۱۲ نتیجه برای خواب
عبدالرسول جوان، علی محمدی، شیرعلی خرامین، سمانه محبی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده:
مقدمه و هدف: بیماریهای قلبی ـ عروقی یکی از شایعترین علل مرگ و میر بشر در قرون اخیر بوده است. عوامل متعددی در بروز این بیماریها نقش دارند که یکی از این عوامل اختلالات خواب میباشد. این اختلالات در جامعه بسیار شایع هستند. هدف از این مطالعه مقایسه شیوع اختلالات خواب در بیماران مبتلا به سکته قلبی حاد با همراهان سالم آنان است.
مواد و روشها: این مطالعه یک پژوهش تحلیلی به صورت مورد ـ شاهدی است که روی ۶۵ نفر بیمار مبتلا به سکته قلبی حاد بستری در بیمارستان امام سجاد(ع) یاسوج به عنوان گروه مورد و ۶۵ نفر از همراهان سالم آنان به عنوان گروه شاهد در سال ۱۳۸۴ انجام گرفت. نمونهها به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. دادهها با استفاده از دو پرسشنامه اختلالات خوابآلودگی و پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری گردید. دادههای جمعآوری شده به وسیله نرمافزار SPSSو آزمونهای آماری مجذور کای، تی و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: از موارد دیسسومینا، زمان بیدار شدن صبحگاهی، طول مدت خواب شبانه، اشکال در به خواب رفتن، انقطاع خواب و سندرم پاهای بیقرار در گروه مورد به طور معنیداری بیش از گروه شاهد مشاهده شد. از نظر زمان به خواب رفتن شبانه و خوابیدن در طول روز بین دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. در بین اختلالات پاراسومینا، شیوع فلج خواب، کابوس شبانه و راه رفتن در خواب در گروه مورد به طور معنیداری بیش از گروه شاهد بود، ولی از نظر دندان قروچه و صحبت کردن در خواب بین دو گروه اختلاف معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: اختلالات خواب در افراد با سکته حاد قلبی بیشتر از افراد سالم دیده میشود و میتواند به عنوان یک عامل خطر در بروز سکتههای قلبی در نظر گرفته شود.
منصوره علی اصغرپور، سهیلا زابلی پور، احمد علی اسدی نوقابی، حمید حقانی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: خارش یکی از عوارض بیماری های پوستی و داخلی از جمله نارسایی مزمن کلیوی است که تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی و خواب بیماران همودیالیزی دارد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر افزایش سرعت جریان خون حین همودیالیز بر اختلال خواب ناشی از خارش اورمیک بود.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی ۵۰ نفر از بیماران همودیالیزی که به دو گروه مساوی آزمون و کنترل تقسیم شدند، انجام شد. شدت خارش و اختلال خواب با استفاده از پرسشنامه، قبل از مداخله و دو و چهار هفته بعد اندازهگیری شد. دور دستگاه همودیالیز در گروه آزمون دو هفته اول ۲۵ و دو هفته دوم ۵۰ دور در دقیقه افزایش داده شد. دادهها با آزمونهای دقیق فیشر، تست تی و من ویتنی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: شدت خارش بین دو جلسه همودیالیز در منزل در طول مطالعه در گروه آزمون ۲۰ درصد کاهش یافت ولی در گروه کنترل تغییری ایجاد نشد. تفاوت بین دو گروه از نظر شدت خارش در پایان دو و چهار هفته معنیدار بود(۰۵/۰p<). اختلال خواب ناشی از خارش نیز در گروه آزمون۴۰ درصد کاهش داشت، ولی در گروه کنترل ۱۶ درصد افزایش نشان داد(۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: افزایش سرعت جریان خون دستگاه همودیالیز باعث بهبود اختلال خواب بیماران همودیالیزی میشود.
علی عبداللهی، علی محمد نظری، جعفر حسنی، محمد درهرج، محمد بهناممقدم،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: بیخوابی با مشکلات قابل ملاحظهای در کارکرد تحصیلی، شغلی، اجتماعی و خانوادگی مرتبط است. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی ـ رفتاری بر علایم بیخوابی دانشجویان بود.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی ۲۴ نفر از دانشجویان که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(۱۲ نفر) و کنترل(۱۲ نفر) وارد شدند. اعضای گروه آزمایش در هشت جلسه گروه درمانی شناختی ـ رفتاری بیخوابی شرکت کردند، در حالی که اعضای گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش شامل شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ و شاخص شدت بیخوابی بود که شرکت کنندگان هر دو گروه در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون آنها را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری آنالیز واریانس، تی مستقل و زوجی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: تحلیل کوواریانس نشان داد که اجرای گروه درمانی شناختی ـ رفتاری منجر به بهبود علایم بیخوابی و کاهش شدت بیخوابی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد(۰۵/۰p<).
نتیجهگیری: درمان شناختی ـ رفتاری به شیوهی گروهی بر علایم بیخوابی دانشجویان اثربخش است.
مژگان آقامحمدی، عبدالحمید حبیبی، روح اله رنجبر،
دوره ۲۱، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: بیتحرکی وعدم فعالیت بدنی، خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، دیابت، عملکرد ریوی و کیفیت خواب را افزایش میدهد و فعالیت و ورزش منظم میتواند بسیاری از این عوامل خطرزا را تعدیل کند. هدف از تحقیق حاضر تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر سطح سرمینیتریک اکساید، شاخصهای عملکردی ریوی و کیفیت خواب زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ بود.
روش بررسی: در این مطالعه نیمهتجربی، ۲۰ زن دیابتی نوع۲ انتخاب و در دو گروه تجربی(۱۲ نفر) و کنترل(۸ نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین هوازی به مدت شش هفته(۴ جلسه در هفته، با شدت ۵۰ تا ۸۰ درصد ضربان قلب ذخیره) اجرا شد که هر هفته به زمان و شدت تمرین اصلی(۵۰ تا ۸۰ ضربان قلب ذخیره) افزوده میشد. تمرینهای اصلی هوازی در قالب ۶ زنجیره ارایه شد که هر زنجیره شامل ۳۲ حرکت بود. شاخصهایFVC ،FEV۱ و سطح نیتریک اکساید قبل و پس از مداخله اندازهگیری شد و از پرسشنامه Pittsburgh Sleep Quality Index جهت ارزیابی کیفیت خواب استفاده گردید. دادههای آماری با استفاده از آزمون آماری تی وابسته، تحلیل کوواریانس و آزمون همبستگی پیرسون تجزیه وتحلیل شدند.
یافتهها: شش هفته تمرین هوازی کاهش معنیداری در امتیاز کیفیت خواب و افزایش معنیداری در غلظت سرمینیتریک اکساید و حجمهای ریوی(FVC و FEV۱) در مقایسه با گروه کنترل ایجاد کرد(۰۵/۰p≤)، اما ارتباط معنیداری بین حجمهای ریوی و امتیاز کیفیت خواب مشاهده نشد.
نتیجهگیری: فعالیت منظم هوازی میتواند اثر قابل ملاحظهای بر افزایش سطوح نیتریک اکساید و برخی از شاخصهای عملکردی ریوی و در نتیجه بهبود کیفیت خواب در افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ داشته باشد.
سهراب امیری، علی عیسیزادگان،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت خواب پایین در جوامع امروزی بسیار رایج بوده و تأثیر منفی مهمی بر روی ابعاد روانشناختی و فیزیولوژیکی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی روابط همبستگی و ترسیم مدل میانجیگری عاطفه مثبت و منفی، بین دشواری در تنظیم هیجان و کیفیت خواب بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی از بین جامعه آماری دانشجویان شرکت کنندگان پژوهش بر اساس نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. سپس پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان، عاطفه مثبت و منفی و کیفیت خواب بین شرکتکنندگان پژوهش توزیع شد تا پاسخ دهند. دادههای جمعآوری شده به منظور بررسی اهداف پژوهش، با استفاده از شاخصهای توصیفی، همبستگی، مدلیابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد که همبستگی مثبت معنیداری بین مؤلفههای دشواری در تنظیم هیجان و عاطفه منفی با کیفیت خواب ضعیف و همچنین همبستگی مثبت میان عاطفه مثبت و کیفیت خواب بالا وجود دارد(۰۱/۰p<). همچنین الگوی مدلیابی معادلات ساختاری نشان دهنده نقش میانجیگری عاطفه مثبت و منفی در ارتباط بین دشواری در تنظیم هیجان با کیفیت خواب بود.
نتیجهگیری: نتایج از این فرضیه حمایت کرد که دشواری در تنظیم هیجان موجب تداخل در کیفیت خواب میشود و عاطفه مثبت میتواند نقش تعدیل کننده در این رابطه داشته باشد.
الهه الهیان بروجنی، اردشیر افراسیابی فر، شهلا نجفی دولت آباد، علی موسوی زاده،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: در دهههای اخیر استفاده از آموزش رسانه ای جهت کنترل مشکلات بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن مورد توجه کارکنان درمانی قرار گرفته است، اما مطالعههای اندکی در زمینه اثربخشی آنها در بهبود کیفیت خواب بیماران مبتلا به آسم برونشیال گزارش شده اند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مبتنی بر نمایش فیلم بر کیفیت خواب بیماران آسم برونشیال انجام شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمهتجربی و جامعه پژوهش آن را کلیه بیماران آسم برونشیال مراجعه کننده به کلینیک آسم شهر بروجن تشکیل دادند. پنجاه و یک بیمار واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونهگیری غیر احتمالی تمام سرشماری انتخاب شدند. نمونههای مورد مطالعه بر اساس تخصیص تصادفی بلوکی بین دو گروه آزمون و کنترل تخصیص یافتند. جهت بیماران گروه آزمون، آموزشهای بیمار از طریق فیلم ۱۵ دقیقهای قابل اجرا به وسیله کامپیوتر، دستگاه دی وی دی و گوشی موبایل اجرا گردید، اما بیماران گروه کنترل فقط مراقبت های روتین را دریافت کردند. از پرسشنامه شاخص کیفیت خواب پیترزبورگ جهت جمع آوری دادهها یک هفته قبل از مداخله و یک ماه پس از شروع مداخله استفاده گردید. دادههای جمعآوری شده از طریق آمارهای توصیفی و آزمونهای آماری تی، کای اسکور، من ویتنی و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: قبل از مداخله تفاوت معنیدار آماری در نمره کلی کیفیت خواب و ابعاد آن در دو گروه آزمون و کنترل مشاهده نشد(۰۶/۰=p). پس از مداخله در نمره کلی کیفیت کلی خواب و ابعاد کیفیت ذهنی خواب، اختلالات خواب و تأخیر در به خواب رفتن بین دو گروه مورد مطالعه تفاوت معنیدار آماری مشاهده گردید(۰۰۱/۰=p)، اما در ابعاد استفاده از داروهای خواب آور، مدت زمان خواب، کفایت خواب و اختلال عملکرد روزانه بین گروه آزمون و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: آموزش مبتنی بر نمایش فیلم توانسته است کیفیت خواب بیماران مبتلا به آسم برونشیال را بهبود بخشد. با توجه به سهولت اجرای این روش آموزشی، ضمن پیشنهاد پژوهش های دیگری جهت ارزیابی تأثیر آن در سایر بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن، به عنوان یک روش آموزش بیمار جهت مراقبت از خود در منزل مورد توجه قرار گیرد.
لیلا منظوری، جهانبخش وحدت نژاد، ناصر فرهادی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده:
زمینه و هدف: اختلال خواب یکی از عمده شکایتهای مراجعه کنندگان به کلینیکهای بالینی است. مطالعههای تجربی و مقطعی وجود یک ارتباط دوسویه بین درد و خواب را نشان دادهاند. بررسیها نشان میدهد یک خواب نامناسب میتواند منجر به تشدید دردها شود و درد میتواند در کیفیت و تداوم خواب اختلال ایجاد کند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین نمره کیفیت خواب قبل از عمل جراحی بر شدت سردرد پس از بیحسی نخاعی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی(توصیفی ـ تحلیلی) است. در این مطالعه ۹۰ زن باردار کاندید انجام سزارین اختیاری با روش بیحسی نخاعی، به صورت تصادفی، آگاهانه و پس از اخذ رضایت کتبی انتخاب شدند. کیفیت خواب یک ماه قبل از زایمان بیماران از طریق پرسشنامه خواب پتزبورگ سنجیده شد و نمره شدت سردرد اسپاینال بیماران در ۴۸ ساعت بعد از بیحسی نخاعی و هفت روز بعد از آن از طریق مقیاس عددی درد مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی، ضریب همبستگی اسپیرمن، میانگین و انحراف معیار تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار سن ۹۰ فرد شرکت کننده در مطالعه ۵۶/۵±۸/۲۹ بوده است، میانگین و انحراف معیار نمره کیفیت خواب ۰۱/۲±۱۳/۱۲ بوده است. در ۴۸ ساعت بعد از بیحسی اسپاینال، ۲۴ نفر(۷/۲۶ درصد) از شرکت کنندگان درجاتی از سردرد را گزارش نمودند. در روز هفتم بعد از بیحسی اسپاینال ۲۷ نفر(۳۰ درصد) شرکت کنندگان درجاتی از سردرد را گزارش کردند. ارتباط معنیداری بین نمره کیفیت خواب و شدت سردرد ۴۸ ساعت بعد از بیحسی اسپاینال وجود داشت(۰۳۹/۰=p). ارتباط معنیداری بین نمره کیفیت خواب و شدت سردرد ۷ روز بعد از بیحسی نخاعی وجود نداشت(۵۹/۰=p). بین شدت سردرد ۴۸ ساعت بعد از بیحسی نخاعی و شدت سردرد ۷ روز بعد از آن ارتباط معنیداری وجود داشت(۰۰۰۱/۰=p). بین نمره کیفیت خواب و سن ارتباط معنیداری وجود نداشت. بین سن و شدت سردرد ۴۸ ساعت بعد از بیحسی ارتباط معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: ارتباط بین کیفیت خواب و سردرد اسپاینال نشان داد که این ارتباط احتمالاً به دلیل نقش خواب و اختلالات آن بر روی سیستمهای نوروترانسمیتری خواب و از طریق اثرگذاری غیر مستقیم بر سیستمهای دوپامینرژیک و اپیوییدرژیک، سروتونینرژیک و ملاتونین میباشد.
سید کمال سادات حسینی، لیدا بابایی، سیده طیبه ساداتی بیزکی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: شواهد حاکی از ارتباط پاسخ سیستم عصبی خودکار با کیفیت خواب و نیز اثرات مثبت تمرینهای ورزشی بر این دو مقوله است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ۸ هفته تمرینهای منتخب شنا بر پاسخ سیستم عصبی خودکار و تغییرات کیفیت خواب دختران تمرین نکرده اجرا گردید.
روش بررسی: در این پژوهش نیمه تجربی، ۲۴ دختر سالم تمرین نکرده به صورت تصادفی به دو گروه تمرین(۱۲نفر) و کنترل(۱۲نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین شنا شامل هشت هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه ۶۰ دقیقه با شدت ۶۰ تا ۸۰ درصد حداکثر ضربان قلب بود. ضربان قلب استراحتی و حداکثر نیز قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. کیفیت خواب با استفاده از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ ارزیابی گردید. دادهها با آزمونهای تی مستقل و زوجی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان دهنده کاهش غیر معنادار ضربان قلب استراحتی و حداکثر در گروه تمرین بود(به ترتیب، ۰۷۱/۰= pو ۰۷۱/۰=p). امتیاز شاخص کیفیت خواب شرکت کنندگان گروه تمرین، کاهش معنیداری را نشان داد(۰۰۰۱/۰=p). اجرای تمرینهای شنا منجر به کاهش معنیدار امتیاز شاخص کیفیت خواب و حداکثر ضربان قلب گروه تمرین نسبت به گروه کنترل شد(به ترتیب، ۰۰۲/۰=p و ۰۱۷/۰=p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، اجرای تمرینهای شنا از طریق بهبود تعادل سمپاتیکـ واگی منجر به کاهش ضربان قلب و بهبود کیفیت خواب دختران تمرین نکرده میشود. بنابراین، این تمرینها میباید به عنوان راهبردی غیر دارویی و مناسب جهت بهبود کیفیت خواب دختران تمرین نکرده در نظر گرفته شوند.
طیبه حسن طهرانی، زینب حسنی، لیلی تاپاک، آرش خلیلی،
دوره ۲۴، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: عدم رعایت عادات مناسب خواب باعث بروز تغییرات کوتاه مدت در شاخصهای بیولوژیکی، فعالیت هورمونی و به دنبال آن اضافه وزن یا چاقی و دیابت در کودکان میشود. هدف از این مطالعه تعیین و تأثیر آموزش رفتارهای خواب به مادران بر عادات خواب کودکان خردسال مهدکودکهای شهر همدان در سال ۱۳۹۶ بود
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی و مداخلهای، ۸۴ مادر کودک خردسال(در هر گروه) با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای از مهدهای کودک شهر همدان، نمونه پژوهش را تشکیل دادند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و سنجش عادات خواب کودکان CSHQ اونز بود. در گروه آزمون دو جلسه آموزشی در قالب سخنرانی، پرسش و پاسخ و بحث گروهی طی یک هفته، با فاصله سه روز، هر جلسه۵۰ دقیقه در گروههای ۱۵ـ۱۰ نفره برگزار شد. دادهها با استفاده آزمونهای تی زوجی، تی مستقل و کولموگروف اسمیرونوف تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: بین میانگین نمرات در تمام حیطهها و در کل مسایل خواب کودکان گروه آزمون و کنترل قبل از مداخله اختلاف معنیدار آماری وجود نداشت(۰۵/۰>p)، اما بین میانگین نمرات تمام حیطههای خواب کودکان گروه آزمون و کنترل به جز مقاومت زمان خواب، بعد از مداخله اختلاف معنیدار آماری وجود داشت(۰۵/۰>p). بین میانگین نمرات گروه آزمون در تمام حیطهها و در کل مسایل خواب کودکان قبل و بعد از مداخله اختلاف معنیدار آماری وجود داشت(۰۵/۰>p). همچنین در گروه کنترل بین میانگین نمرات حیطههای مقاومت زمان خواب ، قبل و بعد از مداخله اختلاف آماری معنیدار وجود داشت(۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر مبنی بر اختلاف معنیدار آماری بین میانگین نمرات مسایل خواب در گروه آزمون و کنترل قبل و بعد از مداخله، آموزش عادات صحیح خواب به مادران میتواند باعث بهبود کیفیت خواب در کودکان خردسال شود.
کاظم خرم دل، سلما پاسالاری، محمد نامی،
دوره ۲۶، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال خواب پاراسومنیای غیررِم، یک وضعیت نسبتاً شایع در جمعیت عمومی است. برنامههای درمانی فعلی معمولاً بر اساس مجموعه گزارشهای موردی است. با توجه به اثرات اختلال خوابگردی بر جنبههای مختلف زندگی افراد و شکست درمانهای دارویی، لذا هدف از این مطالعه تعیین و تأثیر بیوفیدبکتراپی بر شاخصهای قلبیـ عروقی و تنفسی در یک مورد اختلال خواب پاراسومنیای غیررِم همراه با آپنه انسدادی بود.
روش بررسی : این مطالعه موردی در سال ۱۳۹۹ روی یک مرد ۶۰ ساله مبتلا به اختلال خوابگردی با سابقه خانوادگی انجام شد. طرح درمان در مطالعه حاضر به شرح ذیل بود؛ رعایت اصول بهداشت خواب به وسیله بیمار، استفاده از ماشین تولید فشار هوای مثبت (CPAP) و هشت جلسه درمان هفتگی بایوفیدبک (شامل؛ استفاده از تمرینات ذهنی برای بیمار به همراه استفاده از سنسورهای تنظیم ضربان قلب، میزان تنفس در واحد زمان و هماهنگی وقایع تنفسی و قلبیـ عروقی). قبل از شروع درمان و بعد از خاتمه مراحل درمانی، شاخصهای قلبیـ عروقی نظیر فشارخون، اکسیژن خون شریانی، ضربان قلب و همچنین شاخصهای تنفسی (آپنه، هایپوپنه و ...) سنجیده شد. بررسیهای آماری با استفاده از محاسبه دلتای تغییرات شاخصها و نمرات به دست آمده از بیمار در مراحل مختلف مطالعه انجام گرفت.
یافتهها: قبل از مداخلات، تعداد آپنه انسدادی خواب ۳۴ بار، تعداد هیپوپنه انسدادی ۱۰۶ بار و میزان وقوع عدم اشباع اکسیژن ۳۸۹ مرتبه بود که ۲۴ درصد از کل زمان خواب را شامل میشد. پس از مداخلات درمانی، آپنه انسدادی خواب به طور کامل از بین رفت، تعداد هیپوپنه انسدادی تنها ۱۲ بار گزارش شد و میزان وقایع مربوط به اشباع اکسیژن به ۱۰۲ مرتبه کاهش یافت.
نتیجهگیری: طرح درمانی در این مطالعه باعث بهبودی کامل در برخی پارامترها مانند آپنه انسدادی و بهبودی نسبی در برخی دیگر نظیر فشار اکسیژن خون شریانی و ضربان قلب گردید. مطالعه حاضر توانست جنبههای جدیدی را هم از حیث شناسایی مکانیسمهای اختلال و هم از حیث درمان مورد بررسی قرار داده و روشن نماید.
محمود شهامت، مجید احمدی، سجاد رئیسی، محمد ملکزاده،
دوره ۲۸، شماره ۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: کادر درمان درگیر مبارزه با بیماری کوویدـ۱۹، فشارهای جسمانی و روانی بالایی را تجربه میکنند. در همین راستا، بررسی میزان علایم روانی مراقبین بهداشتی در معرض خطر و مقایسه آنها با جمعیتهای دیگر ضروری است. لذا هدف از این پژوهش تعیین و مقایسه مؤلفههای روانشناختی در کادر درمان مراکز درمانی اختصاصی با کادر درمان مراکز غیر اختصاصی کروناmouseout="msoCommentHide('_com_۱')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_۱','_com_۱')">[SR۱] mouseout="msoCommentHide('_com_۲')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_۲','_com_۲')">[SR۲] بود.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی ـ مقطعی از نوع مقایسهای میباشد که در مرداد ماه تا آذر ماه سال ۱۴۰۰ انجام گردید. جامعه آماری تمامی کادر درمان مراکز درمانی اختصاصی و غیر اختصاصی کرونا بیمارستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد در سال ۱۴۰۰ بود. ۱۶۹ نفر از آنها با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسشنامههای اطلاعات جمعیت شناختی، سلامت بیمار(PHQ-۹)، اضطراب فراگیر(GAD-۷) و کیفیت خواب پیتسبورگ(PSQI) استفاده گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای تی مستقل و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: ۹۷ نفر(۴۰/۵۷ درصد) از شرکت کنندگان در مراکز درمانی اختصاصی کرونا و ۷۲ نفر(۶۰/۴۲ درصد) در مراکز درمانی غیر اختصاصی کرونا بودند. بین گروههای پژوهش از نظر ابتلای شرکت کنندگان به کرونا(۰۵/۰>p) تفاوت معنیداری وجود داشت. همچنین، بین گروههای پژوهش از نظر اضطراب تفاوت معنیداری وجود داشت(۰۵/۰>p)، اما از نظر افسردگی و کیفیت خواب تفاوت معنیداری بین آنها وجود نداشت(۰۵/۰<p).
نتیجهگیری: با توجه به اضطراب بالای کادر درمان خط مقدم، طراحی و اجرای آموزشها و مداخلههای مبتنی بر کاهش اضطراب برای آنها ضروری است.
سعید رزمه، فاطمه ستار، سید مجید احمدی، احمد موحدپور، لاله تقویان، فاطمه گنجیانی،
دوره ۲۹، شماره ۳ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم پای بی قرار(RLS) با میل ناخوشایند برای حرکت دادن اندامها در حالت استراحت، تسکین با حرکت، بلند شدن برای راه رفتن و تشدید علایم در شب مشخص میشود. بررسیها نشان میدهد بیماران دیابتی بیشتر در معرض خطر ابتلا به RLS هستند و ارتباطی بین این دو وجود دارد. از آنجایی که تا به حال این سندرم در بیماران پره دیابتی بررسی نشده است، لذا هدف این مطالعه تعیین و بررسی ارتباط بین سندرم پای بیقرار و کیفیت خواب در بیماران پره دیابتی بود.
روش بررسی : این یک مطالعه توصیفی ـ مقطعی میباشد که در سال۱۴۰۲ بر روی ۱۶۶ بیمار مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر یاسوج که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، انجام شد. پرسشنامه IRLS و PSQI در اختیار بیماران قرار داده شد و با کمک پژوهشگر پرسشنامه تکمیل شد. پس از تکمیل شدن، پرسشنامهها جمعآوری شد و دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سن بیماران در این مطالعه برابر ۶۸/۱۱ ± ۲۳/۴۶ سال و در بازه سنی بین ۲۱ تا ۷۵ سال بود. ۹۶ نفر(۸/۵۷ درصد) زن و ۷۰ نفر (۲/۴۲ درصد) مرد بودند. میانگین نمره سندرم پای بی قرار در بیماران بررسی شده برابر ۵۴/۶ ± ۰۵/۳ و در بازه بین ۰ تا ۳۵ بود. همچنین نشان داده شد که ۰۷/۶۸ درصد فاقد علائم سندرم پای بی قرار بودند. بنابراین شیوع سندرم پای بی قرار در بیماران پره دیابتی برابر ۹۳/۳۱ % بود. از میان بیماران، ۸۹/۲۲ درصد دارای علایم خفیف بودند و به ترتیب؛ ۴۲/۵ درصد علائم متوسط، ۴/۲ درصد علایم شدید و ۲/۱ درصد علایم خیلی شدید داشتند. سندرم پای بی قرار در زنان و مردان با هم تفاوت معنیداری نداشتند(۹۵۱/۰=p). شدت سندرم پای بیقرار بین زنان و مردان تفاوت معنیداری نداشت(۰۹۷/۰=p). میانگین نمره کیفیت خواب در بیماران بررسی شده برابر ۰۰/۴ ± ۲۵/۶ و در بازه بین ۰ تا ۱۷ بود. همچنین نشان داده شد که ۰/۴۱ درصد دارای اختلال خواب بودند، کیفیت خواب در زنان و مردان با هم تفاوت معنیداری نداشتند(۱۶۸/۰=p). داشتن یا عدم داشتن اختلال خواب بین زنان و مردان تفاوت معنیداری نداشت(۲۴۰/۰=p) و نتایج نشان داد که ارتباط مثبت و معنیداری بین شدت سندرم پای بیقرار و داشتن اختلال خواب وجود دارد(۰۰۱/۰>p).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده ارتباط مستقیم و معنیدار بین سندرم پای بیقرار و اختلالات کیفیت خواب در بیماران پره دیابتی بود.