۸ نتیجه برای رستمی نژاد
اکبر رستمی نژاد، دکتر عباس خسروی، زهره کزیمی، سیما محمدحسینی، حمیدرضا غفاریان شیرازی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۱ )
چکیده
زهره منتصری ، محسن سالاری، جان محمد ملک زاده ، اکبر رستمی نژاد ،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: حوادث از مشکلات مهم بهداشتی کودکان می باشد. طبق آمار بین ۲۰-۳۰ درصد مصدومین حوادث بیمارستانهای عمومی و اورژانس را کودکان زیر ۱۶ سال تشکیل می دهند. نظر به اهمیت حوادث و روند متغیر آن در شهرها و دوره های زمانی، در این مطالعه به بررسی فراوانی حوادث در کودکان مصدوم مراجعه کننده به بخش اتفاقات بیمارستان شهید بهشتی یاسوج در طی سال ۱۳۷۸ پرداخته شد.
مواد و روش کار: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی بر اساس فرمهای جمع آوری اطلاعات، موارد سن، جنس، تشخیص، تاریخ پذیرش، طول مدت بستری در بخش اتفاقات تا تعیین وضعیت نهایی (ترخیص مستقیم از بخش اتفاقات ، انتقال به بخش دیگر، اعزام و فوت) مربوط به ۱۶۷ کودک مصدوم که در سال ۱۳۷۸ به اتفاقات بیمارستان شهید بهشتی مراجعه کرده بودند بررسی و ثبت شد و به وسیله آمار توصیفی از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که در طی سال ۱۳۷۸، ۵۲۴ پرونده پذیرش جهت مصدومین حوادث تشکیل گردیده است که تعداد ۱۶۷ مورد مربوط به کودکان زیر ۱۴ سال بوده است و از ۱۶۷ کودک مصدوم، ۱۱۵مورد (۹/۶۸ درصد) پسر و ۵۲ مورد (۱/۳۱درصد) دختر بوده اند. بیشترین فراوانی حوادث به ترتیب شامل ضربه به سر (۷/۴۰درصد)، سقوط (۸/۲۲درصد) و تصادف با وسایل موتوری (۱/۱۹درصد) و کمترین فراوانی مربوط به سوختگی، عقرب و مارگزیدگی (هر کدام ۶/۰ درصد) بود. از نظر فصلی بیشترین فراوانی مراجعه کنندگان مربوط به فصل تابستان (۴/۳۸درصد) و بهار (۲/۳۵درصد) و کمترین فراوانی مربوط به فصل زمستان (۲/۱۶درصد) بود. بیشترین تخصص مورد نیاز جهت معاینه و بررسی موارد بستری شده در بخش اتفاقات به ترتیب؛ متخصص مغز و اعصاب (۶/۴۷درصد)، ارتوپد (۱۸درصد) و جراح عمومی (۸/۱۰درصد) بود.
نتیجه گیری: توصیه می شود که ضمن ارایه آموزشهای کافی و همگانی در خصوص پیشگیری از حوادث در کودکان ، امکانات لازم جهت احداث مرکز مخصوص حوادث در استان مهیا گردد.
فرزانه رئیس کریمیان، اکبر رستمی نژاد ،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: عفونتهای بیمارستانی یکی از مشکلات عمده طب مدرن است که با کیفیت ارائه مراقبتهای بهداشتی در بیمارستانها ارتباط دارد. به طور متوسط ۱۰-۷ درصد بیماران بستری شده در بیمارستان، پس از بستری شدن به یک عفونت مبتلا میشوند. کنترل و پیشگیری این معضل محدود به مکان و منطقه جغرافیایی خاصی نیست. آمارها نشان میدهد که این مشکل جهانی است و فقط از لحاظ شدت و ضعف در کشورهای مختلف تفاوت دارد. پژوهش حاضر به منظور تعیین آگاهی و نحوه عملکرد کارکنان پرستاری بیمارستانهای شهر یاسوج در مورد کنترل عفونتهای بیمارستانی انجام گردیده است.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی در سال ۱۳۸۲ است که تعداد ۱۰۵ نفر از کارکنان پرستاری در آن شرکت داشتهاند. ابزار گردآوری دادهها شامل یک پرسشنامه و یک چک لیست به ترتیب در خصوص دانش و عملکرد واحدهای مورد پژوهش بوده است که آگاهی و عملکرد براساس امتیاز کسب شده در سه سطح ضعیف، متوسط و خوب طبقهبندی شده است. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردیده است.
یافتهها:نتایج نشان داد که از نظر دانش، ۵,۷ درصد واحدهای مورد پژوهش ضعیف، ۴۲.۹ درصد متوسط و ۵۱.۴ درصد خوب ارزیابی گردیدهاند. همچنین در خصوص عملکرد واحدهای مورد پژوهش، ۶.۷ درصد ضعیف، ۲۱ درصد متوسط و ۷۲.۳۰ درصد خوب برآورد گردیدهاند. یافتهها نشان داد که ارتباط مشخصات دموگرافیک با میزان دانش و نحوه عملکرد واحدهای مورد پژوهش در خصوص سن، جنس، سابقه کار و میزان تحصیلات از نظر آماری معنیدار بوده است. (P<۰.۰۵).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج تحقیق میزان دانش واحدهای مورد پژوهش در خصوص کنترل عفونتهای بیمارستانی در ۵.۷ درصد از آنان ضعیف بوده است و از نظر عملکرد نیز تنها ۶.۷ درصد عملکرد ضعیف داشتهاند که این امر بیانگر آنست که برگزاری کلاسهای آموزشی و گذاشتن جزوات آموزشی در اختیار کارکنان پرستاری در دانش و عملکرد آنان ثمربخش بوده است.
اکبر رستمی نژاد ، زهره کریمی، دکتر عباس خسروی، دکتر عبد الحمید چوهدری، حمید رضا غفاریان شیرازی ، ،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۳ )
چکیده
چکیده :
مقدمه و هدف : لرز پس از بیهوشی یک عــارضه شایع بعد از اعمال جــراحــی بوده که مطالعـات متعدد میزان شیوع آن را ۷۰ ـ ۴۰ درصد گزارش نموده اند . این عارضه سبب مشکلات زیادی مانند؛ افزایش اکسیژن مصرفی ، برون ده قلبــــی ، فشار داخل جمجمه و کشش بر محل برش جراحی و در نتیجه افزایش درد پس از جراحی می شود . یکی از راههای پیشنهادی جهت عارضه فوق استفاده از داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی مـــــی باشد. در همین راستا پژوهش فوق با هدف تعیین تأثیر شیاف دیکلوفناک بر لرز پس از بیهوشی عمومی در اعمال جراحی سزارین انجام پذیرفته است .
مواد و روش کار : پژوهش فوق یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی و دوسوکور بوده که بر روی ۱۲۰ نفر بیمار زن کاندید عمل جراحی سزارین انتخابی با ریسک یک بیهوشی در بیمارستان امام سجاد (ع) شهر یاسوج در سال ۱۳۸۲ انجام پذیرفته است که به طور تصادفی به دو گروه ۶۰ نفری مــــــورد و شاهد تقسیم گردیده و پس از اندازه گیری علایم حیاتی کلیه بیمــــاران، میدازولام ۱/۰ میلی گرم بر کیلوگرم، مرفین ۱/۰ میلی گرم بر کیلو گرم ، نسدونال ۵ میلی گرم بر کیلوگرم، اسکولین ۵/۱ میلی گرم بر کیلوگرم و جهت ادامه بیهوشی نیز هالوتان ۵/۰ درصد ، نیتروس اکساید ۵۰درصد ، اکسیژن ۵۰ درصد و آتراکوریوم ۵/۰ میلی گرم بر کیلو گرم استفاده گردید . در زمان القای بیهوشی برای افراد گروه مورد یک شیاف ۱۰۰ میلی گرمی دیکلوفناک قرار داده شد سپس در ریکاوری به وسیله فرد دیگری که از مداخله صورت گرفته اطلاعی نداشت ، علایم حیاتی و همچنین لــــرز به صورت وجود یا عدم وجود آن در ۶۰ دقیقه اول پس از بیهوشی ثبت گردید. داده ها پس از جمع آوری از طریق نرم افزاری SPSS و روشهای آماری توصیفی و آزمون تی دانشجویی تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها : نتایج نشان داد که ۳۷ نفر از بیماران گروه شاهد (۷/۶۱درصد ) دچار لرز گردیده در صورتی که فقط ۳ نفر (۵ درصد ) از بیماران گروه مورد دچار لرز شده بودند (۰۵/۰p< ) . میزان تغییرات حرارتی قبل و بعد از بیهوشی عمومی در گروه مورد به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بوده است و در واقع گروه مورد از ثبات بیشتر درجه حرارت برخوردار بوده است (۰۵/۰p< ) .
نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصله بیماران گروه مورد که شیاف دیکلوفناک۱۰۰ میلی گرمی به صورت دوز واحد دریافت کرده بودند به طور معنی داری لرز و افت درجه حرارت بدن کمتری نسبت به گروه شاهد داشتند، بنابراین شیاف دیکوفناک می تواند در کاهش لرز و درجه حرارت بدن پس از بیهوشی عمومی مؤثر باشد .
واژه های کلیدی : پس از بیهوشی ، دیکلوفناک ، لرز
عباس خسروی، اکبر رستمی نژاد، زهره کریمی، فرحناز رئیس کریمیان، عبد الحمید چوهدری ،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه و هدف : گلو درد و خشونت صدا یکی از عوارض نسبتاً شایع پس از لوله گذاری تراشه می باشد که شیوع آن را ۹۰-۲۴ درصد بیان نموده اند و اغلب ۲۴-۱۲ ساعت پس از خارج کردن لوله تراشه رخ می دهد . افزایش دمای پوست در ناحیه گردن به میزان ۴۵- ۴۰ درجه سانتی گراد می تواند سبب افزایش جریان خون موضع شده و در نتیجه فشار اکسیژن درون مویرگها بالا رفته و سبب اکسیژن رسانی بهتر به بافتهای اطراف و تراشه گردد . در همین راستا ، پژوهش فوق با هدف تعیین تأثیر گرمای موضعی در ناحیه تراشه بر روی شیوع گلو درد و خشونت صدا پس از لوله گذاری تراشه انجام گردیده است .
مواد و روش کار: پژوهش فوق یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور بوده که بر روی ۱۶۰ نفر بیمار ۵۰-۱۵ ساله کاندید اعمال جراحی عمومی انتخابی با ریسک یک بیهوشی که عمل جراحی در ناحیه غیر از سر و گردن داشته اند ، در شهر یاسوج در سال ۱۳۸۳ ـ ۱۳۸۲ انجام پذیرفته است . افراد مورد مطالعه با استفاده از جدول اعداد تصادفی به دو گروه ۸۰ نفری مورد و شاهد تقسیم گردیده اند . کلیه بیماران نبایستی در چهار هفته اخیر دچار سرما خوردگی و گلو درد شده باشند. شرایط بیهوشی برای کلیه افراد یکسان بوده و برای همگی لوله تراشه پر حجم و کم فشار و برای مردان لوله شماره ۸ و زنان لوله شماره ۵/۷ بکار برده شد. پس از لوله گذاری تراشه در افراد گروه مورد جهت ایجاد گرمای موضعی در ناحیه خارجی تراشه ، از پتوی الکتریکی کوچک که درجه حرارت حدود ۴۰ درجه سانتی گراد را در محل ایجاد می کرد استفاده گردیده که تا لحظه خارج کردن لوله تراشه ، در موضع قرار داشته و بیماران ۲۴ ساعت پس از پایان جراحی از نظر بروز خشونت صدا و گلو درد ، مصاحبه و معاینه شدند . داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS و روشهای آماری توصیفی و آزمون کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها : نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که ۵۲ نفر(۶۵درصد) از بیماران گروه شاهد دچار گلو درد شده و ۵۳ نفر (۲/۶۶درصد ) نیز دچار خشونت صدا گردیده اند، در صورتی که فقط ۲۴ نفر (۴۰درصد) از گروه مورد دچار گلو درد و ۸ نفر (۱۰درصد) از آنان دچار خشونت صدا گردیده اند که این اختلافات از نظر آماری معنی دار بوده است (۰۵/۰ p<). نتایج همچنین نشان داد که جنسیت افراد در میزان بروز گلو درد و خشونت صدا تأثیری نداشته است که آزمون آماری نیز در این خصوص اختلاف معنی داری را نشان نمی دهد .
نتیجه گیری : بر اساس یافته های حاصله در بیماران گروه مورد که در هنگام لوله گذاری تراشه از پتوی الکتریکی استفاده گردیده بود به طور معنی داری گلو درد و خشونت صدای کمتری نسبت به گروه شاهد داشتند . بنابراین پتوی الکتریکی می تواند در کاهش گلو درد و خشونت صدا پس از لوله گذاری تراشه مؤثر باشد.
احمد عبادی، فضل اله محمدحسینی ، سیدکمال الدین طباطبایی، اکبر رستمی نژاد،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از عوارض مهم در اعمال جراحی پیوند عروق کرونر بروز آریتمی فیبریلاسیون دهلیزی است که با موربیدیتی و مورتالیتی همراه است. از مداخلات دارویی مطرح شده به صورت پروفیلاکتیک، تجویز سولفات منیزیم می باشد. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر سولفات منیزیم در پیشگیری از آریتمی فیبریلاسیون دهلیزی در بیماران تحت عمل جراحی پیوند عروق کرونر است.
مواد و روش ها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سوکور است که بر روی ۱۶۲ نفر بیمار کاندید عمل جراحی پیوند عروق کرونر مراجعه کننده به دو بیمارستان گلستان و نفت دانشگاه علوم پزشکی اهواز در سال ۱۳۸۵ انجام شده است. این بیماران به صورت تصادفی در دو گروه سولفات منیزیم و دارونما قرار گرفتند. در گروه سولفات منیزیم بلافاصله پس از عمل جراحی ۲ گرم سولفات منیزیم در ۸۰ میلی لیتر نرمال سالین به بیماران انفوزیون شد. همزمان در گروه دارونما ۱۰۰ میلی لیتر نرمال سالین داخل وریدی انفوزیون شد. بروز فیبریلاسیون دهلیزی طی ۷۲ ساعت پس از عمل جراحی و سطح سرمی منیزیم در زمان های قبل از عمل، بلافاصله پس از عمل قبل از تجویز سولفات منیزیم و ۲۴ ساعت پس از عمل اندازه گیری شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای و تی دانشجویی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: بروز فیبریلاسیون دهلیزی در گروه سولفات منیزیم ۶ نفر (۷,۴ درصد) و در گروه دارونما ۲۸ نفر (۳۴.۶ درصد) بود که از نظر آماری گروه سولفات منیزیم کاهش معنی داری در بروز فیبریلاسیون دهلیزی داشت (P=۰.۰۰۰۱). سطح سرمی منیزیم طی زمان های پیگیری در دو گروه مشابه بوده و اختلاف معنی داری نداشت، اما سطح سرمی منیزیم قبل از عمل جراحی در بیمارانی که مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی شده بودند به طور معنی داری کمتر از سایر بیماران بود (P=۰.۰۰۰۱). همچنین سطح سرمی منیزیم در کل بیماران بلافاصله پس از عمل جراحی قبل از تجویز سولفات منیزیم کاهش معنی داری در مقایسه با سطح اولیه داشت (P<۰.۰۰۰۱).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که افزودن سولفات منیزیم منجر به کاهش بروز فیبریلاسیون دهلیزی در بیماران تحت عمل جراحی پیوند عروق کرونر می شود که در نهایت می تواند منجر به کاهش موربیدیتی در این دسته از بیماران گردد.
اکبر رستمی نژاد، آسیه مبارکی، نسرین زحمتکشان،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه و هدف: عفونت محل زخم جراحی یکی از عفونتهای شایع بیمارستانی است. اعضای تیم جراحی که در هنگام عمل با بافتهای محل جراحی تماس دارند، با رعایت موازین کنترل عفونت در اتاق عمل نقش عمدهای در پیشگیری و کنترل این عفونتها دارند. پژوهش حاضر به منظور تعیین عملکرد پرسنل اتاق عمل در خصوص رعایت موازین کنترل عفونت در اتاقهای عمل بیمارستانهای آموزشی شهر یاسوج انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی ـ تحلیلی از نوع مقطعی است که در سال ۱۳۸۸ در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شد. تعداد ۴۲ نفر از پرسنل اتاق عمل در این مطالعه شرکت داشتند. ابزار گردآوری دادهها چک لیستی بود که به وسیله آن عملکرد آنها در خصوص رعایت موازین کنترل عفونت در سه نوبت از طریق مشاهده نامحسوس ثبت میشد و با توجه به میزان امتیاز کسب شده هر کدام از پرسنل، عملکرد آنها در چهار سطح ؛ خیلی ضعیف، ضعیف، متوسط و خوب طبقهبندی شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نزمافزار SPSS و آزمونهای آماری مجذور کای و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد عملکرد افراد مورد پژوهش درخصوص رعایت موازین کنترل عفونت در اتاقهای عمل مراکز آموزشی و درمانی یاسوج متوسط بود.
نتیجه گیری : نتایج پژوهش بیانگر این مطلب است که افراد مورد مطالعه، برخی از موازین کنترل عفونت را در اتاق عمل رعایت نمیکنند، لذا پیشنهاد میشود با استفاده از آموزشهای ضمن خدمت، فعالتر نمودن کمیتههای کنترل عفونت در اتاق عمل و اعمال مکانیسمهای نظارتی و همچنین با استفاده از مواد آنتیسپتیک جدید جهت اسکراب جراحی، روشهای جدید اسکراب را جایگزین شیوههای رایج و سنتی نمایند.
طاهره کلانتری، مرضیه رستمی نژاد، آقای اکبر رستمی نژاد،
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: در ارتباط با پاتوژنز اختلالات التهاب عصبی و نورودژنراتیو، مسیر کینورنین(KP) نقش مهمی را ایفا می کند. از جمله این بیماریها میتوان به بیماریهای پارکینسون(PD)، آلزایمر(AD)، هانتینگتون(HD) و همچنین بیماری مولتیپل اسکلروزیس(MS)اشاره نمود. دراین قبیل بیماریها به طور اولیه نورونهای مغز درگیر شده و به تدریج از بین میروند. در این مقاله مروری، به نقش و تأثیر تغییر در تعادل متابولیت های مسیر کینورنین در روند تشدید بیماریهای نورودژنراتیو و اماس پرداخته خواهد شد.
روش بررسی: این مطالعه، یک مطالعه مروری است که از پایگاههای اطلاعاتی مختلف نسبت به دریافت و جمعآوری تمام گزارشهای پژوهشی سالهای اخیر که به مطالعه و ارزیابی مواد و متابولیتهای مسیر کینورنین در بیماریهای نورودژنراتیو و اماس پرداختهاند، استفاده شده است.
یافتهها: با توجه به میزان شیوع و اهمیت این بیماریها، نیاز فوری به توسعه راهبردهای درمانی جدید و مؤثرتر برای مبارزه با این بیماریهای ویرانگر احساس میشود. یکی از مسیرهای مولکولی که به همراه متابولیتهای حاصل از آن در همه بیماریهای مذکور مشترک میباشد، مسیر کینورنین است. تأثیر مسیر کینورنین در بسیاری از بیماریها از جمله بیماریهای نورودژنراتیو و اماس دیده میشود که در تمامی آنها عدم تعادل در میزان سطوح تریپتوفان و متابولیتهای آن مشاهده میشود. بدین معنا که اگر مقدار متابولیتهای مسیر کینورنین به محدوده طبیعی بازگردانده شوند منجر به کاهش علایم بیماری میشود، در حالی که تغییر در تعادل این متابولیتها که در بیماریهای نورودژنراتیو و بیماری اماس دیده میشود، باعث بدتر شدن و پیشرفت بیماری میگردد.
نتیجهگیری: مسیر کینورنین به عنوان یک تعیین کننده مهم در پاسخهای ایمنی و ایجاد تحمل در سلولهای T شناخته شده است. به نظر میرسد در این حالت با تخریب تریپتوفان و تولید تعدادی از متابولیتهای پایین دست مسیر کینورنین، اختلال در سنتز پروتئین و سرکوب تولید و تکثیر سلول T تنظیمی صورت میگیرد که به نفع بروز بیماریهایی مانند اماس میباشد.
مسیر کینورنین، بیماریهای نورودژنراتیو، مولتیپل اسکلروزیس، MS، پارکینسون، آلزایمر، IDO۱