زمینه و هدف: اختلالات روانپزشکی، نوعی بیماری است که فرد از مشکلات عاطفی و احساسی رنج میبرد و تمامی جنبههای زندگی او را در بر میگیرد، لذا هدف پژوهش حاضر بررسی و تعیین شیوع انواع اختلالات روانپزشکی در مراجعه کنندگان به بیمارستان آموزشی ـ درمانی فارابی کرمانشاه در سالهای ۹۵ـ۱۳۹۴ بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفیـ تحلیلی از نوع مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران مراجعه کننده به بیمارستان فارابی کرمانشاه بودند که در فاصله زمانی یکم فروردین ۱۳۹۴ تا پایان اسفند ماه ۱۳۹۵ بستری شده بودند. با توجه به این که شیوع بیماریهای روانی در کرمانشاه در کل ۵/۲۳ درصد میباشد با d مساوی با ۰۵/۰ و ضریب اطمینان ۹۵/۰ حجم نمونه در این مطالعه ۲۷۵ نفر برآورد شد، که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی، ۲۷۵ نفر(تقریباً۱۰ درصد از هر اختلال) انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز متناسب با اهداف پژوهش، برای هر بیمار در چک لیست از پیش تهیه شده ثبت گردید. توزیع هر کدام از خصوصیات اپیدمیولوژیک بیماران بر حسب نوع اختلالات روانپزشکی مشخص شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل رضایت آگاهانه، مراجعه بیمار در دوره زمانی ذکر شده و کامل بودن پرونده پزشکی ایشان از نظر متغیرهای مورد بررسی و معیارهای خروج شامل عدم رضایت، ناقص بودن پروندههای بایگانی شده بیماران مراجعه کننده در این دوره زمانی بود. دادهها با استفاده از آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند. .
یافتهها: میانگین سنی بیماران ۲۴/۱۳±۳۹/۳۹ سال بود. از میان بیماران مورد مطالعه، ۹۸ نفر(۶/۳۵ درصد) زن و ۱۷۷ نفر(۴/۶۴ درصد) مرد بودند، که از نظر وضعیت تأهل، ۱۱۶ نفر (۲/۴۲ درصد) متأهل، ۱۳۰ نفر (۳/۴۷ درصد) مجرد و ۲۹ نفر (۵/۱۰ درصد) مطلقه بودند. نتایج پژوهش نشان داد، اختلال اسکیزوفرنی ۸/۲۵ درصد بیشترین و اختلال دلیریوم ۵/۱درصد و در وهله بعد دمانس ۸/۱ درصد کمترین، شیوع را داشتند. همچنین اختلال دو قطبی ۳/۱۹درصد، افسردگی ۳/۱۱ درصد از اختلالات شایع دیگر بودند. اختلالات شخصیت و اسکیزوافکتیو به ترتیب با ۴/۸ درصد و ۳/۷ درصد، سایکورز و استرس پس از سانحه با ۹/۶ درصد برای هر کدام، از اختلالات با شیوع متوسط شناخته شدند. سوء مصرف مواد ۷/۴ درصد، شخصیت وسواسی ـ جبری ۴ درصد و عقب ماندگی ذهنی ۲/۲ درصد نیز از جمله اختلالات با شیوع پایین بودند.
نتیجهگیری: با توجه به میزان شیوع اختلالات روانپزشکی توصیه میشود، آگاهیهای عمومی در جهت شناخت بهتر این اختلالات با کمک رسانههای جمعی، مراکز مشاوره و دانشگاه علوم پزشکی ارتقاء یابد. همچنین نتایج این مطالعه میتواند در روشن ساختن وضعیت سلامت روان، به برنامهریزان بهداشتی کمک نماید تا مداخلات مرتبط با پیشگیری، درمان و بازتوانی اختلالات را طراحی نمایند. همچنین، با بالا بردن سطح آگاهی جامعه و انجام مشاوره ژنتیکی میتوان از بروز اختلال عقب ماندگی ذهنی، تا حدود زیادی پیشگیری نمود.