[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
بانک ها و نمایه نامه ها::
فرم پیش نیاز ارسال مقاله::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
بانک ها و نمایه ها
DOAJ
GOOGLE SCHOLAR
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۷ نتیجه برای مشفع

سعادت پرهیزگار، عبدالعلی مشفع،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۱ )
چکیده


عبدالعلی مشفع ، مهرداد باقری ، زینت محبی نوبندگانی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه و هدف: پروتئین به عنوان یکی از گروههای غذایی مهم است که از منابع اصلی آن دام می‌باشد. آلودگی انگلی این دامها تهدیدی برای منابع گوشتی و همچنین معضلی برای سلامت انسان مصرف کننده به حساب می‌آید. لذا میزان آلودگی دامها به بیماریهای مشترک انگلی بین انسان و دام در هر منطقه می‌تواند شاخصی برای سلامت افراد آن منطقه به حساب آید. یکی از این بیماریها آلودگی به ترماتودکبدی فاسیولا هپاتیکا می‌باشد و به همان صورت که باعث آلوده شدن دام می‌گردد انسان را نیز آلوده می‌کند. با توجه به موقعیت جغرافیایی شهر یاسوج و زندگی عشایری و دامپروری در این منطقه، احتمال شیوع آلودگی‌های انگلی مشترک بین انسان و دام وجود دارد. بنابراین مطالعه حاضر به منظور بررسی وضعیت آلودگی دامهای کشتار شده در کشتارگاه صنعتی یاسوج به این انگل صورت گرفت. مواد و روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی و گذشته‌نگر با بررسی همه پرونده‌های (۱۹,۸۶۱ ذبح) کشتار سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ موجود در کشتارگاه صنعتی یاسوج و اداره دامپزشکی استان کهکیلویه و بویراحمد انجام گردید. اطلاعات موجود در پرونده‌ها به جداول طراحی شده بر اساس متغیرهای مورد نظر که شامل نوع دام، تعداد دام کشتار شده، تعداد دام آلوده، ماه، فصل و سال بود، منتقل گردید و سپس با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری توصیفی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته‌ها: شیوع انگل فاسیولا هپاتیکا در دام‌های کشتار شده طی سال‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱، ۹.۲۶ درصد می‌باشد. بیشترین شیوع آلودگی مربوط به زمستان ۸۰ (۱۴.۷ درصد) و کمترین آن مربوط به تابستان ۸۱ (۷.۶ درصد) می‌باشد. شیوع آلودگی در گاوها (۱۲.۵ درصد) بیشتر از گوسفندان (۱۱.۷۵ درصد) و بزها (۷.۱۶ درصد) بود. نتیجه‌گیری: میزان آلودگی به این انگل در دامهای کشتار شده در کشتارگاه یاسوج قابل توجه می‌باشد. لذا پاکسازی دامهای موجود در منطقه از این آلودگی و آگاهی مردم از سیر تکاملی انگل و چگونگی ابتلای انسان می‌تواند نقش مهمی در ارتقای بهداشت عمومی داشته باشد. آلودگی‌ها بیشتر مربوط به فصل زمستان بوده که با توجه به چرخه زندگی انگل احتمالاً حاکی از عفونی شدن دام در فصول بهار و تابستان است
زینت محبی نوبندگانی، غلام رضا افراسیابی‌ ، آسیه مبارکی ، عبدالعلی مشفع ،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه و هدف: بدون شک بزرگترین بلای جامعه بشری پس از جنگ جهانی دوم، همه‌گیری ایدز می‌باشد. در حال حاضر بهترین روش مبارزه، پیشگیری از ابتلاء به آن می‌باشد. آگاهی کارکنان درمانی و درک آنها از عوامل خطرزای بیماری می‌تواند موجب ارتقاء سلامتی و جلوگیری از اشاعه بیماری شود. لذا این پژوهش با هدف تعیین آگاهی و نگرش کارکنان انجام گرفت. مواد و روش‌کار: این پژوهش توصیفی به صورت مقطعی است که نمونه پژوهش ۱۴۰ نفر از کارکنان دو بیمارستان شهید بهشتی و امام سجاد در سال ۱۳۸۲ بودند که با روش نمونه‌گیری ساده و مبتنی بر هدف تعیین انتخاب و به وسیله پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند. سپس اطلاعات حاصل با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که ۷۲,۹ درصد از نمونه‌ها در مورد ایدز آگاهی خوبی داشتند و ۵۴.۳ درصد از آنها نسبت به ایدز دارای نگرش مثبت بودند. ۶۲.۲ درصد از افراد منبع کسب اطلاعات را کنفرانسها، سمینارها، سرویسهای آموزشی، مجلات و جزوات بهداشتی ذکر کردند. ۶۰.۸ درصد از افراد دارای مدارک لیسانس و ۶۳.۲ درصد از افراد دارای عنوان شغلی پرستار نگرش مثبت در مورد ایدز داشتند. در ضمن ۶۷.۹ درصد از افراد با عنوان شغلی اتاق عمل در مورد ایدز بی‌نظیر بودند. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان داد که آگاهی کارکنان درمانی در مورد ایدز خوب است اما نگرش تعداد کمتری از آنان مثبت می‌باشد. لذا لزوم آموزشهای مداوم و جدید جهت کارکنان درمانی احساس می‌شود.
عبدالعلی مشفع ، ابوالقاسم‌ حسینی شکوه السادات، زهره کریمی ،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه و هدف: مالاریا یک بیماری تک یاخته‌ای با انتشار جهانی است که هنوز هم عوامل آن، یعنی گونه‌های پلاسمودیوم در بسیاری از مناطق، بیش از هر بیماری عفونی دیگر قربانی می‌گیرند. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی بیش از ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون انسان در سراسر جهان به عفونت ملالاریا دچارند و از این تعداد سالیانه ۱,۵ تا ۲.۷ میلیون نفر (بخصوص کودکان)‌جان خود را از دست می‌دهند. با توجه به نامشخص بودن وضعیت اپیدمیولوژیک مالاریا در استان کهگیلویه و بویراحمد و همچنین مساعد بودن شرایط انتقال بیماری به وسیله مهاجرت افراد به این استان، مطالعه حاضر جهت بررسی وضعیت بیماری مالاریا طی سالهای ۱۳۸۲-۱۳۷۵ صورت گرفت. مواد و روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی و گذشته‌نگر با بررسی کلیه پرونده‌های موجود در مرکز بهداشت استان طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۲ انجام گردید که نمونه مورد نظر معادل جمعیت آماری یعنی ۴۸۵ نفر بوده و اطلاعات موجود در پرونده‌ها به جداول طراحی شده براساس متغیرهای موردنظر یعنی سن، جنس، سال، تابعیت، نوع انگل و شهرستان منتقل گردید و سپس با استفاده از نرم‌افزار SPSS و روشهای آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها:‌اکثریت نمونه‌ها از شهرستان کهگیلویه (۴۱ درصد) و کمترین آنها از شهرستان گچساران (۱۸.۷ درصد)، بیشترین میزان آلودگی در سنین زیر ۲۰ سال (۶۳.۳ درصد)، بودند. از نظر نوع انگل گزارش شده در ایجاد بیماری مالاریا در استان، ۹۴.۴ درصد پلاسمودیوم ویواکس، ۵.۲ درصد درصد انگل‌ پلادسمودیوم فالسیپاروم و ۰.۴ درصد آلودگی مختلط بوده است. از نظر جنسیت تقریباً ۶۴ درصد مرد و ۳۶ درصد زن می‌باشند. از نظر تابعیت ۶۲.۷ درصد بیماران ایرانی و ۳۷.۳ درصد افغانی بودند. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصله می‌توان نتیجه‌گیری کرد که وضعیت بیماری مالاریا در این استان به سمت وضعیت مناسبی پیش می‌رود و برنامه‌های مبارزه و کنترل این بیماری موفقیت چشمگیری داشته‌اند. اما برای رسیدن به وضعیت ایده‌آل باید برنامه‌های کنترل و پیشگیری بیماریها با دقت بیشتر ادامه یابد و افراد غیربومی وارد شده به استان به خصوص مهاجرین افغانی از نظر بیماری قرنطینه و کنترل شوند و پس از بهبودی کامل اجازه سکونت به آنها داده شود.
عبدالعلی مشفع، دکترصدیقه حسینی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده

چکیده: مقدمه و هدف: تریکومونیازیس یک بیماری تک یاخته ای است که به وسیله انگل تریکوموناس واژینالیس ایجاد می شود و شایعترین علت بیماری های منتقل شده از راه جنسی غیرویروسی و سومین علت شایع واژینیت است که سالانه حدود میلیون ها نفر از مراجعین به درمانگاه زنان را تشکیل می دهد. مسأله مهمی که در مورد این تک یاخته وجود دارد، تشخیص موارد علامت دار و درمان آنها و شریک جنسی شان برای جلوگیری از انتشار و مزمن شدن آن است. ساده ترین روش تشخیص آلودگی به این انگل مطالعه میکروسکوپی نمونه واژینال می باشد. با توجه به تشخیص موارد علامت دار تنها بر اساس مشاهدات بالینی، در این مطالعه تشخیص بالینی و تشخیص میکروسکوپی بیماری تریکومونیازیس در زنان مراجعه کننده به درمانگاه زنان شهر یاسوج مقایسه شده است. مواد و روش کار : در این مطالعه توصیفی _ تحلیلی از بین زنان مراجعه کننده به درمانگاه زنان شهر یاسوج در سال ۱۳۸۳ که دارای علایم بالینی واژینیت بودند (۶۳ مورد) با استفاده از سواپ، نمونه واژینال گرفته شد و پس از قرار دادن در محلول قندی نمکی به آزمایشگاه منتقل گردید. سپس گسترش مرطوب تهیه شد و نتایج حاصل از تشخیص بالینی و تشخیص میکروسکوپی با مشخصات فردی شامل سن، روش جلوگیری، علایم بالینی، نوع و رنگ ترشحات به وسیله نرم افزار آماری SPSS و آزمون مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها : از ۶۳ بیماری که ترشحات واژن آنها بررسی شد ۱۲ مورد (۰۴/۱۹درصد) در معاینه بالینی و ۲۷ مورد (۹/۴۲درصد) با استفاده از مشاهده مستقیم میکروسکوپی از لحاظ عفونت تریکوموناس مثبت بودند. از ۲۷ مورد اخیر، ۱۰ مورد آن به وسیله مشاهده بالینی نیز تریکومونیازیس بودند و ۱۷ مورد دیگر به عنوان سایر عفونت های واژن تشخیص داده شدند. نتیجه گیری: بین تشخیص بالینی و تشخیص میکروسکوپی تریکومونیازیس از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود داشت(۰۵/۰ p< ). بین علایم بالینی و تشخیص تریکومونیازیس تفاوت معنی داری دیده نشد، بنابراین از علایم بالینی به تنهایی نمی توان در تشخیص واژینیت تریکوموناسی استفاده نمود و در صورت تکیه بر علایم بالینی در تشخیص تریکومونیازیس بیش از ۶۰درصد موارد مثبت تشخیص داده نمی شوند که در نتیجه مورد درمان غیر ضروری یا غیر کافی قرار می گیرند. واژه هایکلیدی: تریکومونیازیس، تشخیص میکروسکوپی، تشخیص بالینی
بهادر سرکاری، عبدالعلی مشفع، ناهید پدرام، محمد امین زرگر، بهروز یزدانپناه، بهناز آخوندی، زهرا حسنی، مهدی محبعلی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه و هدف: لیشمانیوز احشایی یا کالا‌آزار بیماریی است که به وسیله انگل‌های تک یاخته‌ای داخل سلولی از جنس لیشمانیا ایجاد می‌شود. کالا‌آزار در بعضی از مناطق ایران به صورت آندمیک و اغلب در کودکان زیر ۱۰ سال دیده می‌شود. با توجه به نامشخص بودن وضعیت اپیدمیولوژیک کالا‌آزار در شهرستان بویراحمد، مطالعه حاضر با هدف بررسی سرواپیدمیولوژی بیماری لیشمانیوز احشایی صورت گرفت. مواد و روش‌ها: در این بررسی توصیفی، ۱۶۲۸ نمونه خون از کودکان ۱۰ سال و زیر ۱۰ سال در شهرستان بویراحمد در سال ۱۳۸۴ با روش نمونه گیری تصادفی ساده تهیه گردید. جهت بررسی آلودگی احتمالی در مخازن انگل، تعداد ۲۵ قلاده سگ از مناطق مختلف این شهرستان شکار و نمونه‌های لازم از کبد، طحال و خون آنها تهیه گردید. نمونه‌های تهیه شده با روش سرولوژی آگلوتیناسیون مستقیم و کشت انگل از نظر آلودگی به لیشمانیا مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمایش‌ها به کمک نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون مجذور کای آنالیز گردیدند. یافته‌ها: از تعداد کل افراد مورد مطالعه ۷۴۹ مورد (۱/۴۶ درصد) پسر و ۸۷۹ مورد (۹/۵۳ درصد) دختر بودند که ۵۰ مورد (۰۹/۳ درصد) مثبت بودند. میزان آلودگی در دخترها ۲۱ مورد (۳۷/۲ درصد) کمتر از پسرها ۲۹ مورد (۸۷/۳ درصد) بوده است. از لحاظ آماری بین جنس و تیتر آنتی‌بادی رابطه معنی‌داری یافت نشد. بیشترین میزان آلودگی ۸ مورد (۸۲/۱۴ درصد) در سن ۱۰ سالگی مشاهده گردید. از نظر آلودگی مخازن احتمالی لیشمانیوز در منطقه مورد مطالعه، هیچ کدام از سگ‌های مورد مطالعه به لیشمانیا آلوده نبودند. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل می‌توان نتیجه‌گیری کرد که بیماری کالا‌آزار از بیماری‌های آندمیک در شهرستان بویراحمد می‌باشد که در بین جامعه به صورت منطقه‌ای در گردش است. عدم وجود آلودگی در سگ‌های مورد مطالعه می‌تواند به علت کم بودن تعداد نمونه‌ها و یا آلوده نبودن سگ‌های مناطقی که از آنجا نمونه‌ها تهیه شده باشد.
دکتر عبدالعلی مشفع، ذبیح الله زارعی، بهناز آخوندی، دکتر غلامحسین ادریسیان، دکتر بهرام کاظمی، دکتر شهرام جمشیدی، دکتر محمود محمودی، دکتر مژگان بنده پور، دکتر مهدی محبعلی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

چکیده: مقدمه و هدف: لیشمانیوز احشایی سگ و سگ‌سانان به وسیله تک یاخته‌ای به ‌نام لیشمانیااینفانتوم ایجاد می‌گردد و بیماری زئونوتیک آندمیک در کشورهای حوزه مدیترانه و خاورمیانه از جمله ایران می‌باشد. میزان شیوع سرمی ‌بیماری در مناطق مختلف آب و هوایی ایران از ۱۰ تا ۳۷ درصد گزارش شده است. تشخیص عفونت در سگ‌سانان به ویژه سگ‌های فاقد علامت بالینی به منظور کنترل بیماری در انسان از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا این مطالعه به منظور مقایسه روش‌های تشخیصی آگلوتیناسیون مستقیم و تست نواری دیپ‌استیک با واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز انجام شد. مواد و روش‌ها: این یک مطالعه از نوع فرآیند نتایج است که بر روی ۷۱ قلاده سگ از ۴ روستای آندمیک کالاآزار در شهرستان مشکین شهر در سال ۱۳۸۷ انجام شد. پس از گرفتن نمونه خون و پوست از سگ‌های تحت بررسی با روش‌های سرولوژی آگلوتیناسیون مستقیم، تست نواری دیپ‌استیک rK۳۹ و روش ملکولی واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز مورد آزمایش قرار گرفتند. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری مک نیمار و تست کاپا تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: از ۷۱ قلاده سگ مورد مطالعه؛ ۱۵ قلاده (۱/۲۱ درصد) دارای علایم بالینی و ۵۶ قلاده (۹/۷۸ درصد) فاقد علامت بالینی، ۱۷ قلاده (۹/۲۳ درصد) با روش آگلوتیناسیون مستقیم دارای تیتر بیشتر یا مساوی۱:۳۲۰، ۲۲ قلاده (۳۱ درصد) در روش دیپ‌استیکrk۳۹ مثبت، با واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز پوست ۲۱ قلاده (۶/۲۹درصد) و خون۳۱ قلاده(۷/۴۳ درصد) مثبت بودند و در مجموع ۳۸ قلاده (۵/۵۳ درصد) با تست واکنش زنجیره‌ای پلی مراز بر روی نمونه‌های پوست و یا خون آن‌ها مثبت شدند. بیشترین توافق بین روش آگلوتیناسیون مستقیم و دیپ استیک دیده و کمترین همخوانی بین آگلوتیناسیون مستقیم با واکنش زنجیره‌ای پلی مراز پوست و یا خون مشاهده گردید. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه روش آگلوتیناسیون مستقیم به دلیل شناسایی بهتر سگ‌های آلوده فاقد علامت و همچنین قابل انجام بودن در شرایط میدانی نسبت به سایر روش‌های مورد مطالعه برتری دارد و روش واکنش زنجیره‌ای پلی مراز برای ردیابی دی ان ای انگل در نمونه پوست سگ‌ها مناسب‌تر است. واژه‌های کلیدی: آگلوتیناسیون مستقیم، دیپ‌استیک ، واکنش زنجیره‌ای پلی مراز، لیشمانیوز احشایی، سگ
عبدالعلی مشفع، غلامرضا مولوی، ایرج موبدی، رضا چراغزاده، شهربانو عسکریان، رضا محمدی، صادق نوری پور، فرزانه ذهبیون، پریچهر ایمانی، ندا میر سپاهی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه و هدف: سگ‌ یکی از نزدیک‌ترین حیوانات به محل زندگی انسان است و در بسیاری از بیماری‌های زئونوز به عنوان میزبان و یا مخزن در انتقال بیماری به انسان نقش عمده‌ای را ایفا می‌کند. با توجه به شیوع برخی از بیماری‌های مشترک بین انسان وسگ در ایران، این مطالعه با هدف بررسی فون انگلی سگ‌های ولگرد حومه شهر یاسوج انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی در سال ۱۳۸۷ در حومه شهر یاسوج با کالبدگشایی لاشه ۲۵ قلاده سگ و بررسی تمامی ‌قسمت‌های آن از نظر آلودگی انگلی انجام شد. انگل‌های جدا شده با روش‌های اختصاصی در ظروف مخصوص قرار داده شدند و برای تشخیص نهایی مراحل آماده-سازی و رنگ‌آمیزی را طی نموده و بر اساس مرفولوژی با استفاده از کلیدهای تشخیصی، جنس و گونه آنها تشخیص داده شد و درصد آلودگی در سگ‌های مورد بررسی محاسبه گردید. داده‌های جمع‌آوری شده با نرم‌افزار SPSS و آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: از ۲۵ لاشه مورد آزمایش ۲۳ لاشه(۹۲ درصد) حداقل به یک کرم آلوده بودند. کرم‌های جدا شده و درصد آلودگی شامل؛ تنیاهیداتیژنا(۳/۷۸ درصد)، مزوسستوئیدس(۴/۱۷ درصد)، اکینوکوکوس گرانولوزوس(۸/۳۴ درصد)، دیپیلیدیوم کانینوم(۴/۱۷ درصد)، ماکروآکانتورینوکوس هیرودیناسئوس(۷/۸ درصد) و اسپیروسرکا لوپی(۴/۱۷درصد) می باشند. نتیجه‌گیری: ۴ کرم از ۶ کرم جدا شده در این مطالعه از جمله اکینوکوکوس گرانولوزوس که مرحله لاروی آن ایجاد بیماری کیست هیداتید می‌نماید، جنبه زئونوتیک دارد که از نظر بیماری‌زایی نیز مهم می‌باشند، لذا ارایه برنامه‌هایی برای کنترل این آلودگی‌ها در انسان می‌تواند از اولویت‌های بهداشتی در این منطقه باشد.
حسین انصاری، عبدالعلی مشفع، کاوس صلح‌جو، پویا خدادادی، محسن کلانتری، اسفندیار افشون، فرزانه ذهبیون، بهادر سرکاری، علی کشتکاری ،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری لیشمانیوز احشایی یک بیماری مشترک بین انسان و حیوان است که عامل آن در ایران لیشمانیا اینفانتوم می‌باشد. هدف از این مطالعه تعیین مشخصات لیشمانیوز احشایی در مخازن حیوانی(سگ) شهرستان بویراحمد و تعیین نوع انگل با روش واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز بود. روش بررسی: این مطالعه تجربی در سال ۱۳۸۹ بر روی ۱۵ قلاده سگ دارای علایم بالینی لیشمانیوز احشایی از ۷ روستای آندمیک شهرستان بویراحمد انجام شد. از سگ‌های مورد بررسی ۱۰ میلی‌لیتر خون گرفته شد و پس از کالبد گشایی از طحال و کبد آنها لام های تماسی تهیه شده و نمونه‌هایی از این اندام‌ها برداشته شد. بر روی نمونه‌های تهیه شده تست آگلوتیناسیون مستقیم، مطالعات میکروسکوپی و واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز به منظور یافتن انگل لیشمانیا و تعیین هویت آن صورت گرفت. یافته‌ها: در روش سرولوژی از ۱۵ قلاده سگ ۱۴ قلاده دارای تیتر آنتی‌بادی ۳۲۰/۱ و بالاتر بودند و یک قلاده منفی شد. در مطالعه میکروسکوپی گسترش‌های تماسی در ۱۳ قلاده سگ آماستیگوت‌های لیشمانیا مشاهده گردید و ۲ قلاده نیز منفی شدند. با استفاده از روش واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز انگل موجود در نمونه‌های بافت طحال، کبد و گسترش های تماسی در ۱۴ قلاده سگ لیشمانیا اینفانتوم تشخیص داده شد. نتیجه‌گیری: تعیین انگل لیشمانیا اینفانتوم در اکثر نمونه‌های مورد بررسی به عنوان عامل ایجاد کننده لیشمانیوز احشایی در سگ‌های این منطقه نشان دهنده الگوی بیماری همانند سایر نقاط کشور می‌باشد.
رامین منوچهری اردکانی، رامین جان نثار، عبدالعلی مشفع، علی پوست فروش، بهادر سرکاری،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: لیشمانیوز احشایی در سگ‌ها یک مدل مناسب برای مطالعه لیشمانیوز احشایی در انسان است. هدف این مطالعه بررسی تغییرات هیستوپاتولوژیک کبد و طحال سگ‌های مبتلا به لیشمانیوز احشایی ناشی از لیشمانیا اینفانتوم بود. روش‌بررسی: در این مطالعه تجربی نمونه‌های تهیه شده از کبد و طحال ۱۰ قلاده سگ مبتلا به لیشمانیوز احشایی با نمونه‌های منفی ۱۰ قلاده سگ عاری از لیشمانیوز احشایی بررسی و مقایسه شدند. نمونه‌ها پس از تهیه مقاطع بافتی، به روش هماتوکسیلین‌ـ ائـوزین و گیمسا رنگ‌آمیزی شده و با استفاده از میکروسکوپ نوری برای یافتن تغییرات هیستوپاتولوژی ارزیابی شدند. یافته‌ها: در مقاطع بافتی طحال سگ‌های آلوده، در ۴ حیوان(۴۰ درصد) ارتشاح شدید پلاسماسل، در ۵ مورد(۵۰ درصد) حضور مگاکاریوسیت‌ها که نشان دهنده خون‌سازی خارج از مغز استخوان است، در یک حیوان (۱۰ درصد) واکنش التهابی گرانولوماتوز، در ۳ مورد(۳۰ درصد) آتروفی فولیکول‌های لنفاوی و از دست رفتن مراکز زایا ، در ۴ مورد(۴۰ درصد) هیپرتروفی فولیکول‌های لنفاوی و هم چنین در یک حیوان حضور اجسام لیشمن به تعداد زیاد مشاهده شد. نتیجه‌گیری: لیشمانیوز احشایی می‌تواند سبب ایجاد تغییرات هیستوپاتولوژی در طحال مبتلایان شود که از عمده‌ترین این تغییرات می‌توان به تغییر در اندازه و تعداد فولیکول‌های لنفاوی، التهاب مزمن، تشکیل گرانولوم و حضور اجسام لیشمن درون ماکروفاژهای طحال اشاره کرد.
عبدالله صدری، عبدالعلی مشفع، عباس دوستی، حسین انصاری، حسن عبیدی، صادق قربانی دالینی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به وجود ۱۰ ژنوتیپ مختلف از انگل اکینوکوکوس گرانولوزوس با میزبان‌های واسطه و نهایی مختلف و اثرگذاری این ژنوتیپ‌ها در چرخه زندگی انگل و انتقال آن به انسان، هدف این مطالعه تعیین خصوصیات مولکولی جدایه‌های کیست‌های هیداتید و انتشار آنها در کبد و ریه دام‌های کشتار شده در کشتارگاه صنعتی شهر یاسوج بود. روش بررسی: در این مطالعه تجربی تعداد ۹۳ کیست هیداتید دامی‌(۳۱ نمونه گوسفند، ۵۶ نمونه بز و ۶ نمونه گاو) از کشتارگاه صنعتی یاسوج جمع‌آوری شدند. DNA ژنومی‌از پروتواسکولکس‌های مربوطه با روش استاندارد فنل‌ـ کلروفـــرم استخراج گردید.‌ قطعه‌ی rDNA-ITS۱ هر کدام از نمونه ها به روش PCR با پرایمرهای EgR وEgF، تکثیر شد و محصولات PCR ابتدا با الکتروفورز بررسی و سپس با آنزیم های Alu I و Rsa I برش داده شده و محصولات PCR-RFLP قطعات مزبور الکتروفورز شده و مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‌ها: با استفاده از روش PCR، اندازه قطعات rDNA-ITS۱ تمام جدایه‌های کبدی و ریوی دارای باند‌های مشابه و اندازه bp۱۰۰۰ به ‌دست آمد. الگوی ایجاد شده با استفاده از آزمون RFLP با آنزیم‌ های AluI و Rsa I ژنوتیپ G۱ یعنی همان ژنوتیپ گوسفندی اکینوکوکوس گرانولوزوس را نشان داد. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد، سویه G۱، سویه غالب ایجاد کننده بیماری کیست هیداتید در اعضای مختلف دام از جمله کبد و ریه در شهر یاسوج می‌باشد.
پویا خدادادی، محمد کارگر، عبدالعلی مشفع، حسین انصاری، زینب محمدحسینی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: عفونت روتاویروس شایع ترین عامل دهیدراسیون و گاستروانتریت در میان کودکان در سراسر جهان است. هدف این مطالعه تعیین شیوع عفونت روتاویروسی در کودکان مبتلا به گاستروانتریت حاد بستری شده در بیمارستان امام سجاد(ع) یاسوج بود. روش بررسی: این مطالعه مقطعی‌ـ تحلیلـــــی در سـال ۱۳۹۰ بر روی ۱۸۴ نمونه مدفوع از کودکان کمتر از ۷ سال مبتلا به گاستروانتریت حاد بستری شده در بیمارستان امام سجاد شهر یاسوج انجام شد. نمونه‌ها با روش الایزا برای یافتن روتا ویروس مورد آزمایش قرار گرفتند. داده‌ها با آزمون‌های آماری مجذور کای و آزمون دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: تعداد ۵۲ مورد (۲۶/۲۸ درصد) نمونه‌ها از نظر وجود روتاویروس، مثبت ارزیابی شدند. ارتباط معنی‌داری میان شیوع ویروس و فصل وجود داشت(۰۰۱/۰=p). بیشترین شیوع ویروس مربوط به فصل پاییز با فراوانی ۰۸/۴۸ درصد و کمترین شیوع مربوط به فصل بهار، با فراوانی۷۷/۵ درصد بود. نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع بالای عفونت روتاویروسی، پایش مستمر به منظور فراهم آمدن اطلاعات مفید برای ساخت واکسن مؤثر و جلوگیری از هزینه‌های زیاد مراقبت‌های بالینی ضروری به نظر می‌رسد. واژه‌های کلیدی: روتاویروس، گاستروانتریت، شیوع، الایزا
علیرضا دشت پیما ، عبدالعلی مشفع ، لیلا منظوری، نصیر عارف خواه، سعیده شهریاری، مبین محسنی، مجتبی عباسی، جلال نوشادیان،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: درمان لیشمانیوز جلدی(سالک) هنوز بر پایه استفاده از ترکیب‌های ۵ ظرفیتی آنتی‌موان که دارویی تزریقی و پرعارضه می‌باشد صورت می‌گیرد. هدف از این مطالعه بررسی اثر جوشانده بابونه به صورت موضعی بر زخم لیشمانیوز جلدی ناشی از لیشمانیا ماژور در موش‌های بالب سی می‌باشد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۲۲ سر موش نژاد بالب سی پس از تلقیح پروماستیگوت لیشمانیا ماژور، در قاعده دم آنها، و ایجاد زخم لیشمانیوز، در سه گروه شامل؛: گروه تحت درمان با جوشانده بابونه (۱۲ سر)، گروه تحت درمان با گلوکانتیم(۵ سر ) و گروه بدون درمان(۵ سر ) وارد شدند. به مدت دو هفته، روزانه موش‌های گروه اول به مدت ۵ دقیقه در معرض جوشانده بابونه و گروه دوم با تزریق درون صفاقی داروی گلوکانتیم مورد درمان قرار گرفتند. قطر و وضعیت بهبودی زخم‌ها در ابتدا و پایان مطالعه بررسی و ثبت شدند. داده‌های با استفاده از آزمون‌های آماری تی زوجی، آنالیز واریانس و تست تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: مقایسه وضعیت بهبودی زخم در سه گروه نشان داد که زخم در۳/۵۸ درصد گروه دریافت کننده جوشانده بابونه و ۸۰ درصد گروه دریافت کننده گلوکانتیم بهبود یافت، اما در گروه شاهد بهبودی زخم حاصل نشد و این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود(۰۲۸/۰=p). میزان بهبودی زخم در دو گروه دریافت کنننده جوشانده بابونه و گلوکانتیم از لحاظ آماری تفاوت معنی‌داری نداشت(۶/۰=p). میانگین مساحت زخم در سه گروه بعد از درمان از نظر آماری تفاوت معنی‌داری داشت(۰۰۰۱/۰=p)، اما میانگین مساحت زخم در دو گروه دریافت کننده گلوکانتیم و جوشانده بابونه از لحاظ آماری تفاوت معنی‌داری نداشت. نتیجه‌گیری: اثر جوشانده بابونه بر بهبودی زخم سالک نزدیک به اثر گلوکانتیم در درمان این بیماری می‌باشد. با توجه به این موضوع و وجود عوارض جانبی و روش استفاده از ترکیب‌های ۵ ظرفیتی آنتی‌موان، می‌توان جوشانده بابونه را به عنوان داروی جایگزین در درمان بیماران مبتلا به سالک پیشنهاد نمود.
سعیده شهریاری، محمد امین قطعی، علی اکبر حقدوست، زهرا تعبدی، راضیه خواجه کاظمی، ظفر پریسایی، عبدالعلی مشفع، سید محمد رضا ربانی، لیلا منظوری، زهرا کنعان نژاد،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: بروسلوز یا تب مالت از شایع‌ترین بیماری عفونی مشترک بین انسان و حیوان است که علاوه بر اینکه عوارض بالینی متعددی را در پی دارد ، عامل زیان های اقتصادی بسیاری نیز می باشد و با وجود پیشرفت های عظیم در زمینه کنترل بیماری ها هنوز در مناطقی از جهان به صورت اندمیک وجود دارد. بررسی هدف از این مطالعه بررسی وضعیت اپیدمیولوژیک و دموگرافیک بیماری بروسلوز در استان کهگیلویه و بویر احمد در بین سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ بود. روش بررسی: این مطالعه به صورت مقطعی انجام شده و جامعه مورد مطالعه، تمام بیماران مبتلا به بروسلوز( ۳۷۴ نفر) در یک دوره پنج ساله در استان بودند. اطلاعات مکانی و دموگرافیک بیماران شامل جنس و سن، و همچنین سابقه تماس با دام، با مراجعه به مراکز بهداشت استان جمع‌آوری و مورد آنالیز آماری قرار گرفت. داده‌های جمع‌آوری شده با آزمون‌های آماری توصیفی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: بررسی توزیع بیماران در سطح استان نشان داد که بیشترین بیماران به ترتیب در شهرستان‌های کهگیلویه، بویراحمد و گچساران و کمترین آنها به ترتیب در شهرستان‌های باشت و بهمئی قرار داشتند. از بین ۳۷۴ بیمار گزارش شده، ۵/۸ درصد از عشایر، ۵/۲۳ درصد شهر نشین و ۶۸ درصد روستایی بوده‌اند. در سطح استانی ۸۴ درصد بیماران سابقه تماس با دام داشتند و ۵/۳۱ درصد دامدار و کارگر کشتارگاه بودند. ۵/۵۰ درصد بیماران را زنان و ۵/۴۹ درصد را مردان تشکیل می‌دادند و میانگین سنی بیماران ۳۹ سال برآورد شد. نتیجه‌گیری: تماس با دام و ترشحات دامی‌‌‌نقش مهمی‌‌‌را در شیوع بروسلوز در استان بازی می‌‌‌کند. البته در شهرها که درصد قابل توجهی از بیماران را در بر می‌‌‌گیرد مصرف مواد لبنی آلوده احتمالاً نقش برجسته تری را بر عهده دارد. نتایج این مطالعه به مدیران بهداشتی استان کمک می‌کند که با تعیین شهرستان‌ها و دهستان‌های پر خطر و تمرکز اقدامات بهداشتی و درمانی در این مناطق، به طور کاملاً مؤثرتری و با صرف بودجه های کمتری به کنترل بیماری در سطح استان بپردازند.
عبدالعلی مشفع، پروین غفاری، سید سجاد خرم روز، طاهره باب، اشکان اکبرزاده، مارال قرقانی،
دوره ۲۳، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: تریکومونیازیس شایع‌ترین عفونت غیر ویروسی منتقله از راه جنسی در سراسر جهان می‌باشد. در مطالعه‌های قبلی در زنان مراجعه کننده به کلینیک زنان شهر یاسوج، آلودگی به انگل تریکوموناس واژینالیس، با روش‌های مختلف تشخیص بالینی ۰۴/۱۹ درصد و ۲۸ درصد، با روش میکروسکوپی ۹/۴۲ درصد و ۴۱ درصد و با روش ملکولی ۱۱ درصد گزارش شده است. مقاومت انگل به مترونیدازول مشکل درمانی موجود می‌باشد که در این مقاومت، جهش در ژن فریدوکسین انگل نقش مهمی ‌دارد. هدف از این مطالعه فراوانی جهش و تعیین نقطه جهش در این ژن در انگل‌های جدا شده از بیماران مراجعه کننده به کلینیک زنان یاسوج در سال ۱۳۹۶بود.
 
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی که در سال ۱۳۹۶ انجام شد، تعداد ۴۶ نفر بیمار دارای علایم بالینی واژینیت انتخاب و پس از ثبت اطلاعات فردی به همراه علایم بالینی در  پرسشنامه، از هر بیمار دو نمونه سواب واژینال تهیه شد. یک نمونه در لوله آزمایش حاوی سرم فیزیولوژی برای بررسی میکروسکوپی و نمونه دیگر در محیط کشت دورسه برای رشد انگل قرار داده شد. در نهایت دی ان آی تروفوزوئیت‌های به دست آمده با استفاده از کیت استخراج و با دو بار انجام آزمایش PCR مختلف وجود تریکوموناس واژینالیس و ژن فریدوکسین تأیید گردید. باندهای حاصل از پی‌سی‌آر ژن فریدوکسین به وسیله کمپانی بیونر کره جنوبی تعیین توالی گردید و در پایگاه NCBI به منظور یافتن محل جهش، بلاست شدند. نتایج با استفاده از تعیین درصد و روش‌های آماری توصیفی تحلیل گردید. 
 
یافته‌ها: بر اساس یافته‌های این پژوهش، ۲۰ نمونه(۴۷/۴۳ درصد) در مطالعه‌های میکروسکوپی و محیط کشت از نظر تریکوموناس واژینالیس مثبت بودند و ۱۲ نمونه(۰۸/۲۰ درصد) در PCR، مثبت شدند. ژن فریدوکسین در این ۱۲ نمونه، تکثیر و توالی یابی شد. در هیچ‌کدام از نمونه‌های بررسی شده جهش در ژن فریدوکسین دیده نشد.
 
نتیجه‌گیری: تغییرات در ژن فریدوکسین باعث مقاوت به مترونیدازول در درمان تریکومونیازیس می‌گردد، که در این مطالعه از نمونه‌های مورد بررسی چنین تغییری دیده نشد و این بدان معنا می‌باشد که در این نمونه‌ها هیچ مقاومت درمانی مرتبط با ژن فریدوکسین وجود نداشته است.  
 
 
عبدالعلی مشفع، پیمان حق پرست، امین اله سعادت نیا، نصیر عارف خواه،
دوره ۲۷، شماره ۳ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: به دلیل این که واکسن مؤثری علیه لیشمانیوز در دسترس نیست و هم‌چنین اعلام گزارش عوارض جانبی داروهای فعلی و پیدایش مقاومت به درمان در برخی نقاط جهان، محققان به دنبال ترکیباتی مؤثرتر و بدون عوارض و ارزان با ترکیبات طبیعی هستند. لذا هدف از انجام این مطالعه، تعیین و بررسی اثر موضعی عصاره‌‌های آبی و الکلی تریاک بر ضایعات لیشمانیوز جلدی، مدل حیوانی موش‌های بالب سی بود.
 
روش بررسی:  در این مطالعه تجربی، تعداد ۳۰ سر موش نر بالب سی در سنین ۶ تا ۸ هفتگی پس از تلقیح انگل در قاعده دم موش‌ها به آماستیگوت لیشمانیا ماژور آلوده شدند. موش‌های آلوده به طور تصادفی به ۵ گروه شش تایی تقسیم گردیدند. دو گروه گیرنده عصاره های آبی و الکلی ۱۰ درصد تریاک، یک گروه گیرنده گلوکانتیم(کنترل مثبت)، یک گروه بدون درمان(گروه شاهد) و گروه دیگر با پماد اوسرین درمان شدند. قبل از شروع درمان، قطر زخم‌ها اندازهگیری شد. درمان به صورت مالشی و روزی یک بار به مدت دو هفته صورت گرفت. پس از پایان دوره درمان، مجدداً در صورت ابقای زخم، قطر ضایعه اندازه‌گیری شد و با استفاده از آزمون آماری  تست تی زوجی، تحلیل واریانس یک طرفه و تست تعقیبی توکی، نتایج تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: آنالیز آماری تفاوت معنی‌داری بین گروه‌های تحت درمان از نظر قطر زخم را نشان داد( ۰۵/۰p <). گروه تحت درمان با گلوکانتیم، کوچکترین قطر زخم را داشتند. اندازه زخم موش‌های تحت درمان‌های دیگر با عصاره‌های الکلی و آبی با غلظت۱۰  درصد و پماد اوسرین، کوچکتر از موش های کنترل(دریافت کننده انگل بدون درمان) بود و این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار بود(۰۵/۰p <).
 
نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که بر خلاف تأثیر عصاره‌های آبی و الکلی تریاک بر لیشمانیا ماژور در شرایط درون تنی، میانگین اندازه زخم موش‌های آلوده به لیشمانیا ماژور در مقایسه با گلوکانتیم اثر کمتری را نشان داد. 

 
 
نصیر عارف خواه، ساسان شفیعی، امین اله سعادت نیا، عبدالعلی مشفع،
دوره ۲۷، شماره ۴ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: لیشمانیوز جلدی یا سالک، در ایران به وسیله دو گونه از انگل لیشمانیا شامل L.major و L.tropica ایجاد می‌شود. در طی سال‌های اخیر، این بیماری در مناطق مختلف استان کهگیلویه و بویراحمد گزارش شده است. با توجه به تفاوت‌های فاحش در نوع مخازن حیوانی و ناقل بیولوژیک، شناسایی عامل ایجاد کننده بیماری می‌تواند در برنامه‌ریزی‌های لازم جهت کنترل بیماری مؤثر باشد. لذا هدف از این مطالعه تعیین گونه‌های مولد لیشمانیوز جلدی در استان کهگیلویه و بویراحمد با روش مولکولی: یک مطالعه گذشته mouseout="msoCommentHide('_com_۱')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_۱','_com_۱')">[p۱] نگر بود.mouseout="msoCommentHide('_com_۲')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_۲','_com_۲')">[p۲] 
 
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی مقطعی و گذشته نگر برای تعیین گونه لیشمانیا، تعداد ۵۲ نمونه لام رنگ‌آمیزی شده با رنگ گیمسا از آزمایشگاه‌های مختلف در سطح شهرهای استان، بین سال‌های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۷ جمع‌آوری و با استفاده از میکروسکوپ نوری از نظر وجود جسم لیشمن بررسی شدند. پس از استخراج DNA موجود در سطح لام‌ها، با استفاده از پرایمرهای اختصاصی LINR۴ و LIN۱۷ با روش PCR گونه انگل لیشمانیا شناسایی گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون آماری کای اسکور تجزیه و تحلیل  شدند.
یافته‌ها: از کل ۵۲ نمونه با زخم‌های لیشمانیوز جلدی، ۲۶ نمونه(۵۰ درصد) مربوط به افراد مذکر و ۲۶ نمونه(۵۰درصد) مربوط به افراد مؤنث بودند. میانگین سن افراد در مطالعه ۳۲/۲۳ سال( با انحراف‌معیار۴۲/۱۸±) بود. از کل ۵۲ نمونه، آماستیگوت انگل(جسم Leishman) در ۳۶ مورد(۲/۶۹ درصد) آنها با مشاهده مستقیم به کمک میکروسکوپ نوری رویت شد و ۴۳ نمونه(۷/۸۲ درصد) در PCR مثبت شد. گونه آلوده کننده در تمامی افراد ساکن دهدشت و یاسوج L.major و در گچساران L.tropica بود.
نتیجه‌گیری: نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که گونه‌ی L.major عامل لیشمانیوز جلدی در دهدشت و یاسوج و گونه‌ی L.tropica در گچساران می‌باشند.  بنابر این مبارزه با مخازن حیوانی و قطع زنجیره انتقال بر اساس نوع انگل به دست آمده در این تحقیق مورد نیاز است. 

mouseout="msoCommentHide('_com_۱')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_۱','_com_۱')"> 


صفحه 1 از 1     

ارمغان دانش Armaghane Danesh
Persian site map - English site map - Created in 0.12 seconds with 43 queries by YEKTAWEB 4714