۲۹ نتیجه برای عباسی
رحیم استوار، عبدمحمد موسوی ، حمیدرضا غفاریان شیرازی ، محمدعلی عباسی مقدم ،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: نیروی انسانی شاغل در سازمانها اصلیترین سرمایه دراختیار مدیران است و مدیریت منابع انسانی مهمترین و شاید اصلیترین وظیفه مدیران میباشد. رفتار و فعالیت انسانها ناشی از انگیزهها یا نیازهای آنان است. مدیران با شناخت و پیشبینی انگیزهها و نیازهای واقعی کارکنان تحت مدیریت خود میتوانند به موقع و به طور صحیح به ارضاء نیازها و انگیزههای آنان اقدام نموده و از نیروهای انسانی سازمان به نحو مطالب در راستای اهداف سازمان بهرهوری کنند. مطالعه حاضر به منظور شناخت عوامل موثر بر انگیزش کارکنان ستاد دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ازدیدگاه مدیران و کارکنان دانشگاه به اجرا درآمد تا هم سلسله مراتب انگیزهها در کارکنان مشخص شوند و هم دیدگاه کارکنان و مدیران در خصوص نیازها و انگیزههای کارکنان مقایسه شوند.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی بوده که در سال ۱۳۸۲ انجام یافته است. در این مطالعه تعداد ۵۰ نفر مدیر ستادی دانشگاه (همه مدیران تفاوت زیادی مشاهده نمیشود. سلسله مراتب نیازها که بزعم آبراهام مازلو از نیازهای فیزیولوژیکی شروع و به نیازهای خودیابی ختم میشود مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه نیازهای احترام چه از دیدگاه کارکنان و چه از دیدگاه مدیران در بالاترین حدقرار داشته است. از دیگر یافتههای مهم این بود که بین میزان تحصیلات مدیران و دیدگاه آنان در خصوص نیازهای کارکنان ارتباط معنیداری وجود داشت. همچنین حوزهکاری مدیران در نگرش آنان نسبت به نیازهای کارکنان تأثیر داشته و بین سابقه کار کارکنان و نیازهای فیزیولوژیکی و خودیابی آنان ارتباط معنیداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این تحقیق در خصوص سلسله مراتب نیازها از دیدگاه کارکنان و مدیران نشان داد که یک همسوئی بین دیدگاه مدیران و کارکنان در خصوص نیازهای کارکنان وجود دارد واین بحث میتواند به مدیریت بومی، سابقه کار مدیران، میزان تحصیلات مدیران و آگاهی آنان مربوط باشد. همچنین سلسله مراتب نیازها از الگوی سلسله مراتب نیازهای مازلو در بخش احترام و منزلت برخوردار نیست و مدیران و کارکنان دانشگاه بیشترین اهمیت را به نیازهای احترام و منزلت دادهاند. بین نیازهای کارکنان و بعضی از متغیرها نظیر تحصیلات، سابقه کار و... ارتباط معنیداری وجود داشته است.
دکتراسدا... کتباب، دکتر فریبا بیگ زاده عباسی، دکتر رامین صلوتی، دکترحمید رضا جهادی حسینی، دکترمحمو نجابت، دکتر حسین موحدان، دکترحمید خوش نیت، دکتر علی اکبر سرافراز ، دکتر شهراد تاج الدینی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۴ )
چکیده
چکیده:
مقدمه و هدف: عمل جراحی کاتاراکت وابسته به سن، از جراحی های شایع چشم پزشکی است. اخیراً فیکوامولسیفیکاسیون به عنوان روش انتخابی جهت عمل جراحی کاتاراکت معرفی شده است. این مطالعه به منظور بررسی مقایسه ای میزان حدت بینایی و عوارض حین و بعد از عمل جراحــــــــی فیکوامولسیفیکاسیون و روش خارج کپسولی در بیماران مبتلا به کاتاراکت وابسته به سن انجام شده است.
مواد و روش ها: این تحقیق به روش شاهدی همزمان آینده نگر ( غیر تصادفی ) بر روی ۱۰۰ بیمار (۵۲ نفر خارج کپسولی و ۴۸ نفر فیکوامولسیفیکاسیون) در محدوده سنی ۷۶- ۴۶ سال مراجعه کننده به بیمارستان های خلیلی و شهید دستغیب شیراز در سال های ۸۱-۱۳۸۰ انجام پذیرفت. ابتدا بیماران قبل از عمل جراحی از نظر سن، جنس، میزان حدت بینایی، میزان آستیگمات بر اساس اختلاف کراتومتری و نوع کاتاراکت مورد معاینه قرار گرفتند. سپس حین عمل از جهت سایز، محل برش، پارگی کپسول خلفی، خارج شدن ویتروس، افتادن هسته در ویتروس بررسی شدند و در روزهای ۱، ۵، ۱۴، ۹۰ و ۱۸۰ بعد از عمل از جهات حدت بینایی اصلاح شده و حدت بینایی اصلاح نشده و آستیگمات (کراتومتری و رفراکشن)، میزان التهاب، ورم قرنیه، کدورت کپسول خلفی و ادم سیستوئید ماکولار مورد معاینه قرار گرفتند. سپس داده های جمع آوری شده در فرم اطلاعاتی ثبت و از طریق نرم افزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: متوسط سن در عمل جراحی فیکوامولسیفیکاسیون ۲۶/۷±۲۷/۵۸ سال و در عمل خارج کپسولی ۸۴/۶±۷۱/۶۴ سال می باشد. بر اساس نتایج این مطالعه در پنجمین روز بعد ازعمل، ۳/۱۵ درصد افراد تحت عمـل خارج کپسولی و ۵/۶۲ درصد افراد تحت فیکوامولسیفیکاسیون به حدت بینایی
اصلاح نشده ۳۰ یـــا بیشتـــر دست یــــافتند. متوسط دیــــد اصلاح نشده در روز پنجم بعد از عمل
۶۰
فیکوامولسیفیکاسیون ۳/۳۰ و در عمل خارج کپسولی ۲۰ بــــود. میـزان متوسط آستیگماتیسم در روز
۶۰ ۶۰
اول بعد از عمل بر اساس اختلاف کراتومتری در روش خارج کپسولی ۰۸/۲ ۸۴/۴ دیوپتر و در فیکوامولسیفیکاسیون ۶۷/۱ ۲۷/۲ دیوپتر و بر اساس رفراکشن در خارج کپسولی ۰۸/۲ ۶۲/۳ دیوپتر و در فیکوامولسیفیکاسیون ۳۴/۱ ۹۱/۱ دیوپتر بود. میزان پارگی کپسول خلفی در روش خارج کپسولی ۶/۷ درصد و در فیکوامولسیفیکاسیون ۵/۱۲درصد و میزان خارج شدن ویتروس در روش خارج کپسولی ۷/۵ درصد و در فیکوامولسیفیکاسیون ۷/۱۰ درصد بود. میزان ادم قرنیه در روز اول بعد از عمل در روش خارج کپسولی ۲/۱۹ درصد و در فیکوامولسیفیکاسیون ۸/۴۳ درصد بود، این در حالی است که بعد از ۲ هفته در بیمارانی که تحت عمل فیکوامولسیفیکاسیون قرار گرفته بودند هیچ ادم قرنیه مشاهده نشد، در صورتی که در ۸/۳درصد افراد تحت عمل خارج کپسولی، ادم قرنیه تا ۶ ماه ادامه یافت. افتادن هسته در ویتروس فقط در عمل فیکوامولسیفیکاسیون (۱/۲درصد ) اتفاق افتاد. شیوع جایجایی لنز داخل چشمی بعد از عمل فیکوامولسیفیکاسیون ۱/۴ درصد بود که ۱/۲ درصد (۱ نفر) نیاز به خارج کردن لنز داخل چشمی داشت، در حالی که این عوارض در روش خارج کپسولی وجود نداشت.
نتیجه گیری : میزان موفقیت و عوارض حین و بعد از عمل کاتاراکت به روش فیکوامولسیفیکاسیون در مقایسه با سایر مطالعات در حد قابل قبولی است. برای نتیجه گیری قطعی، درخواست تجربه همکاران سایر مراکز پیشنهاد می گردد.
واژه هـــــای کلیــــدی: فیکوامولسیفیکاسیون، عمل جراحی کاتاراکت به روش خارج کپسولی، آستیگماتیسم، حدت بینائی، ادم قرنیه، کدورت کپسول خلفی، خارج شدن ویتروس
قادر زاده باقری، اسفندیار افشون، عبدالرحمن توفیقیان، علی عباسی، علی کامکار، مهین براتی ، جانمحمد ملک زاده،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه و هدف: سوء مصرف مواد مخدر از جمله بارزترین آسیبهای اجتماعی است که نتایج و اثرات مهمی در سطح جامعه دارد، بنابراین پیشگیری از آن می تواند از عوارض آن جلوگیری نماید. در این راستا این مطالعه با هدف تعیین علل گرایش و روشهای پیشگیری از استعمال مواد مخدر در جوانان و میانسالان استان کهگیـلویه و بویراحمد انجام گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی از کل جمعیت ۶۵ ـ۱۴ سال استان کهگیلویه و بویراحمد در سال ۱۳۸۲ تعداد ۳۷۴۹ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای مشتمل بر سه بخش؛ مشخصات دموگرافیک، علل گرایش و روشهای پیشگیری از استعمال مواد مخدر بود. در ضمن روایی محتوایی پرسشنامه با نظر افراد متخصص و پایایی آن با روش دو نیمه سازی و آلفای کرونباخ ۹۷/۰ بررسی گردید و مـــــورد تأیید قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و شاخصهای توصیفی آنالیز گردید.
یافته ها: در این مطالعه ۷/۱ درصد از نمونه مورد بررسی مواد مخدر مصرف می کنند که مصرف ۹/۸۵ درصد آنها تریاک و نحوه مصرف تریاک در ۴/۵۹ درصد آنان سیخ و سنگ می باشد. در این مطالعه ۴/۷۳ درصد معتادین اعلام کرده اند که اولین تجربه آشنایی آنها با مواد مخدر از طریق دوستان بوده و ۵۰ درصد آنها مواد مخدر لازم را از طریق دوستان تهیه می کردند. در این بررسی شیوع مصرف مواد مخدر در شهرستان گچساران بیشترین ( ۸/۲ درصد) فراوانی را داشته است و همچنین شیوع مصرف مواد مخدر در گروه میانسالان نسبت به سایر گروهها سنی نسبت بالاتری (۶/۲ درصد ) را نشان می دهد . همچنین در این مطالعه از دیدگاه نمونه مورد بررسی مهمترین روش مؤثر خانواده ها برای جلوگیری از مصرف مواد مخدر به ترتیب؛ نظارت بر رفتار فرزندان (۶/۳۴ درصد )، آگاهی والدین و درک متقابل از فرزندان (۳/۲۷ درصد ) و ایجاد محیطی امن و آرامش بخش در خانواده (۴/۲۴ درصد ) بوده است. همچنین مهمترین روش مؤثر آموزشی، آموزش عمومی مردم از طریق رسانه ها (۶/۳۳ درصد) و بهترین نوع آموزش، رادیو و تلویزیون (۴/۴۵ درصد ) بوده است. بر اساس نتایج این بررسی مهمترین روش مؤثر نظارتی، تجدید نظر در قوانین مبارزه با مواد مخدر (۲/۴۶ درصد) است. مهمترین روش تنبیهی برای معتادین و توزیع کنندگان مواد مخدر به ترتیب؛ زندانی کردن (۳/۳۹ درصد و ۵/۳۷ درصد ) و اعدام (۴/۲۱ درصد و ۹/۳۲ درصد ) بوده است، اما مهمترین روش برای قاچاقچیان مواد مخدر به ترتیب؛ اعدام (۲/۵۳ درصد ) و زندانی کردن (۱/۲۷) مطرح شده است. در این بررسی مهمترین روش اجتماعی برای جلوگیری از مصرف مواد مخدر ، ایجاد مراکز تفریحی، فرهنگی، آموزشی برای گذراندن اوقات فراغت (۷/۳۹ درصد) و ایجاد فضاها و مکانهای ورزشی (۴/۳۳ درصد) و مهمترین روش مؤثر اقتصادی برای این امر، ایجاد فرصتهای شغلی مناسب برای افراد بیکار (۹/۴۱ درصد) و مبارزه جدی و قاطع با رشوه خواری، رابطه بازی و تبعیض در جامعه (۶/۳۳ درصد) بوده است.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد اولین تجربه آشنایی معتادان به مواد مخدر و چگونگی تهیه و مصرف آن از طریق دوستان بودند، از طرفی با توجــه به نتایج نمی توان نسخه ای واحد را به عنوان مهمترین و مؤثرترین روش برای جلوگیری از مصرف مواد مخدردر استان تجویز نمود. تفاوتهای فردی، راهکاری چند بعدی را طلـب می کند و مشـــارکت خانواده، جامعه و همه دستگاههای اجرایی را طلب می کند.آموزش وآگاه سازی خانواده ها و آحاد جامعه، نوعی واکسیناسیون اجتماعی است که مقاومت افراد را بالا می برد، اشتغال جوانان و رفع بیکاری، ایجاد مراکز تفریحی و ورزشی برای گذراندن اوقات فراغت آنان، هدفمندی زندگی را تبیین می کند کـه همه و همه در جهت جلوگیری از مصرف مواد مخدر می توانند مؤثر باشند.
دکتر مرضیه معطری، مهناز شفاخواه، دکتر سید مسعود لهسایی، دکتر سید حسن عباسی، دکتر عبدالرضا رجائی فرد،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده:
مقدمه و هدف: وجود لوله در داخل تراشه میتواند بـــه عنــــوان یک جسـم خارجی باعث تحریک راه هوایی بیماران هنگام خروج از بیهوشی عمومی شده و واکنشهــا و عــــوارض متعددی را پدید آورد. برای پیشگیری از بروز این واکنشها، تدابیــــر متعددی معـــرفی و آزمایش شده است. هدف از این مطالعه مقایسه عوارض پس از خارجسازی لوله داخل تراشه در سه حالت مختلف لیدوکایین ۴ درصد برای پرکردن کاف در بیماران تحت جراحی انتخابی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی که در سال۱۳۸۵ـ۱۳۸۴در یکی از بیمارستانهای شیراز انجام شد، ۲۰۰ بیمار با وضعیت فیزیکی ۱ و۲ تقسیمبندی انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا که کاندید جراحیهای انتخابی بودند به صورت تصادفی در چهار گروه ۵۰ نفره قرارگرفتند. لولههای داخل تراشه بیماران هـــر یک از گروهها با آب مقطر، لیدوکایین ۴ درصد، لیدوکایین ۴ درصد قلیایی شده و لیدوکایین ۴ درصد قلیایی و گـــرم شده (۱۰-۵ میلیلیتر) پرشد واطلاعات دموگرافیک و بالینی شـــامل؛ سرفه تا ۶ ساعت، گلودرد و گرفتگی صدا تا ۲۴ ساعت و لارنگواسپاسم بلافاصله پس از خارجسازی لوله داخل تراشه با استفاده از پرونده و مشاهده جمعآوری و در فرم اطلاعاتی ثبت شد. دادههــــای جمعآوری شده بـــا استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهــــای آماری مجذورکای، مدل رگرسیون لجستیک یک متغیره و چند متغیره تحلیل گردید.
یافتهها: بین گروههای تحت مطالعه از نظر سرفه، گلودرد و گرفتگی صدا تفاوت معنیدار آماری به دست آمد(۰۵/۰p< ) که این تفاوت از نظر سرفه، گلودرد و گرفتگـــی صدا بین گروه آب مقطر و هر یک از گروههای لیدوکایین ۴ درصد قلیایی شده و لیدوکایین ۴ درصد قلیایی و گـــرم شده وجود داشت. بین گروه آب مقطر و لیدوکایین۴ درصد تنها از نظر گلودرد تفاوت معنیدار آماری به دست آمد. علاوه بر این نسبت شانس سرفه، گلودرد و گرفتگی صدا تنها برای گروه آب مقطر نسبت به لیدوکایین ۴ درصد قلیایی و گرم شده معنیدار بوده است. همچنین نسبت شانس عوارض فوق برای گروه آب مقطر و لیدوکایین ۴ درصد نسبت به لیدوکایین ۴ درصد قلیایی و گرم شده معنیدار شده است. از میان متغیرهای وارد شده، متغیر طول مدت وجود لوله در داخل تراشه نیز در وجود عوارض ذکر شده معنیدار بوده است .
نتیجهگیری: پرکردن کاف لولههای داخل تراشه با لیدوکایین ۴ درصد قلیایی و لیدوکایین ۴ درصد قلیـــایی و گرم شده باعث کاهش وقوع سرفه، گلودرد، گرفتگـــی صدا پس از خارجسازی لوله داخل تراشه در هنگام خروج از بیهوشی عمومی میشود. همچنین شانس بروز عوارض در گروه لیدوکایین ۴ درصد قلیایی و گرم شده نسبت به سایر گروههای تحت مطالعه کمتر است.
واژههای کلیدی: لولهگذاری داخل تراشه، کاف، عوارض پس از خارجسازی لوله داخل تراشه، لیدوکایین
نعمت اله غیبی ، حمیده رسول پور، فرزاد رجایی، حسن جهانی هاشمی، محمدحسین اسماعیلی، اسماعیل عباسی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
مقدمه و هدف: وجود منیزیم برای متابولیسم قند لازم است و ممکن است باعث آزادسازی و فعال شدن انسولین شود، افزایش مقدار گلوگز خون در بیماران دیابتی باعث کاهش منیزیم خون و کمبود آن در ادرار می شود. در این مطالعه اثر تجویز منیزیم خوراکی بر غلظت گلوکز و درد ناشی از آزمون فرمالین در حیوانات دیابتی مورد آزمایش قرار می گیرد.
مواد و روش ها: این مطالعه تجربی بر روی ۸۰ سر موش سفید صحرایی نژاد ان ام آر آی در ده گروه هشت تایی شامل؛ کنترل، دیابتی، چهار گروه دیابتی تحت تیمار منیزیم و چهار گروه سالم تحت تیمار منیزیم در سال ۱۳۸۷ـ۱۳۸۶ در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام گردید. در گروههای تحت تیمار منیزیم، سولفات منیزیم به ترتیب یک، دو، سه و چهار هفته به صورت خوراکی با غلظت ۱۰ گرم در لیتر به صورت محلول در آب تجویز گردید. القا دیابت با تزریق درون صفاقی استرپتوزوسین با دوز ۶۰ میلی گرم بر کیلوگرم صورت می گرفت. ضمن اندازه گیری وزن حیوانات، اندازه گیری قند خون با استفاده از کیت بیوشیمیایی و به روش آنزیماتیک ـ کالریمتریک انجام شد. جهت بررسی درد حاد و مزمن از آزمون فرمالین استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS و آزمون های آنالیز واریانس و توکی انجام شد.
یافته ها: داده های مورد بررسی از گروههای مذکور با سنجش غلظت گلوکز موجود در سرم و وزن حیوان جمع آوری شدند. تفاوت بین گروههای کنترل و دیابتی هم در غلظت گلوکز و هم میزان وزن حیوان با P<۰,۰۰۰۱ برجسته نشان داد. در میان گروههای دیابتی تحت تیمار منیزیم نیز میزان غلظت گلوکز بین ۱ و ۲ با P<۰.۰۰۵ و بین ۱ و ۲ گروه ۳ و ۴ نیز با P<۰.۰۰۰۱ برجسته نشان داد. تفاوت آماری بین گروه ۲ و دو گروه ۳ و ۴ به ترتیب با P<۰.۰۰۱ و P<۰.۰۱ معنی دار بود. تفاوت آماری بین چهار گروه تحت تیمار منیزیم و گروه دیابتی نیز با سطح معنی داری P<۰.۰۰۰۱ برجسته بود. تفاوت آماری بین چهار گروه دیابتی تحت تیمار منیزیم و گروه کنترل، سطح معنی داری بین گروه کنترل و ۱ با P<۰.۰۰۰۱ و بین کنترل و ۲ با P<۰.۰۵ را نشان داد. میانگین وزن بین گروه دیابتی و گروههای ۱ و ۲ بدون تفاوت معنی دار و برای ۳ و ۴ به ترتیب با P<۰.۰۱ و P<۰.۰۰۰۱ برجسته بود. در این مطالعه سنجش درد دو فازی در آزمون فرمالین با رفتارهای پاسخ به درد یعنی لیسیدن مکان تزریق و جمع کردن پوست پشت صورت گرفت.
نتیجه گیری: تجویز منیزیم در گروههای دیابتیک باعث افزایش وزن و کاهش قند خون به صورت وابسته به دوز شده است. اگر چه کاهش سطح گلوگز در هفته های ۳ و ۴ به حد کنترل می رسد، ولی این موضوع در خصوص وزن مشاهده نمی شود. در دو گروه دیابتی تحت تیمار منیزیم و گروه دیابتی تشدید درد نسبت به گروه کنترل برجسته بود.
دکتر مجید سیرتیثابت، دکتر نعمتالله غیبی، اسماعیل عباسی، فرهاد خباز،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
مقدمه و هدف: بیماری دیابت قندی یکی از شایعترین بیماریها در جوامع بشری است. گلیکوزیلاسیون غیرآنزیمی پروتئینها در بیماری دیابت آثار مخربی بر ساختمان و کارکرد پروتئینها دارد. گلیکوزیلاسیون غیرآنزیمی پروتئینها میتواند سبب برخی از عوارض بیماری دیابت از جمله رتینوپاتی و نفروپاتی گردد. یکی از راههای جلوگیری از این واکنش استفاده از گیاهان دارویی است. بابونه، میخک و سیر گیاهان دارویی هستند که ترکیبات آلکالوئیدی آنها دارای خاصیت آنتیاکسیدانی میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر عصاره بابونه، میخک و سیر بر روی واکنش گلیکوزیلاسیون آلبومین در شرایط آزمایشگاهی انجام گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی که در سال ۱۳۸۶ در دانشکده پزشکی شهید بابایی قزوین انجام گرفت، عصارههای هیدروالکلی بابونه، میخک و سیر تهیه شد. در حضور غلظتهای مختلف (۰۱/۰، ۰۵/۰ و ۱/۰ گرم بر لیتر) عصاره بابونه، میخک و سیر واکنش گلیکوزیلاسیون آلبومین در شرایط آزمایشگاهی انجام شد و میزان آلبومین گلیکوزیله تعیین گردید. برای اندازهگیری میزان آلبومین گلیکوزیله از روش نیتروبلوتترازولیوم استفاده شد. تغییرات جذب در ۵۳۰ نانومتر به وسیله طیفسنج اپندورف اندازهگیری گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری تی، آنالیز واریانس یک طرفه و دانت تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: در شرایط آزمایش، عصاره بابونه در غلظتهای ۰۱/۰، ۰۵/۰ و ۱/۰ گرم بر لیتر به ترتیب دارای ۹، ۱۷ و ۲۶ درصد اثر مهاری بر واکنش گلیکوزیلاسیون آلبومین بود. عصارههای میخک و سیر با غلظت ۰۱/۰ گرم بر لیتر سبب مهار واکنش گلیکوزیلاسیون آلبومین به میزان ۲۳ درصد گردیدند و با افزایش غلظت عصارهها میزان مهارشدن واکنش گلیکوزیلاسیون آلبومین کاهش یافت. در بین عصارههای استفاده شده عصاره بابونه با غلظت ۱/۰ گرم بر لیتر دارای بیشترین اثر بود.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان میدهد که عصاره بابونه باعث کاهش واکنش گلیکوزیلاسیون آلبومین در شرایط آزمایشگاهی میگردد و در مورد عصارههای میخک و سیر در غلظتهای کم اثر مهاری مشاهده میشود و با افزایش غلظت این اثر کاهش مییابد.
واژههای کلیدی: گلیکوزیلاسیون، آلبومین، عصاره، بابونه، میخک، سیر
علی عباسی، ناهید جلیلپور، علی کامکار، قادر زاده باقری، فریبا محامد،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: موفقیت در روابط خانوادگی و رضایت زناشویی تا حدود زیادی به بر خورداری هر یک از زوجین به پارهای آگاهیها و مهارتهای مرتبط با نقش زن و شوهری یا پدر و مادری وابسته است. هدف این مطالعه تعیین میزان تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر رضایت زناشویی زنان متأهل و شاغل بود.
روش بررسی: این مطالعه شبه آزمایشی در سال ۱۳۸۹ بر روی ۵۰ نفر از زنان متأهل شهر دو گنبدان انجام شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و اطلاعات جمعیتشناختی در دو مرحله پیش از آموزش و یک سال پس از آموزش استفاده شد. داده ها با استفاده آزمون از آماری تی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سن شرکت کنندگان ۳۵ سال، میانگین تعداد فرزندان ۸/۱نفر و میانگین مدت ازدواج ۳۶/۱۰سال بود. میانگین کلی نمرات در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون معنی دار بود(۰۰۲/۰p<). تفاوت کلی نمرات زیر مقیاسهای موضوعات شخصیتی، ارتباط زناشویی، حل تعارضات و نظارتهای مالی واقتصادی معنیدار بود(۰۵/۰p<). در زیر مقیاسهای روابط با بستگان و دوستان، فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت، ازدواج و فرزندان تفاوت معنیداری دیده نشد(۰۵/۰p>).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که آموزش مهارتهای زناشویی در بهبود وضعیت زندگی زناشویی و رضایت زناشویی تأثیر دارد و باعث ارتقای کیفیت زندگی زنان متأهل میشود.
سیده مریم محمدی نسب، سید عبدالمجید خسروانی، فرشید کفیل زاده ، البرز جهانگیری سیسخت،، رضا محمدی، رضا عباسی،
دوره ۱۸، شماره ۸ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: پنومونیای تنفسی یک عفونت شایع میباشد که عوامل متعددی در ایجاد آن دخالت دارند. هدف این مطالعه تعیین میزان شیوع بوردتلا پرتوسیس و لژیونلا پنوموفیلا در بیماران با تشخیص پنومونیا در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج به وسیله کشت و Multiplex PCR بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، پس از بیماریابی و تکمیل پرسشنامه تعداد ۱۲۶ نمونه خلط جمع آوری شده و جهت تمام نمونهها رنگآمیزی گرم، کشت و PCR انجام گرفت. نمونهها پس از انتقال به آزمایشگاه به دو قسمت تقسیم شدند. حدود ۱ سی سی از نمونهها جهت انجام PCR Multiplex در لوله اپندرف ریخته شده و باقیمانده بلافاصله جهت انجام کشت و رنگآمیزی گرم مورد استفاده قرار گرفتند. دادهها با آزمونهای مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: از میان نمونهها،۷/۳۵ درصد مرد و۳/۶۴ درصد زن بودند و میانگین سنی آنها ۴۴ سال بود. نتایج کشت برای بوردتلا پرتوسیس و لژیونلا پنوموفیلا منفی شد. با روش PCR لژیونلا پنوموفیلا در ۱۳نفر(۱۰درصد) و بوردتلا پرتوسیس در۱نفر(۸ درصد) شناسایی شدند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه و موارد مثبت میتوان به اهمیت پنومونیای ناشی از این باکتریها در منطقه مورد پژوهش پی برد و به لحاظ اینکه PCR یک روش سریع در تشخیص پنومونیا میباشد، استفاده از این روش میتواند نتایج خوبی در درمان پنومونیا قبل از اتلاف وقت داشته باشد.
واژههای کلیدی: بوردتلا پرتوسیس، لژیونلا پنوموفیلا، سیاه سرفه، پنومونیا، Multiplex PCR
رضا عباسی، سیده حمیده اسدی، کامبیز کشاورز، محمد ذوالعدل، سارا کازرونی، ثمین شرفیان، زینب محمدحسینی،
دوره ۱۹، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده : زمینه و هدف: خسخس بعد از برونشیولیت به عنوان فاکتور خطر برای آسم شناخته شده است. تاکنون درمان قطعی و واکسن مؤثر برای عفونت ویروس سنسیشیال تنفسی شناسایی نشده است. هدف از این مطالعه تأثیر تجویز سولفات روی بر خسخس پایدار پس از برونشیولیت در شیرخواران یک تا بیست و چهار ماهه بود. روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی ۹۰ کودک ۱ ماه تا ۲۴ ماهه که دچار اولین حمله خسخس با تشخیص بالینی برونشیولیت در بیمارستان امام سجاد یاسوج بستری شده بودند، انجام شد. ۴۵ کودک در گروه آزمودنی و ۴۵ کودک در گروه کنترل قرار گرفتند. به گروه آزمودنی علاوه بر درمانهای معمول برونشیولیت، ۲۰ میلیگرم روی المنتال به مدت ۷ روز تجویز شد. اطلاعات بیمار از جمله فاکتورهای خطر خسخس پایدار و وجود خسخس ۴۸ ساعت و دو هفته بعد از درمان مقایسه شد. دادهها با آزمونهای کای دو و تی تست تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: در زمان بستری خسخس در تمام ۹۰ کودک با تشخیص برونشیولیت وجود داشت. بعد از ۴۸ ساعت در ۶۷نفر(۴/۷۴درصد)همچنان خسخس داشتند وبعد از دو هفته در ۵۴ نفر(۶۰ درصد) خسخس ادامه داشت. نتیجهگیری: سولفات روی در بهبود خسخس بعد از برونشیولیت اثری ندارد.
مجتبی انورینژاد، عزیز ژاپونی، نورالدین رفعتپور، ابراهیم علیپور، پژمان عباسی، مانلی امینشهیدی، جلال مردانه،
دوره ۱۹، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل ظهور سویههای پسودوموناس آئروژینوزا مقاوم به چنددارو، درمان افراد آلوده به این باکتری مشکل است. هدف از این مطالعه الگوی حساسیت میکروبی و اپیدمیولوژی مولکولی پسودوموناس آئروژینوزا جدا شده از بیماران سوختگی بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی بر روی ۲۷۰ سویه پسودوموناس آئروژینوزا جداشده از زخم بیماران سوختگی انجام گرفت. شناسایی سویههای تولیدکننده آنزیم متالوبتالاکتاماز با استفاده از روش E-test انجام شد. الگوی حساسیت آنتیبیوتیکی سویههای متالوبتالاکتاماز مثبت به روش دیسک دیفیوژن نسبت به ۱۱ آنتیبیوتیک بررسی شد. ارتباطات ژنیتکی و اپیدمیولوژی سویهها به وسیله روش پالس فیلد ژل الکتروفورز انجام شد.
یافتهها: شصت ایزوله (۲/۲۲ درصد) به ایمیپنم و مروپنم مقاوم و تولیدکننده آنزیم متالوبتالاکتاماز بودند، که۱۰ الگوی آنتیبیوتیکی در میان آنها مشاهده گردید و به ۵ مورد از آنتیبیوتیکهای مورد بررسی کاملا مقاوم بودند. میزان حساسیت به سفتازیدیم، آمیکاسین و سیپروفلوکساسین به ترتیب ۳/۲۳ درصد، ۷/۶ درصد و ۷/۱ درصد بود. بر اساس نتایج پالس فیلد ژل الکتروفورز و تجزیه و تحلیل باندهای به دست آمده از ژنوم پسودوموناس آئروژینوزا، اغلب سویهها(۶/۷۱ درصد) بیش از ۸۰ درصد شباهت نشان دادند.
نتیجهگیری: هیچ یک از آنتیبیوتیکهای مورد آزمایش جهت تجویز مناسب به نظر نمیرسند. پالسوتایپهای حاصل از پالس فیلد ژل الکتروفورز نشان دادند که تیپهای خاصی از پسودوموناس آئروژینوزا در بخش سوختگی بیمارستان شایع هستند و بیماران را درگیر میکنند.
سارا کازرونی، کامبیز کشاورز، رضا عباسی، محمد ذوالعدل، حمیده اسدی، ثمین شرفیان، محمد فرارویی، زینب محمدحسینی، ارژنگ رضاخانی،
دوره ۱۹، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص زودرس تاخیرروند تکاملی در کودکان پر خطرمساله ای مهم است. کودکان با یک یا چند عامل خطردر قبل یا حوالی زایمان در معرض خطر تأخیر تکامل بیشتری میباشند ویکی از عوامل خطر در این مورد بستری در بخش مراقبتهای ویژه در اوایل تولد است. هدف از این مطالعه بررسی تعیین وضعیت تکامل کودکان با تولد نارس وبا سابقه بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، تکامل ۸۰ کودک نارس با سابقه بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان امام سجاد(ع) یاسوج در گروه سنی ۴ ، ۶ و۱۲ ماهگی با استفاده از پرسشنامه ASQ مورد بررسی قرار گرفتند. در کنار پرسشنامه در فرم تکمیلی دیگری اطلاعات ضروری مطالعه ثبت شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کای دو وشاخصهای میانگین، انحراف معیار و درصد فراوانی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: از۸۰ مورد بستری ۴۳ نفر نوزاد پسر، با میانگین وزنی۵۰/۴۴۵±۳۸/۱۷۳۴ گرم بوده است. در حیطه برقراری ارتباط ۱۰درصد، در حیطه حرکات درشت ۳۰ درصد، حرکات ظریف۵/۲۷ درصد، حیطه حل مساله ۸/۲۳ و در حیطه شخصیـ اجتماعی ۸/۲۳ درصد غیر طبیعی بودند. بین حیطههای مختلف تکامل، وزن زمان تولد، سن حاملگی و نمره آپگار ارتباط معنیداری پیدا نشد. در حیطه حرکات ظریف بین شیرخواران متولد شده از طریق زایمان طبیعی با شیرخواران متولد شده از طریق سزارین تفاوت معنیدار آماری مشاهده شد (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: با وجود تکامل طبیعی در اکثر کودکان با سابقه تولد نارس وبستری در بخش ویژه، تعداد قابل توجهی دارای اختلال تکامل بوده و نیاز به بررسی زودرس برای جلوگیری از عوارض در آینده دارند.
رضا عباسی، حمید آموزگار، کامبیز کشاورز، فرزاد وفایی، مهدی قهرمانی فر، سید ذاکر سعیدی نژاد، معصومه کاظمی، زینب محمدحسینی سروک،
دوره ۱۹، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: پالس اکسیمتری و کاتتریزاسیون قلبی از موارد دخیل در درمان کودکان مبتلا به بیماری مادرزادی قلبی هستند. تشخیص میزان اشباع اکسیژن خون شریانی دربیماران مبتلا به بیماریهای قلبی مادرزادی (CHD) میتواند برای بررسی و مدیریت آنها مؤثر باشد. هدف از این مطالعه مقایسه پالس اکسیمتری و کاتتریزاسیون قلبی در مدیریت درمان کودکان مبتلا به بیماری مادرزادی قلبی بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی ۱۱۰ بیمارمبتلاء به بیماریهای قلبی سیانوتیک و غیر سیانوتیک که کاندید کاتتریزاسیون قلبی راست و چپ بودند به وسیله پالس اکسیمتر از انگشت اشاره مورد بررسی قرار گرفتند و به طورهمزمان، اشباع اکسیژن از طریق کاتتریزاسیون قلبی ثبت شد. دادهها با نرم افزار آماری SPSS و روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: ارتباط آماری معنیداری بین اشباع اکسیژن شریانی اندازهگیری شده به وسیله پالس اکسیمتر و اشباع اکسیژن آئورت (۰۰۰۱/۰>p) و همچنین بین ضربان قلب در الکتروکاردیوگرام وپالس اکسیمتر (۰۰۰۱/۰>p) وجود داشت. همچنین وجود سیانوز(۰۰۱/۰=p)، چماقی شدن انگشتان(۰۰۱/۰=p)، میزان اشباع اکسیژن کم در ورید اجوف فوقانی ودهلیزراست)۰۰۲/۰= (p میتواند از دقت پالس اکسیمتر برای تشخیص اشباع اکسیژن خون شریانی بکاهد. همچنین متوسط فشاردهلیزراست میتواند بردقت پالس اکسیمتربرای تشخیص ضربان قلب)۰۳۴/۰=(p تأثیر بگذارد .حداکثر حساسیت و ویژگی پالس اکسیمتر برای تشخیص اشباع اکسیژن ۸۸ درصد و ضربان قلب ۹۹ ضربان دردقیقه بود.
نتیجهگیری: پالس اکسیمتریک ابزار مفید برای برآورد میزان اشباع اکسیژن شریانی و ضربان قلب در کودکان مبتلا به بیماریهای قلبی مادرزادی(CHD) و روشی غیر تهاجمی در مقایسه با کاتتریزاسیون قلبی است.
ثمین شرفیان، کامبیز کشاورز، رضا عباسی، محمد ذوالعدل، سیده حمیده اسدی، عماد بیدر نامنی، سارا کازرونی، زینب محمد حسینی، ارژنگ رضاخانی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: برونشیولیت ویروسی یکی از شایعترین علل عفونت دستگاه تنفس تحتانی و عامل بستری ۱ تا ۳ درصد کودکان زیر یک سال میباشد. خسخس پایدار بعد از برونشیولیت به عنوان یک فاکتور خطر برای آسم کودکی بوده و کنترل آن میتواند موجب کاهش بروز آسم آینده شود. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر ویتامین Aبر خسخس پایدار بعد از برونشیولیت بود.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی به صورت دو سویه کور بود و بر روی ۸۴ شیر خوار یک تا دوازده ماهه بستری شده در بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج از مهر ماه ۹۱ لغایت مهرماه ۹۲ انجام شد. بیماران پس از تشخیص برونشیولیت ویروسی به کمک شرح حال و معاینه به صورت اتفاقی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. گروه اول (شاهد) درمانهای معمول برونشیولیت شامل بخور سرد و مرطوب اکسیژن را به همراه برونکو دیلاتور و گروه دوم (مورد) یک دوز عضلانی ویتامین A به میزان ۵۰۰۰ واحد بر کیلوگرم علاوه بر درمان فوق دریافت کردند. دو گروه قبل از درمان ، یک و دو هفته پس از درمان، از نظر شدت و میزان خسخس به وسیله متخصص تحت معاینه قرار گرفتند. دادهها به وسیله تستهای آماری مجذور کای و تی تست تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: شدت و کیفیت خس خس در هر دو گروه قبل از مداخله مشابه بود(۸۵/۰=p) در حالی که بعد از ۲ هفته کاهش معنیدار ی در شدت و میزان خسخس در گروه دریافت کننده ویتامین A در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد(۰۵/۰>p).
بحث: تجویز عضلانی یک دوز ویتامین A در بیماران بستری شده به علت برونشیولیت ویروسی موجب کاهش معنیدار خسخس پایدار بعد از برونشیولیت میشود.
علیرضا دشت پیما ، عبدالعلی مشفع ، لیلا منظوری، نصیر عارف خواه، سعیده شهریاری، مبین محسنی، مجتبی عباسی، جلال نوشادیان،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: درمان لیشمانیوز جلدی(سالک) هنوز بر پایه استفاده از ترکیبهای ۵ ظرفیتی آنتیموان که دارویی تزریقی و پرعارضه میباشد صورت میگیرد. هدف از این مطالعه بررسی اثر جوشانده بابونه به صورت موضعی بر زخم لیشمانیوز جلدی ناشی از لیشمانیا ماژور در موشهای بالب سی میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۲۲ سر موش نژاد بالب سی پس از تلقیح پروماستیگوت لیشمانیا ماژور، در قاعده دم آنها، و ایجاد زخم لیشمانیوز، در سه گروه شامل؛: گروه تحت درمان با جوشانده بابونه (۱۲ سر)، گروه تحت درمان با گلوکانتیم(۵ سر ) و گروه بدون درمان(۵ سر ) وارد شدند. به مدت دو هفته، روزانه موشهای گروه اول به مدت ۵ دقیقه در معرض جوشانده بابونه و گروه دوم با تزریق درون صفاقی داروی گلوکانتیم مورد درمان قرار گرفتند. قطر و وضعیت بهبودی زخمها در ابتدا و پایان مطالعه بررسی و ثبت شدند. دادههای با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی، آنالیز واریانس و تست تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: مقایسه وضعیت بهبودی زخم در سه گروه نشان داد که زخم در۳/۵۸ درصد گروه دریافت کننده جوشانده بابونه و ۸۰ درصد گروه دریافت کننده گلوکانتیم بهبود یافت، اما در گروه شاهد بهبودی زخم حاصل نشد و این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود(۰۲۸/۰=p). میزان بهبودی زخم در دو گروه دریافت کنننده جوشانده بابونه و گلوکانتیم از لحاظ آماری تفاوت معنیداری نداشت(۶/۰=p). میانگین مساحت زخم در سه گروه بعد از درمان از نظر آماری تفاوت معنیداری داشت(۰۰۰۱/۰=p)، اما میانگین مساحت زخم در دو گروه دریافت کننده گلوکانتیم و جوشانده بابونه از لحاظ آماری تفاوت معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: اثر جوشانده بابونه بر بهبودی زخم سالک نزدیک به اثر گلوکانتیم در درمان این بیماری میباشد. با توجه به این موضوع و وجود عوارض جانبی و روش استفاده از ترکیبهای ۵ ظرفیتی آنتیموان، میتوان جوشانده بابونه را به عنوان داروی جایگزین در درمان بیماران مبتلا به سالک پیشنهاد نمود.
فاطمه برازش، علی میرزایی، زهرا عباسیان، مهدی قوامی زاده،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلیکیستیک شایعترین اختلال اندوکرینی میباشد، که ۶/۱۵درصد زنان را در ایران تحت تأثیر قرار میدهد. گیاه شیرینبیان(Glycyrrhiza glabra L.) دارای اثرات فیتواستروژنیک و ضدیابتی میباشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات تجویز عصاره هیدروالکلی ریشه شیرینبیان بر میزان قندخون، تریگلیسرید و کلسترول در رتهای مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی،۵۰ سر رت ماده بالغ، نژاد اسپراگداولی، با سیکل جنسی منظم وارد مطالعه شدند. گروههای مورد مطالعه شامل؛ گروه نرمال که حلال لتروزول نرمالسالین (۲ میلیلیتر بر کیلوگرم) روزانه به مدت ۲۱ روز به صورت خوراکی دریافت کردند. گروه لتروزول که لتروزول (۱ میلیگرم بر کیلوگرم) به مدت ۲۱ روز و پس از آن نرمالسالین (۲ میلیلیتر بر کیلوگرم) روزانه به مدت ۳۰ روز به صورت خوراکی دریافت کردند. گروههای تیمار۱ و ۲ که لتروزول(۱ میلیگرم بر کیلوگرم)به مدت ۲۱ روز، سپس عصاره هیدروالکلی ریشه شیرین بیان به ترتیب به مقدار(۲۰۰ و ۴۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم)، روزانه طی ۳۰ روز به صورت خوراکی دریافت کردند. در پایان مطالعه، خونگیری از قلب انجام و مقادیر سرمی گلوکز، تریگلیسرید و کلسترول اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین سطح سرمی قندخون در گروه لتروزول نسبت به گروه نرمال افزایش(۰۱/۰p<) و در گروههای تیمار۱ و تیمار۲ نسبت به گروه لتروزول کاهش یافت(۰۵/۰p<). میانگین سطح سرمی تریگلیسریدو کلسترول بین گروههای مورد مطالعه اختلاف معنیداری نشان نداد.
نتیجهگیری: تیمار با عصاره ریشه شیرینبیان احتمالاً میتواند موجب بهبود اثرات سوء دیابت ناشی از سندرم تخمدان پلیکیستیک شود، اما تأثیر آن بر دیسلیپیدمی در سندرم نیازمند بررسیهای بیشتر میباشد.
زهره خلجی نیا، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، زهرا بهبودی مقدم، پروین یدالهی، محمد عباسی،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: بارداری مرحلهای از زندگی هر زن است که در طول این دوره زنان تغییرات جسمی، روانی و اجتماعی را تجربه میکنند. بارداری یک دوره بحرانی برای هر زن است، اما این دوره برای زنانHIV مثبت بسیار حساس و چالش برانگیز میباشد مادر HIV مثبت، در طی بارداری با یک بحران روانشناختی روبرو است که شامل؛ ترس از انتقال بیماری به فرزند، مرگ و سپردن کودک به خانواده یا یک قیم، عوارض جانبی داروها در طی بارداری و تأثیر بارداری روی سلامتی خود میباشد بنابراین زنان باردار HIV مثبت آسیبپذیر و نیازمند مداخلات حمایتی میباشند و مراقبت بارداری این زنان با زنانHIV منفی متفاوت بوده و نیازهای منحصر به فردی دارند، با این وجود اطلاعات اندکی در زمینه تجربه بارداری در زنان HIV مثبت وجود دارد .لذا مطالعه حاضر با هدف شناخت عمیق تجربه زیسته بارداری در زنان HIV مثبت انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی هرمنیوتیک میباشد. ۱۲ زن HIV مثبت که به مرکز مشاوره بیماری های رفتاری بیمارستان امام خمینی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کرده بودند، برای شرکت در مطالعه با نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. از مصاحبههای عمیق نیمه ساختار یافته جهت جمعآوری دادهها استفاده شد. متن مصاحبهها ضبط و تایپ گردید. پس از انجام ۱۶ مصاحبه با طول مدت بین ۴۰ تا ۹۰ دقیقه با مشارکت کنندگان به غنا و تعمق لازم رسید و سپس دادهها با روش دیکلمن( ۱۹۸۹ ) تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: مشارکت کنندگان این مطالعه در دامنه سنی ۲۲ تا ۳۹ سال بودند. پس از تحلیل دادهها درونمایه اصلی با ۳ درونمایه فرعی ظاهر شد. درونمایه اصلی بارداری در زنان HIV مثبت شامل"بازگشت دوباره به زندگی"بود که از درونمایههای فرعی "به سوی مادر شدن"، "ثبات و حمایت" و"خشنودی" تشکیل شده است.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد اگر چه تجربه بارداری در زنان HIV مثبت با احساس عمیق ترس از انتقال بیماری همراه بود، داشتن کودک به منزله پنجره امید میباشد. مادرشدن به زندگی آنان معنا بخشیده و زمینه را برای بازگشت به زندگی فراهم میکند. درک و آگاهی از تمامی این موارد برای مراقبین بهداشتی ضروری است. بنابراین یافتههای حاصل از این پژوهش، لزوم طراحی و اجرای برنامهها و مداخلههای همه جانبه و متناسب برای داشتن حس خوشایند از بارداری در این زنان را مورد تأکید قرار میدهد.
اردشیر عباسی، نسیم رحمانی کوکیا، سید میثم ابطحی فروشانی،
دوره ۲۱، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: اخیراً ارتباط سلولهای بنیادی مزانشیمال تیمار شده با لیپوپلی ساکارید(LPS) بر سلولهای نوتروفیل ثابت شده است. هدف از مطالعه حاضر تعیین اثرات چای سبز به عنوان یک نوشیدنی پر مصرف بر روی عملکرد متقابل سلولهای بنیادی مزانشیمال در وضعیت پیش التهابی بر روی نوتروفیلها بود.
روش بررسی : در این مطالعه تجربی، بعد از جداسازی سلولهای بنیادی مزانشیمال از مغز استخوان رت، این سلولها با۱۰ نانوگرم در میلیلیتر ازLPS به مدت ۱ ساعت تیمار شد و سپس مایع رویی دور ریخته و جهت حذف LPS سلولها شستشوداده شدند. سلولها با غلظتهای متفاوتی از چای سبز (۱۰، ۱۰۰ و ۵۰۰ میکروگرم بر میلیلیتر) به مدت۲۴ ساعت انکوبه گردید. سپس سلولهای مزانشیمال به مدت ۲۴ ساعت دیگر بدون تیمار انکوبه گردیدند و در ادامه سلولها را به مدت ۴ ساعت با نوتروفیلها انکوبه شدند. در پایان عملکرد نوتروفیلها مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت مقایسه دادهها از آزمون آنالیز کروسیکال والیس استفاده شد. سطح معنیداری ۰۵/۰>p در نظر گرفته شد.
یافتهها: سلولهای بنیادی مزانشیمال پیش التهابی (تیمار شده با LPS) موجب کاهش قدرت حیاتی، برداشت نوترال رد و قابلیت انفجار تنفسی نوتروفیلهای مجاور شده، گشت. تیمار سلولهای بنیادی مزانشیمال التهابی با غلظت بالای عصاره چای سبز باعث کاهش بیشتر برداشت رنگ نوترال رد (NR) و شدت انفجار تنفسی به وسیله سلولهای نوتروفیل مجاور شده، گشت. همچنین زنده مانی نوتروفیلهای مجاور شده با مزاشیمال التهابی با چای سبز به صورت غیر وابسته به دوز افزایش یافت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد تیمار سلولهای بنیادی مزانشیمال در شرایط پیش التهابی با چای سبز میتواند موجب تقویت عملکرد سلولهای مزانشیمال در افزایش بقا و کاهش قابلیت فاگوسیتوز و انفجار تنفسی سلولهای نوتروفیل گردد.
بهمن حسنوند، رحمان سوری، دکتر مهسا رستگار مقدم منصوری، صادق عباسیان،
دوره ۲۱، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: لیپوکالین-۲ (LCN-۲) پروتئین التهابی است که به همراه اینترلوکین ـ۱ بتا(IL-۱β) در افزایش واکنشهای التهابی ناشی از عدم فعالیت جسمانی دخیل است. هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثر تمرین ورزشی تناوبی شدید بر بایومارکرهای التهابی در عضلات تند و کند انقباض رتهای نر بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۲۰ سر رت نژاد ویستار در دو گروه تمرین تناوبی شدید(HIIT) و کنترل قرار گرفتند. HIIT به مدت ۶۰ دقیقه در هر جلسه و به مدت چهار جلسه در هفته انجام شد. پس از گرم کردن، گروه HIIT، ۱۵ دوره ۴ دقیقهای را با ۹۰ ـ ۸۵ درصد VO۲max با سه دقیقه ریکاوری با شدت ۷۰ VO۲max (بین دورههای HIIT) اجرا کرد. سپس، نمونه گیری خونی و بافتبرداری از عضلات EDL و نعلی رتها انجام شد. بایومارکرهای التهابی با استفاده از کیتهای تجاری و بیان ژن آنها با استفاده از روش Real-Time PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج بیانگر افزایش معنیدار VO۲max و کاهش معنیدار سطوح سرمی هر دو LCN-۲ و IL-۱β بود(۰۵/۰>p). همچنین، مقادیر بیان ژنی LCN-۲ و IL-۱β در عضلات تند انقباض و کند انقباض به طور معنیدار کاهش یافته بود(۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: استفاده از پروتکلHIIT روی تردمیل(با شدت و مدت یاد شده) در رتهای نر قادر باشد تا مقادیر سرمی و عضلانی هر دو بایومارکر التهابی LCN-۲ و IL-۱Β را به طور معنیداری کاهش دهد. همچنین کاهش مقادیر بایومارکرهای LCN-۲ و IL-۱Β در عضلات EDL بیشتر است.
مسلم عباسی، آمنه ایرجی، کاظم خزان، داریوش عظیمی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( خرداد و تير ۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: پیشرفت و موفقیت تحصیلی دانش آموزان، از مسائل مورد توجه مدیران آموزشی مدارس است که یکی از عوامل کلیدی مؤثر در آن اشتیاق تحصیلی است. هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری بر اشتیاق تحصیلی دانشآموزان تحت سرپرستی بهزیستی بود.
روش بررسی: این یک مطالعه نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانشآموزان دختر تحت سرپرستی بهزیستی درشهر یاسوج در سال تحصیلی۱۳۹۵ـ ۱۳۹۴ بود. در این پژوهش با استفاده از شیوه نمونهگیری تصادفی ساده ۴۰ دانشآموز تحت سرپرستی بهزیستی در دو گروه آزمایشی و کنترل(برای هر زیر گروه ۲۰ نفر) به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران استفاده شد و پروتکل درمان شناختی ـ رفتاری بر روی دانشآموزان گروه آزمایش اجرا شد. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری مانوا استفاده شد.
یافتهها: بر اساس نتایج حاصل از آزمون مانووا، درمان شناختی ـ رفتاری در مرحله پسآزمون بر اشتیاق عاطفی، اشتیاق شناختی و اشتیاق رفتاری و اشتیاق تحصیلی، اثر معنیداری داشت. اندازه اثر درمان شناختی ـ رفتاری بر اشتیاق تحصیلی ۶۷/۰ بود. با توجه به نمرات پسآزمون گروه های آزمایش و کنترل مشخص گردید، درمان شناختی ـ رفتاری موجب افزایش اشتیاق تحصیلی دانشآموزان تحت سرپرستی بهزیستی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است.
نتیجه گیری: استفاده مستقیم و غیرمستقیم از آموزشهای شناختی ـ رفتاری میتواند در جهت تمایل و اشتیاق کردن دانشآموزان به تحصیل و مدرسه کمک کننده باشد.
آرمان سلیمی، امیر عباسی، کیانوش زهراکار، بتول طامه، رضا داورنیا،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم با مشکلات در زمینه عملکرد اجتماعی، ارتباطات و وجود رفتارهای تکراری و قالبی مشخص شده است. به خاطر مشکلات فراوان این کودکان، خانوادهها و به خصوص مادران، از تنشها و فشارهای روانی بسیاری رنج میبرند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر امید درمانی به شیوه گروهی بر تابآوری مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم طراحی و انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر، مداخلهای نیمه تجربی بود که با بهره گیری از طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه این پژوهش را تمامیمادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به مرکز توانبخشی ندای عصر (ویژه کودکان اوتیسم) در شهر تهران در سال ۱۳۹۵ تشکیل میدادند که کودکان آنها تشخیص اختلال اوتیسم را به وسیله یک روانپزشک متخصص اطفال و یک روانشناس بالینی دریافت کرده بودند,۳۰ مادر دارای کودک اوتیستیک به شیوه در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری دادهها از مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون استفاده شد. پس از اخذ پیشآزمون، آزمودنیهای گروه آزمایش، ۸ جلسه امید درمانی به شیوه گروهی را دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل در این مدت در لیست انتظار بودند. پس از پایان جلسهها، پس آزمون از هر دو گروه به عمل آمد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری تفاوت معنیداری را در میزان تابآوری آزمودنیهای گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون نشان داد)۰۱/۰>p). به عبارت دیگر جلسههای امید درمانی گروهی باعث افزایش تابآوری مادران در گروه تحت مداخله شده بود(۷۶/۱۲۱=F ).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، تأثیر امید درمانی بر تاب آوری مادران دارای کودک مبتلا به اوتیسم مورد تأیید قرار گرفت. پیشنهاد میشود مراکز ویژه کودکان اوتیسم در سراسر کشور از بسته مداخلهای امید درمانی در جهت کاهش مشکلات روان شناختی و ارتقای سلامت روان والدین این کودکان استفاده کنند.