و تست تعقیبی شفه، فیشر، آنالیز واریانس و کولموگروف اسمیرنف تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: میزان MIC اسانس برای سویه استاندارد و بالینی پسودوموناس آئروژینوزا به ترتیب ۴و۸ میکروگرم بر میلی‌لیتر و میزان MIC نانوکمپلکس مس برای سویه استاندارد و بالینی پسودوموناس آئروژینوزا به ترتیب ۲۵ و ۵۰ میکروگرم بر میلی‌لیتر بوده است. مشخص شد که اسانس و نانوکمپلکس در غلظت MIC  دارای اثر مهاری علیه بیان ژن آلکالین پروتئاز بوده‌اند.
 
نتیجه‌گیری: نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که مرزه خوزستانی اثر ضد میکروبی و مهار بیان ژنی بیشتری نسبت به نانوکمپلکس بر روی ژن آلکالین پروتئاز دارد. 
 
 
محمد غلام نژاد، سجاد حسن زاده، سلیمان افروغی، سجاد خرمروز، مریم شعبانی، الهه مثنوی،
دوره ۲۷، شماره ۶ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‌های اخیر میزان مقاومت آنتی‌بیوتیکی رو به افزایش بوده است که این منجر به محدود شدن راه‌های کنترل عفونت‌های بیمارستانی(به خصوص عفونت‌های محل جراحی) و گزینه­های درمانی صحیح شده است. لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی فراوانی ژن‌های مقاوم به کینولون‌های وابسته به پلاسمید در ایزوله‌های کلبسیلا پنومونیه، سودوموناس آئروژینوزا و اشریشیاکلی جدا شده از عفونت‌های محل جراحی بود.

روش بررسی:  این یک مطالعه توصیفی ـ مقطعی می‌باشد که بر روی ۴۵ ایزوله کلبسیلا پنومونیه، سودوموناس آئروژینوزا و اشریشیاکلای جدا شده از عفونت‌های محل جراحی بیماران بستری در بیمارستان‌های یاسوج  در سال ۱۳۹۸ انجام شد. ایزوله‌ها بعد از تعیین هویت از نظر مقاومت به داروهای کینولونی با روش انتشار از دیسک آگار بررسی شدند. سپس ایزوله‌های مقاوم به کینولون‌ها از نظر وجود ژن‌های,qnrB ,qnrAو qnrS با استفاده از روش PCR  مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و نرم افزار SPSS  نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: بیشترین میزان مقاومت آنتی‌بیوتیکی نسبت به آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین۷/۷۵ درصد بود و میزان مقاومت در آنتی‌بیوتیک‌های لووفلوکساسین و اوفلوکساسین به ترتیب؛ ۳/۷۳ و ۲/۶۲ درصد بود.  ۲۴(۶/۷۰ درصد) ایزوله دارای حداقل یکی از  ژن‌های qnr بودند که از میان این ۲۴ ایزوله، ۷ (۶/۲۰ درصد) ایزوله حاوی ژنqnrB، ۴(۸/۱۱ درصد) ایزوله حاوی ژن qnrA و ۱۳ (۲/۳۸ درصد) ایزوله حامل ژن qnrS بودند. مطالعه حاضر شیوع بالای مقاومت کینولونی به واسطه پلاسمید را(۷/۷۰ درصد) در میان تمام ایزوله‌های مقاوم  به کینولون‌ها را نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری: نتایج نهایی حاصل از مطالعه حاضر حاکی از آن است که میزان مقاومت به آنتی بیوتیک های کینولونی در باکتری‌های گرم منفی جدا شده از عفونت‌های محل جراحی دارای شیوع بالا و قابل توجهی می‌باشند، بنابراین استفاده از راه کارهای درمانی مناسب و تجویز درست و منطقی آنتی‌بیوتیک‌ها به وسیله پزشکان در کنترل آنها نیز حایز اهمیت است.

 
محسن عزیزی، نیما بهادر، اصغر شریفی،
دوره ۲۸، شماره ۶ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: در این مطالعه، به عنوان یک زمینه پژوهشی، بررسی کاربرد نانوذرات و گیاهان دارویی در درمان بیماری‌های ناشی از پسودموناس آئیروژینوزا مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این مطالعه تعیین و تأثیر نانوذره روی(Zn) آغشته شده به اسانس مرزه خوزستانی((Satureja khuzestanica بر میزان بیان ژن lasR در جدایه‌های بالینی پسودوموناس آئروژینوزا تشکیل دهنده بیوفیلم در شرایط برون تنی بود.

روش بررسی: این یک مطالعه تجربی می‌باشد که در سال ۱۳۹۹ بر روی ۱۵۰ نمونه بالینی مشکوک به پسودموناس آئروژینوزا غیر تکراری و متناوب که از نمونه‌های پوست، خون و ادرار بیماران بستری در بخش‌های مختلف بیمارستان امام سجاد (ع) شهر یاسوج جمع‌آوری شد، انجام گرفت. پس از ورود ۴ سویه بالینی به همراه یک سویه استاندارد پسودوموناس آئروژینوزا   (ATCC ۲۵۹۲۲)به عنوان نمونه، اسانس مرزه‌خوزستانی از شرکت دارویی باریج اسانس(کاشان، ایران) تهیه شد. سپس، پس از تعیین هویت نمونه‌ پسودوموناس آئروژینوزا جدا شده از بیماران،  PCRجهت تأیید حضور ژنlasR  و ژن DNA gyrase A ، تعیین الگوی حساسیت آنتی‌بیوتیکی، آزمون میکرودایلوشن براث، رقیق‌سازی چکربورد، آزمون آگار برای تعیین حداقل غلظت کشندگی، بررسی بیان ژنlasR  با Real time PCR، در شرایط آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌های جمع‌آوری شده بر استفاه از آزمون‌های آماری من ویتنی، تی و تی جفت نمونه‌ای تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: با توجه به نتایج الگوی حساسیت آنتی‌بیوتیکی، بیشترین مقاومت مربوط به آمیکاسین(۳۰ میکروگرم)، کولیسین(۱۰ میکروگرم) و سیپروفلوکسازین(۵ میکروگرم) بود و کمترین مقاومت مربوط به سفتازیدین(۳۰ میکروگرم)، و ایمی پنم(۱۰ میکروگرم)، بود. هم‌چنین، اسانس مرزه‌خوزستانی و نانوذرات اکسید روی در برابر سویه استاندارد و جدایه‌های بالینی، دارای حداقل غلظت مهاری(۲۵۶ـ۵۱۲ میکروگرم/میلی لیتر) بودند. حد شاخص غلظت مهاری نسبی(FIC) برابر عدد ۱ شد که نماینگر اثر افزایش است. هم‌چنین، حداقل غلظت باکتری‌کشی(MBC) چهار برابر حداقل غلظت مهاری(MIC) بود. بالاترین MIC، مربوط به نانوذرات اکسید روی و کمترین آن مربوط به استفاده هم‌زمان اسانس و نانوذره شد. در حالت ترکیبی تیمارها، به نصف غلظت MIC تیمارهای مجزا، نیاز بود. هم‌چنین، با کاهش اثر مهار کنندگی تیمارهای مورد مطالعه، تولید بیوفیلم افزایش یافت. میزان بیان ژن lasR در غلظت MIC انواع تیمارهای مطالعه متفاوت بود؛ کم‌ترین میزان بیان ژن lasR در غلظت MIC به هر یک از تیمارها به تنهایی و بیشترین به استفاده همزمان تیمارها اختصاص داشت.

نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که سویه‌های بالینی به برخی از آنتی‌بیوتیک‌ها بسیار مقاوم بودند، اما به برخی دیگر حساس بودند. هم‌چنین، ترکیبات اسانس گیاه مرزه خوزستانی شناسایی و تجزیه شدند. اصلی‌ترین ترکیب این اسانس کارواکرول بود که خاصیت ضدعفونی کننده دارد. با استفاده از FT-IR، گروه‌های عاملی پلیمر قالب مولکولی و اسانس شناسایی شدند. نتایج نشان داد که ترکیب اسانس و نانوپلیمر روی به‌صورت جداگانه منجر به کاهش بیان ژن lasR در سویه‌های بالینی می‌شوند. با ترکیب این دو تیمار، تأثیر کاهش بیان ژن lasR قوی‌تر و اثربخش‌تر می‌شود.

 

صفحه 1 از 1     

ارمغان دانش Armaghane Danesh
Persian site map - English site map - Created in 0.11 seconds with 35 queries by YEKTAWEB 4714