[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
بانک ها و نمایه نامه ها::
فرم پیش نیاز ارسال مقاله::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
بانک ها و نمایه ها
DOAJ
GOOGLE SCHOLAR
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۵ نتیجه برای بی‌حسی نخاعی

دکتر فاطمه جواهرفروش، دکتر محمدرضا پیپل‌زاده، دکتر فرزانه باقری برما،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده

چکیده : مقدمه و هدف: لرز پس از عمــل جراحی یکی از عوارض شایع متعاقب بیهوشی و بی‌حسی ناحیه‌ای از جمله بی‌حسی نخاعی می‌باشد کــه اخیراً به علت استفاده از مخدرها و نگهداری بیماران در حالت نرموترمیک این عارضه رو به کـــاهش است. جهت درمـــان این عـارضه داروهای مختلفی مصرف می‌شوند. هدف از این مطالعه مقایسه سه داروی پتدین، کلونیدین و فنتانیل در درمان لـــرز پس از بی‌حسی نخاعــی جهت عمـــل جراحی سزارین انتخابی می‌باشد. مواد و روش‌ها: پژوهش فوق یک مطالعه کارآزمـــایی بالینی تصادفی دوسوکور بوده که بر روی۶۰ زن بـــا وضعیت فیزیکــی یک و دو تقسیم‌بندی انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا انجام شد. این بیماران برای انجام عمل جراحی سزارین انتخـــابی اولین بـــار به بیمارستان‌های رازی و امام خمینی دانشگاه علوم پـــزشکی اهواز در سال ۱۳۸۲ مراجعه کرده بودند. بیمــــاران مراجعه کننده که شرایط شرکت در مطالعه را داشتند بــــه روش تصادفی بلوکی به یکی از سه گروه مورد مطالعه تخصیص داده شدند. این بیماران دچار لرز پس از بی‌حسی نخـاعی شده بودند که به صورت تصادفی انتخاب و به سه گروه ۲۰ نفری تقسیم شدند. سپس لرز آنهـــا با ســــه داروی پتدین ۲۵ میلی‌گـــرم، کلونیدیــن ۳۰ میکروگرم و فنتانیل ۵۰ میکروگرم به روش تجویز وریدی درمــــان شد. در صورت عدم جواب‌دهی به تزریق اول، به فاصله هر ۵ دقیقه تا سه بار دارو تکرار می‌شد. در پایان بیماران از نظر پاسخ به درمان، تغییرات همودینامیک و عوارض جانبی بررسی و داده‌ها در فرم اطلاعاتی ثبت شدند. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفـــاده از نـــرم‌افزار SPSS و شاخص‌هــــای توصیفـــی و آزمون مجذور کای تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: بین سه گروه دارویی از نظر پاسخ بـه درمان لــرز پس از تزریق اول اختلاف معنـی‌داری وجـود داشت، به طوری که در گروه پتدین ۷۰ درصد، کلونیدین ۵۰ درصــد و فنتانیل ۳۰ درصد موارد درمان شدند (۰۴/۰= p). از نظر بروز عوارض جانبی؛ تاکی‌کاردی ۱۰ درصد و تهوع و استفراغ ۱۵ درصد با پتدین، خشکی‌ دهان ۷/۱۶ درصد و خواب‌آلودگی ۳/۳ درصد بـا کلونیدین و تهوع و استفراغ ۳/۳ درصد بــا فنتـــانیل بود(۰۵/۰=p). وضعیت همودینامیک با سه داروی کلونیدین، پتدین و فنتانیل تفاوت معنی‌داری نداشت. نتیجه‌گیری: تزریق وریدی کلونیدین در کنترل لرز و همزمان ثبات همودینامیک مؤثر است. هر چند که پتدین در کنترل لرز از کلونیدین مؤثرتر است، امــا عـــوارض آن در مقایسه با کلونیدین و فنتانیل نیز جدی‌تر می‌باشد. واژه‌های کلیدی: لرز بعد از عمل، پتدین، کلونیدین،فنتانیل، بی‌حسی نخاعی
کامران توکل، پروین غفاری، اکبر حسن‌زاده،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه و هدف: سردرد پس از بی‌حسی نخاعی، یک مشکل ناخوشایند بوده که بیشتر در افراد جوان، مؤنث و باردار روی می‌دهد. پس ازانجام بِی‌حسی نخاعی به خصوص در زنان باردار و جوان دراعمال جراحی سزارین، عوارض متعددی از قبیل سردرد، کمردرد، تهوع و غیره دیده می‌شوند که علاوه بر مشکلات روحی و جسمی، باعث تأخیر در ترخیص بیماران و افزایش هزینه‌های بستری می‌گردد. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر داروی دگزامتازون و سرم نرمال سالین بر میزان کاهش سر درد پس از بی‌حسی نخاعی در عمل جراحی سزارین می‌باشد. مواد و روش‌ها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی یک سو کور خود شاهد بر روی ۳۵ بیمار سنین ۱۸ تا ۴۵ سال بوده که در وضعیت فیزیکی ۱ و ۲ تقسیم‌بندی انجمن بیهوشی آمریکا قرار داشتند و در مدت ۶ ماه در سال ۱۳۸۴ در بیمارستان آموزشی‌ـ درمانی امام سجاد(ع) یاسوج انجام شد. تمامی این بیماران پس از گرفتن بی‌حسی نخاعی به دنبال عمل جراحی سزارین دچار دردهای نواحی سر، گردن، یا کمر شده بودند و علی‌رغم مصرف داروهای مسکن، سرم درمانی و استراحت، بهبود نیافته بودند. لذا بدون آگاهی از نوع دارو، آمپول دگزامتازون ۲/۰ میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به اضافه یک لیتر سرم نرمال سالین در مدت ۲ ساعت دریافت نموده و میزان درد آنها بر اساس مقیاس بصری درد ، قبل و بعد از تزریق دارو بررسی شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون آماری تی زوجی آنالیز گردید. یافته‌ها: بیشترین شکایات بیماران بر حسب شیوع دردها شامل؛ سردرد( ۲۸ نفر، ۵/۸۷ درصد)، سرگیجه(۱۹ نفر، ۳/۵۹ درصد)، کمردرد(۱۸ نفر، ۲/۵۶ درصد) و درد شانه و گردن( ۸ نفر، ۲۵ درصد) بودند. میانگین نمره درد بیماران۸/۱±۵/۶ بود که پس از درمان به ۲/۱±۶/۱ کاهش یافت که این کاهش معنی‌دار بود(۱ ۰۰/۰p< ). نتیجه‌‌گیری: به نظر می‌رسد استفاده از داروی دگزامتازون در بهبود دردهای ناشی از بی‌حسی نخاعی در مواردی که درد بیماران به روش‌های معمول جواب نداده باشد، باعث بهبود سریع بیماران می‌گردد.
صدراله محرابی، مهدی اکبر تبار طوری، علی اکبر صابری نژاد،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه و هدف: نفرولیتوتریپسی پوستی اغلب مواقع تحت بی‌هوشی عمومی‌انجام می‌گیرد، در حالی که عوارض و هزینه بی‌هوشی عمومی‌بیشتر از بی‌حسی نخاعی می‌باشد، هدف این مطالعه مقایسه کارایی و عوارض بی‌حسی نخاعی و بی‌هوشی عمومی‌در بیماران بزرگسال کاندید عمل نفرولیتوتریپسی پوستی بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که طی سال‌های ۱۳۸۸ـ ۱۳۸۷ بر روی ۱۱۰ بیمار بالای ۱۸ سال مبتلا به سنگ کلیه و حالب فوقانی کاندید نفرولیتوتریپسی پوستی که به کلینیک ارولوژی شهید مفتح یاسوج مراجعه نمودند انجام شد، بیماران بعد از اخذ رضایت آگاهانه جهت انجام عمل و نوع بی‌هوشی به روش زلن به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند، در گروه اول به روش استاندارد تحت بی‌هوشی عمومی‌قرار گرفتند و در گروه دوم بی‌حسی نخاعی در حالت نشسته با نیدل اسپاینال شماره ۲۵ـ ۲۳ در فضــای بین مهره‌ای و با ۵/۲ میلی‌لیتر بوپیواکائین ۵/ درصد و ۵/ میلی‌لیتر فنتانیل (۲۵ میکروگرم) به روش استاندارد انجام شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری مجذور کای و تی دانشجویی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: متوسط اندازه سنگ در گروه اول و دوم به ترتیب ۶/۱۰ ± ۹/۳۰ میلی‌متر و ۸/۹ ± ۸/۳۲ میلی‌متر بود که از این نظر اختلاف معنی‌داری نداشتند(۰۵/ p >). از نظر کارآیی و موفقیت عمل در گروه اول و دوم، به ترتیب ۸۰ درصد و ۷/۷۲ درصد عاری از سنگ بودند، یا رزیدو کمتر از ۴ میلی‌متر داشتند. نیاز به داروهای مخدر در روز عمل در گروه اول و دوم به ترتیب ۱/۳ ± ۴/۱۲ میلی‌گرم و ۳/۲ ±۸/۷ میلی‌گرم معادل مورفین سولفات بود که اختلاف معنی‌داری با هم داشتند(۰۳/=p). هم‌چنین میانگین هزینه داروهای بی هوشی در گروه اول و دوم به ترتیب ۷/۳± ۲۳ و ۳/۱ ± ۵/۴ دلار بود که اختلاف معنی‌داری با هم داشتند(۰۰۱/=p). نتیجه‌گیری: بی‌حسی نخاعی با ترکیب مارکائین و فنتانیل یک روش ایمن و با کارآیی بالا جهت انجام عمل نفرولیتوتریپسی پوستی در افراد بزرگسال بوده و یک روش کم هزینه برای این عمل می‌باشد.
محمدعلی حق بین، محمدرضا عسکرزاده، مهدیه شریف زاده، محمد شعبانی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده: زمینه‌ و هدف: با توجه به این که روش‌های متعدد برای افزودن مدت زمان بی‌حسی نخاعی همواره مورد توجه می‌باشد، هدف این مطالعه بررسی اثر پیش داروی مگزیلیتین روی مدت زمان بلوک حسی و حرکتی در بی‌حسی نخاعی با لیدوکائین بود. روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی ۶۰ بیمار کاندید عمل جراحی اندام تحتانی با سن ۵۰ـ۱۸ سال و با کلاس I و II انجمن بیهوشی آمریکا که به بیمارستان شهید باهنر کرمان مراجعه کرده بودند، به طور تصادفی در ۲ گروه مساوی مداخله و کنترل قرار گرفتند. به گروه مداخله کپسول مگزیلیتین خوراکی ۲۰۰ میلی‌گرم، دو ساعت قبل از عمل و به گروه شاهد پلاسبو داده شد و بی‌حسی نخاعی در هر دو گروه با محلول لیدوکائین ۵ درصد (۱۰۰ میلی‌گرم) در سطح L۳-L۴ یا L۲-L۳ با روش یکسان انجام شد. فشار متوسط شریانی، ضربان قلب، اشباع اکسیژن شریانی به فاصله هر ۱۰ـ۵ دقیقه در دو گروه ثبت شد. داده ها با آزمون های آماری کای دو و تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: شروع بلوک حسی و حرکتی در گروه مداخله به طور معنی‌داری سریع‌تر بود(۰۱/۰>p) مدت زمان بلوک حسی و حرکتی به طور معنی‌داری در گروه مداخله بیشتر از گروه شاهد بود(۰۰۱>p) میزان ضربان در گروه مداخله در زمان صفر، ۵، ۱۰، ۶۰ و ۷۵ دقیقه بعد از تزریق بیحسی نخاعی نسبت به گروه شاهد کمتر بود(۰۵/۰>p). نتیجه‌گیری: مگزیلیتین در افزایش مدت زمان بلوک حسی و بلوک حرکتی در بی‌حسی نخاعی با لیدوکائین مؤثر است و هم‌چنین سبب افزایش سرعت شروع اثر بی‌حسی نخاعی با لیدوکائین می‌شود. واژه‌های کلیدی: مگزیلیتین، بلوک حسی و حرکتی، بی‌حسی نخاعی، لیدوکائین
ناهید منوچهریان، نسرین جیریایی، الهام کاویانی،
دوره ۲۸، شماره ۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: نگرانی و اضطراب، می‌تواند بر پیامد بی‌حسی نخاعی در بیماران سزارین تأثیر بگذارد. بنابراین لازم است که با استفاده از داروی مناسب و کم عارضه میزان را کاهش داد، لذا هدف از این مطالعه تعیین و مقایسه تجویز وریدی پروپوفول و میدازولام بر میزان آرام‌بخشی، تهوع و استفراغ حین بی‌حسی نخاعی در جراحی سزارین بود.

روش بررسی: این یک مطالعه کارآزمایی بالینی می‌باشد که در سال ۱۳۹۹ در بیمارستان فاطمیه همدان انجام شد. ۱۰۲ نفر کاندید سزارین تحت بی‌حسی نخاعی به ‌طور تصادفی در دو گروه ۵۱ نفره تزریق وریدی پروپوفول(۲/۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم) یا میدازولام(۲/۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم) پس از خروج نوزاد قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک و مامایی، وضعیت همودینامیک، نمره آرام‌بخشی(رامسی)، زمان شروع سداسیون و طول مدت سداسیون، تهوع و استفراغ در دو گروه در یک ساعت اول پس از تزریق دارو مقایسه شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری کای اسکوئر، تی‌تست و من ویتنی تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: شروع آرام‌بخشی(۶۰/۰ ± ۷۲/۴ در برابر ۶۰± ۴۳/۱ دقیقه) و طول مدت آرام‌بخش(۹۲/۶ ± ۰۰/۵۵ در برابر ۱۳/۷ ± ۶۰/۴۴ دقیقه) در گروه پروپوفول به‌طور معنی‌داری کمتر از گروه میدازولام بود(برای هر دو متغیر۰۰۱/۰=.(p میانگین مقیاس دیداری اضطراب پس از تجویز دارو تا دقیقه ۵، با اختلاف معنی‌داری در گروه پروپوفول کمتر بود، سپس هر دو گروه شرایط مشابه‌ای داشتند. میانگین اسکور سداسیون پس از تجویز دارو تا دقیقه ۱۰ در گروه پروپوفل و از دقیقه ۵۰ تا ۶۰ در گروه میدازولام بیشتر بود. فراوانی تهوع و استفراغ در زمان جراحی در گروه میدازولام ۹/۵ درصد و در گروه پروپوفول۲ درصد بود(۲۱۷/۰=p). هیپوتانسیون در گروه میدازولام ۹/۳ درصد و در گروه پروپوفول ۶/۱۹درصد بود(۰۲۸/۰=p). فشار متوسط شریانی در بیماران گروه میدازولام از دقیقه ۵ پس از تزریق دارو تا دقیقه ۱۰ با اختلاف معنی‌داری بیشتر از گروه پروپوفول بود(۰۵/۰p<).

نتیجه‏ گیری:داروی پروپوفول به دلیل اثر آرام‌بخشی، کاهش اضطراب و تهوع و استفراغ در بیماران سزارین با بی‌حسی کارایی مناسبی دارد با این‌ حال به دلیل هیپوتانسیون بهتر است احتیاط‌های پیشگیرانه لازم صورت پذیرد.

 

صفحه 1 از 1     

ارمغان دانش Armaghane Danesh
Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 31 queries by YEKTAWEB 4714