[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
بانک ها و نمایه نامه ها::
فرم پیش نیاز ارسال مقاله::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
بانک ها و نمایه ها
DOAJ
GOOGLE SCHOLAR
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۸ نتیجه برای افراسیابی

زینت محبی نوبندگانی، غلام رضا افراسیابی‌ ، آسیه مبارکی ، عبدالعلی مشفع ،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه و هدف: بدون شک بزرگترین بلای جامعه بشری پس از جنگ جهانی دوم، همه‌گیری ایدز می‌باشد. در حال حاضر بهترین روش مبارزه، پیشگیری از ابتلاء به آن می‌باشد. آگاهی کارکنان درمانی و درک آنها از عوامل خطرزای بیماری می‌تواند موجب ارتقاء سلامتی و جلوگیری از اشاعه بیماری شود. لذا این پژوهش با هدف تعیین آگاهی و نگرش کارکنان انجام گرفت. مواد و روش‌کار: این پژوهش توصیفی به صورت مقطعی است که نمونه پژوهش ۱۴۰ نفر از کارکنان دو بیمارستان شهید بهشتی و امام سجاد در سال ۱۳۸۲ بودند که با روش نمونه‌گیری ساده و مبتنی بر هدف تعیین انتخاب و به وسیله پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند. سپس اطلاعات حاصل با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که ۷۲,۹ درصد از نمونه‌ها در مورد ایدز آگاهی خوبی داشتند و ۵۴.۳ درصد از آنها نسبت به ایدز دارای نگرش مثبت بودند. ۶۲.۲ درصد از افراد منبع کسب اطلاعات را کنفرانسها، سمینارها، سرویسهای آموزشی، مجلات و جزوات بهداشتی ذکر کردند. ۶۰.۸ درصد از افراد دارای مدارک لیسانس و ۶۳.۲ درصد از افراد دارای عنوان شغلی پرستار نگرش مثبت در مورد ایدز داشتند. در ضمن ۶۷.۹ درصد از افراد با عنوان شغلی اتاق عمل در مورد ایدز بی‌نظیر بودند. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان داد که آگاهی کارکنان درمانی در مورد ایدز خوب است اما نگرش تعداد کمتری از آنان مثبت می‌باشد. لذا لزوم آموزشهای مداوم و جدید جهت کارکنان درمانی احساس می‌شود.
اردشیر افراسیابی فر، سیما محمدحسینی ، ابراهیم مومنی، علی کرم علم داری،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه و هدف: بیش از ۷۰ درصد مرگ‌و میر‌ها در بیمارستانها اتفاق می‌افتد. پرستاران به خاطر ماهیت شغلی خود بیش از سایر افراد با افراد رو به مرگ مواجه می‌شوند. مراقبت از بیمار رو به مرگ، آرامش بخشیدن و تسلی‌دادن به خانواده بیمار، خواه مرگ ناگهانی بوده و یا به دنبال یک بیماری طولانی مدت و صعب‌العلاج بروز کند، از دشوارترین تجارب پرستاری است که مستلزم داشتن آگاهی کافی، نگرش مثبت و عملکرد مناسب است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان آگاهی، نوع نگرش و نحوه عملکرد پرستاران و بهیاران در مراقبت از بیمار رو به مرگ در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شد. مواد و روش‌کار: در این مطالعه توصیفی ۱۸۱ نفر پرستار و بهیار شرکت داشتند که براساس نمونه‌های در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه بود که اطلاعات آن در چهار بخش تنظیم شده بود. داده‌ها پس از جمع‌آوری در نرم‌افزار SPSS و با آزمون‌های مجذور کای، مقایسه میانگین و ضریب همبستگی اسپیرمن تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که ۵۲,۵ درصد نمونه‌ها از آگاهی خوبی در زمینه مراقبت‌های جسمی و روانی از بیمار رو به مرگ برخوردار بودند (میانگین ۲.۵ ± ۱۴.۸) ، همچنین ۶۰.۸ درصد دارای نگرش مثبت (میانگین ۱.۵ ± ۱۵) و ۵۷.۵ درصد عملکرد خوبی داشتند (میانگین ۲.۳ ± ۱۵.۸). ضریب همبستگی اسپرمن ارتباط معنی‌داری را بین میزان آگاهی با نگرش و نحوه عملکرد نشان داده است. نتیجه‌گیری: با توجه به میانگین نمرات، به نقش پرستاران بایستی توجه بیشتری کرد و برگزاری همایش‌ها، کنفرانس‌ها و آموزش‌های حین خدمت در زمینه مرگ و حقوق بیمار در میزان آگاهی و عملکرد آنها موثر خواهد بود.
دکتر عباس افراسیابی، دکتر خلیل انصارین، سوسن حسن‌زاده سلماسی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده

چکیده: مقدمه و هدف: تمامی بیمارانی‌ که تحت اعمال جراحی شکم و قفسه سینه قرار می‌گیرند بعد از عمل دچـار کاهش حجم‌‌های ریوی و احتمالاً آتلکتازی می‌گردند. روش‌های مختلفی برای بهبود حجم‌‌های ریوی و پارامترهای گازهای خون شریانی از جمله؛ فیزیوتراپی ریه، تنفس با فشار مثبت، فشار مثبت دمی و اسپیرومتری تحریکی در این بیماران پیشنهاد شده است. با توجه به این که دستگاه اسپیرومتری تحریکی ارزان، ساده و به راحتی به وسیله خود بیماران استفاده می‌گــــردد، هدف از ایــن مطالعه مقایسه حجم‌‌هـای ریوی و گازهای خون شریانی بعد از جراحی پیوند عروق کــرونـــر با و بدون استفاده از اسپیرومتری تحریکی بود. مواد و روش‌ها: این بررسی یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی در دو گروه می‌باشد. تعداد ۱۵۰ نفر بیمار مرد کاندید جراحی پیوند عروق کرونر که به طور متوالی از بهمن ماه سال۱۳۸۳ تا بهمن ماه ۱۳۸۴ در بیمارستان قلب شهید مدنـــی تبریز بستری بودند، بـه صورت تصادفی در دو گروه ۷۵ نفری وارد مطالعه شدند. گروه یک، روز اول بعد از عمل، از اسپیرومتری تحریکی استفاده کردند و گروه دو به طور روتین پیگیری شدند. داده‌ها از طریق پرسشنامه‌ای شامل؛ سن، قدرت انقباضی بطن چپ، سابقه و تعداد مصرف سیگار و ‌تعداد گرافت عروق کرونری جمع‌آوری شدند. میزان گازهای خـــون شـــریانی و حجم‌‌های ریوی در اسپیرومتری در سه مرحله قبل از عمل، صبح روز اول بعد از عمل و بعد از استفاده از اسپیرومتری تحریکی در گروه یک و دو بدون استفاده از اسپیرومتری تحریکی‌ اندازه‌گیــری شدند. اطلاعات جمع‌آوری شده با نرم افزار SPSS و آزمون‌های تی زوجی و مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: در میانگین سنی بیماران، میزان کسر خروجی بطن چپ، میانگین تعداد گرافت و مدت زمان استفاده از ونتیلاتور در واحد مراقبتهای ویژه بیـــن دو گروه اختلاف معنـــی‌داری دیده نشد. مقــایسه متغیرهای گازهای خون شریانی قبل از شروع بیهوشی با صبح روز اول بعد از عمل جراحی کاهش فشار و اشباع اکسیژن شریانی را در همه بیماران دو گروه نشان داد (۰۰۱/۰p< ). مقایسه پارامترهای فوق بین مرحله دوم و سوم یعنی با یا بدون استفاده از اسپیرومتری تحریکی بدون تغییر باقی ماند. نتایج مطالعه حجم‌‌های ریوی نشان داد که حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول و ظرفیت حیاتی اجباری در صبح روز اول عمل در مقایسه با قبل از عمل در دو گروه کاهش یافته است (۰۰۰۱/۰p< ). مقایسه حجم‌‌های ریوی بیماران با یا بدون استفاده از اسپیرومتری تحریکی تغییرات معنی‌داری را در هیچ‌ کدام از پارامترها نشان نداد. نتیجه‌گیری: استفاده از اسپیرومتری تحریکی در روز اول بعد از عمل در بهبود حجم‌‌هــای ریوی در اسپیرومتری و میزان گازهای خون شریانی تأثیر ندارد. واژه‌های کلیدی: اسپیرومتــــری تحریکــــی، جراحـــی پیوند عروق کرونـــر، گــازهای خون شریانی، حجم‌‌های ریوی
دکتر مهران کریمی، دکتر علیرضا پناهنده، دکتر عبدالرضا افراسیابی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده

چکیده : مقدمه و هدف: موتاسیون ارثی فاکتور ۵ و پروترومبین اگر چه شایع نیستند، ولی از عوامل دخیل در ترومبوز کودکان به شمار می‌روند. این پژوهش به منظور بررسی موتاسیون در فاکتور ۵ ـ انعقادی و ژن پروترومبین در بین بیماران بستری انجام گردید . مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی ۱۹۵ نفر بیمار شامل؛ ۹۷ زن و ۹۸ مرد به صورت تصادفی از بین بیماران بستری در بخش‌های مختلف بیمارستان‌های نمازی و دستغیب شیراز که به عللی غیر از حوادث ترومبوآمبولی بستری شده بودند در سال ۱۳۸۳ انتخاب و پس از اخذ ۵ میلی‌لیتر خون سیتراته، دی‌ان‌آ ایشان استخراج و تلخیص گردید. سپس دی ان آ را با پرایمرهای خاص فاکتور ۵ ـ لیدن یا پلی‌مرفیسیم ژن پروترومبین مورد بررسی قرار داده و واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز انجام گردید. داده‌های جمع‌آوری شده با شاخص‌های توصیفی بررسی گردید. یافته‌ها: در این مطالعه شیوع موتاسیون هتروزیگوت در فاکتور ۵ ـ لیدن ۱/۴ درصد و در ژن پروترومبین ۰۷/۳ درصد بود. ۱ مورد واجد هر دو موتاسیون به صورت توأمان بود. در هیچ یک از بیماران فرم هموزیگوت برای فاکتور ۵ ـ لیدن یا موتاسیون در ژن پروترومبین یافت نشد. نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها، ژن‌های موتاسیون یافته مستعد کننده ترومبوفیلی در جامعه مورد مطالعه در مقایسه با نتایج حاصل از شرق آسیا مشخصاً شیوع بالاتر داشت. واژه‌های کلیدی: موتاسیون ، فاکتور ۵ ـ لیدن، ژن‌ پروترومبین
شهلا افراسیابیان ، کتایون حاجی باقری ، وحید یوسفی‌نژاد ، نادر اسماعیل‌نسب ، شیرزاد سیفی ،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه و هدف: خطر بروز هپاتیت ب مزمن از میزان ۵ درصد در بیماران دارای سیستم ایمنی سالم به بیش از ۲۰ درصد در بیماران آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی افزایش می‌یابد. اثربخشی واکسن هپاتیت ب در بیماران آلوده به عفونت ویروس نقص ایمنی انسانی، بین ۵۶ ـ ۸/۲۳ درصد ذکر شده است. هدف از این مطالعه تعیین میزان پاسخ‌دهی مناسب به واکسن هپاتیت ب در بیماران آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی خود شاهد است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مراجعه کننده به مرکز مشاوره بیماران آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی و ایدز سنندج در سال ۱۳۸۵ بود که سرولوژی آنها از نظر وجود آنتی‌بادی ویروس نقص ایمنی انسانی تأیید شده و از نظر ابتلا به عفونت ویروس هپاتیت ب منفی بودند. حجم نمونه شامل ۵۱ نفر بود و روش نمونه‌گیری سرشماری بود. برای بیماران در سه نوبت واکسن هپاتیت با دوز ۲۰ میکروگرم در فواصل ۶ ـ۱ـ۰ ماه تزریق شد و ۲ ماه بعد از تلقیح آخرین دوز واکسن ،تیتر آنتی‌بادی در آنها اندازه‌گیری شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و شاخص‌های توصیفی و رگرسیون و آزمون‌های آماری ناپارامتری کروسکال والیس و اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین سنی نمونه‌های مورد مطالعه ۳۷/۸ ± ۶۸/۳۳ سال بود,۲ نفر(۹/۳ درصد) از نمونه‌ها زن و ۴۹ نفر (۱/۹۶ درصد) مرد بودند. میانگین سطح آنتی‌بادی ضد آنتی‌ژن سطحی ویروس هپاتیت ب در بیماران ۵۸/۷۱ ± ۵۵/۴۷ میلی واحد بین‌المللی بر میلی‌لیتر بود. از نظر پاسخ ایمنی ۳۱ نفر (۸/۶۰ درصد) دارای سطح آنتی‌بادی کمتر از ۱۰ میلی واحد بین‌المللی بر میلی‌لیتر و ۲۰ نفر (۲/۳۹ درصد) دارای سطح آنتی‌بادی بیشتر از ۱۰ میلی واحد بین‌المللی بر میلی‌لیتر بودند. همچنین بین سطح آنتی‌بادی و شمارش لنفوسیت‌های T-CD۴+ ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه مؤید پاسخ ایمنی ضعیف‌تری در بیماران آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی به واکسن هپاتیت ب در مقایسه با افراد عادی می‌باشد. انجام مطالعات بعدی با دوز دو برابر و یا تکرار دوز روتین خصوصاً با توجه به شمارش سلول‌های لنفوسیت T-CD۴+ می‌تواند کمک کننده باشد.
مژگان ندافی، سیما محمدحسینی، اردشیر افراسیابی فر، ابراهیم مومنی ، جانمحمد ملک زاده،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه و هدف: پری‌اکلامپسی یک بیماری با اهمیت جهانی در رابطه با سلامت مادر و جنین می‌باشد که باعث افزایش ۸۰ـ۲۰ درصد احتمال مرگ و میر مادان می‌شود. کمبود آنزیم‌های لازم برای متابولیسم هموسیستئین و یا کوفاکتورهایی مانند؛ فولات، ویتامین B۱۲ و B۶ باعث هیپر هموسیستئینمی‌می‌گردد. میزان غیر طبیعی لیپیدهای سرمی‌ با اختلال عملکرد اندوتلیال ارتباط دارند. هیپرلیپیدمی‌ در پری‌اکلامپسی قبل از بروز بیماری ایجاد می‌گردد. اخیراً ثابت شده است که میزان بالای هورمون گونادوتروپین جفتی انسان می‌تواند یک مارکر برای تشخیص بیمارانی باشد که در آینده دچار پری‌اکلامپسی می‌گردند. هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط میزان هموسیستئین، ویتامین و برخی فاکتورهای خونی دیگربا پری اکلامپسی در زنان باردار بود. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه موردـ شاهدی بود که در سال ۱۳۸۶ در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شد. تعداد ۸۰ زن باردار سالم با فشارخون طبیعی به عنوان گروه شاهد و ۸۰ زن باردار با تشخیص پری‌اکلامپسی به عنوان گروه مورد در این پژوهش شرکت داشتند. از شرکت کنندگان نمونه خون جهت آزمایش‌های هموسیستئین، ویتامینB۱۲، اسید فولیک، تری‌گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین با دانسیته بالا، لیپوپروتئین با دانسیته پایین و هورمون گونادوتروپین جفتی انسان در سه ماهه سوم بارداری گرفته شد و میزان این فاکتورها به روش الایزا اندازه‌گیری شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری تی مستقل، کای دو، آزمون دقیق فیشر، آنالیز رگرسیون لجستیک و محاسبه نسبت شانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: میانگین غلظت هموسیستئین در زنان گروه مورد به طور معنی‌داری از زنان گروه شاهد بالاتر بود(۰۵/۰p<). غلظت ویتامین B۱۲ و فولیک اسید در زنان گروه مورد با گروه شاهد تفاوت معنی‌داری نداشت(۰۵/۰p>). میزان تری‌گلیسرید و کلسترول در زنان گروه مورد به طور معنی‌داری از زنان گروه شاهد بالاتر بود(۰۵/۰p<). میزان لیپیدهای دیگر از جمله؛ لیپوپروتئین با دانسیته پایین و لیپوپروتئین با دانسیته بالا ‌در زنان گروه مورد با شاهد تفاوت معنی‌داری نداشت(۰۵/۰p>). هم‌چنین میزان هورمون گونادوتروپین جفتی سرمی‌ در زنان گروه مورد و شاهد تفاوتی نداشت و رابطه مشخصی بین میزان هورمون گونادوتروپین جفتی انسان ‌و پری‌اکلامپسی دیده نشد. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که افزایش هموسیستئین، تری گلیسرید و کلسترول سرمی‌با افزایش خطر پری‌اکلامپسی ارتباط مستقیم دارد، ولی کمبود ویتامین B۱۲ و فولیک اسید با افزایش خطر پری‌اکلامپسی ارتباطی نداشت. هم‌چنین میزان لیپوپروتئین با دانسیته بالا، لیپوپروتئین با دانسیته پایین و هورمون گونادوتروپین جفتی انسان در پری‌اکلامپسی افزایشی نشان نداد.
شهلا نجفی دولت آباد، خیرالله نوریان، جانمحمد ملک زاده، هاله قائم، مهین روزیطلب، اردشیر افراسیابی فر، مسعود مقیمی، زینت محبی نوبندگانی، حمیدرضا محمدی،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس نوعی بیماری پیش‌‌رونده و تحلیل برنده غلاف میلینی سلول‌های عصبی در سیستم اعصاب مرکزی است که می‌تواند باعث بروز علایم و عوارض زیادی در بیمار شود. هدف این مطالعه بررسی تأثیر ورزش یوگا بر سلامت عمومی‌ و احساس به زندگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال ۱۳۸۸ در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج بر روی ۶۰ نفر از بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسشنامه‌ای در خصوص اطلاعات دموگرافیک بیماران و پرسشنامه MSQoL-۵۴ جهت تعیین کیفیت زندگی بیماران بود. بیماران به صورت تخصیص تصادفی به ۲ گروه مساوی شاهد و مورد تقسیم شدند. سپس وضعیت سلامت عمومی‌بیماران و احساس آنها درباره زندگی ارزیابی گردید. گروه مورد به مدت سه ماه و هر ماه ۸ جلسه ۱ تا ۵/۱ ساعته یوگا درمانی شده و روی گروه شاهد مداخله‌ای انجام نشد. یک‌ماه بعد از اتمام یوگا درمانی، وضعیت سلامت عمومی ‌و احساس بیماران درباره زندگی در هر دو گروه ارزیابی و با هم مقایسه شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری تی مستقل و زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: میانگین سنی نمونه‌ها ۸±۶/۳۱ سال با محدوده سنی ۴۵ـ۱۸ سال بود. تعداد ۴۲ نفر(۷۰ درصد) از نمونه‌ها متأهل و ۱۸ نفر(۳۰ درصد) مجرد بودند. ۴۴ نفر(۳/۷۳ درصد) تحصیلات دبیرستانی و۱۶ نفر(۷/۲۶ درصد) تحصیلات دانشگاهی داشتند. بیشترین درصد آنها(۳/۶۳ درصد) خانه‌دار بودند. بین وضعیت سلامت عمومی، قبل و بعد از یوگا درمانی اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده شد(۰۵/۰>p)، هم‌چنین احساس بیماران درباره زندگی قبل و بعد از مداخله در گروه مورد نسبت به گروه شاهد بهبود معنی‌داری نشان داد(۰۵/۰>p). نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد، انجام تکنیک‌های یوگا باعث بهبود وضعیت سلامت عمومی‌ و احساس به زندگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می‌شود.
سید جواد سادات، اردشیر افراسیابی فر، آسیه مبارکی، محمد فرارویی، سیما محمد حسینی، محسن سالاری،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: سالمندی فرآیندی زیستی است که تحت تأثیر عوامل فیزیولوژیکی، روانشناختی، اجتماعی و محیطی می‌باشد. هدف این مطالعه تعیین وضعیت سلامت سالمندان شهر یاسوج بود. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی‌ـ مقطعـی که در سال ۱۳۸۷ انجام شد، تعداد ۴۲۸ نفر سالمند بالای ۶۰ سال به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده‌ها، پرسشنامه‌ای محقق ساخته بود که بر اساس متون موجود و مطالعه‌های انجام شده در چهــــار بخش؛ فعالیت‌هــــای روزمره زندگـــی، سلامت جسمانی، سلامت روحی‌ـ روانــــی و وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی تنظیم گردید. اعتبار محتوا، اعتبار صوری و نیز پایایی آن بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: میانگین مجموع حیطه‌های چهارگانه بررسی سلامت سالمندان مورد پژوهش ۴۹/۶± ۶۳/۱۰۶ بود که ۹۹ درصد آنها به طور کلی وضعیت سلامت خود را در حد متوسط توصیف نمودند. میانگین نمرات فعالیت‌های روزمره زندگی، سلامت جسمانی، سلامت روحی‌ـ روانی و وضعیت اجتماعی‌ـ اقتصــادی به ترتیب؛ ۴± ۷۲/۲۳، ۲۱/۳±۴۰/۲۵، ۷۱/۴ ± ۰۳/۳۴ و۲۰/۴ ± ۷۱/۲۳ بود. بر حسب متغیرهای سن و جنس در مقایسه میانگین نمرات حیطه‌های فعالیت‌های روزمره زندگی و سلامت روحی‌ ـ روانی تفاوت معنــی‌داری مشاهد شد(۰۵/۰p<). نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد، وضعیت سلامت اکثر سالمندان شهر یاسوج در حد متوسط بوده که نیازمند توجه بیش از پیش و حمایت همه جانبه خانواده ها، جامعه و مسئولان عرصه سلامت می‌باشد.
لیدا قلی زاده، فروغ آذرنیوشان، اردشیر افراسیابی‌فر، سیما محمدحسینی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجایی که عوامل مختلفی از جمله وضعیت اجتماعی و اقتصادی در ایجاد عفونت هلیکوباکتر گزارش شده است، مطالعه حاضر با هدف بررسی سرواپیدمیولوژی عفونت هلیکوباکترپیلوری و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی‌گچساران انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه توصیفی‌ـ‍ مقطعی ۲۷۲ نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی‌واحد گچساران به صورت نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه محقق ساخته شامل؛ دوبخش اطلاعات جمعیت‌شناختی و عوامل مرتبط با عفونت هلیکوباکتر بود. اطلاعات مربوط به وضعیت سرولوژیکی عفونت هلیکوباکترپیلوری از طریق گرفتن ۵ سی‌سی خون وریدی و با استفاده از روش آزمایشگاهی الیزا جهت اندازه‌گیری تیتر آنتی‌بادی IgG جمع‌آوری شد. داده‌ها با آزمون‌های آماری مجذور کای، تی و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: میانگین میزان آنتی‌بادی علیه عفونت هلیکوباکترپیلوری۳/۲۸±۷۵/۳۲ واحد بر میلی‌لیتر بود. ۶/۶۷ درصد نتایج مثبت، ۸/۱۶ درصد منفی و ۶/۱۵ درصد در محدوده مرزی قرار داشتند. تفاوت معنی‌داری در شیوع سرولوژیکی عفونت هلیکوباکتر بر حسب سن، جنس، گروه خونی، تعداد اعضای خانواده، میزان درآمد خانواده، مصرف سیگار و الکل، تاریخچه علایم گوارشی در خود یا اعضای خانواده و رفتارهای بهداشتی مثل شستن دست‌ها قبل از غذا و بعد از اجابت مزاج دیده نشد(۰۵/۰p>). نتیجه‌گیری: شیوع سرولوژیکی آلودگی به هلیکوباکترپیلوری در دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی‌گچساران بالا می‌باشد که توجه بیش از پیش مسئولان دانشگاه را در این زمینه می‌طلبد.
سیما محمدحسینی، زهره کریمی، اردشیر افراسیابی فر، ابراهیم نعیمی، مسعود مقیمی، سید جواد سادات،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: حدود۷ درصد مراجعین به بیمارستان‌ها را انواع مسمومیت‌ها تشکیل می‌دهند. هدف این مطالعه تعیین علل مسمومیت‌های حاد منجر به بستری در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج بود. روش بررسی: این مطالعه توصیفی از مرداد ۱۳۸۶ لغایت تیر۱۳۸۷ به صورت تمام شماری بر روی ۴۷۰ مورد مسمومین مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی شهر یاسوج انجام شد. مشخصات فردی، زمان مسمومیت، عامل مسمومیت، سابقه مسمومیت قبلی، سابقه بیماری‌های روانی، نوع دارو و اقدامات درمانی انجام شده بر اساس پرسشنامه و مصاحبه با بیمار یا همراهان بیمار ثبت شد. داده‌ها با آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: اکثریت مسمومین زن، مجرد، در دامنه سنی۳۰ـ۲۱ سال، ساکن شهر، بیکار و با میزان تحصیلات دیپلم و بالاتر بودند. هم‌چنین اکثریت نمونه‌ها دارای سابقه ابتلا به افسردگی، مسمومیت به صورت عمدی، با سابقه مسمومیت قبلی و اقدام به خودکشی بودند. بین مسمومیت و متغیرهای؛ سن، جنس و شغل ارتباط معنی‌داری مشاهده گردید(۰۵/۰p<)، اما بین محل سکونت، وضعیت تأهل و میزان تحصیلات با مسمومیت ارتباط معنی داری مشاهده نشد(۰۵/۰p >). نتیجه‌گیری: با توجه به این که اکثریت مسمومیت‌های اتفاق افتاده در زنان جوان، مجرد و بیکار به قصد خودکشی و به علت مسمومیت با داروها می‌باشد، بهتر است در مورد نحوه استفاده و نگهداری دارو در خانه، عدم تجویز بدون نسخه داروها و آموزش همگانی به خصوص به خانواده‌ها اقدام لازم صورت پذیرد.
آذر رحیمی، شایسته صالحی، اردشیر افراسیابی فر،
دوره ۱۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: گواتر کم کار مانند سایر بیماری‌های مزمن می‌تواند کیفیت زندگی بیماران را تحت تأثیر قرار دهد. هدف این مطالعه تعیین تأثیر الگوی خود مراقبتی اورم بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به گواتر کم کار بود. روش بررسی: در این مطالعه مداخله ای ۷۰ بیمار مبتلا به گواتر کم کار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی‌ـ درمانی شهر یاسوج به طور تصادفی در دو گروه مساوی آزمون و شاهد قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه بررسی و شناخت الگوی پنداشتی اورم و پرسشنامه کیفیت زندگیSF-۳۶ در دو مرحله قبل از مداخله و سه ماه بعد از اجرای آن جمع‌آوری شدند. برنامه مداخله شامل آموزش برنامه خود مراقبتی اورم بود که در طی ۸ جلسه ۴۵ دقیقه‌ای بر اساس نیازهای خود مراقبتی الگوی اورم آموزش داده شد. داده‌ها با آزمون‌های آماری تی مستقل و زوجی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: میانگین نمرات کیفیت کلی زندگی در گروه آزمون، قبل از مداخله ۲۶/۱۷±۲۸/۴۳ و بعد از مداخله ۸۶/۱۱±۶۴/۷۹ بود که تفاوت معنی‌داری را نشان داد(۰۵/۰p<)، ولی در گروه شاهد تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. هم چنین مقایسه میانگین نمرات ابعاد هشت گانه کیفیت زندگی پس از مداخله در دو گروه آزمون و شاهد اختلاف معنی‌داری را نشان داد(۰۵/۰p<). نتیجه‌گیری: اجرای الگوی خود مراقبتی اورم می‌تواند کیفیت زندگی بیماران مبتلا به گواتر کم کار را بهبود بخشد. واژه‌های کلیدی: کیفیت زندگی، گواترکم کار، الگوی خود مراقبتی اورم
شهلا نجفی دولت آباد۱، ، ادیا طباطبایی، فاطمه حسین زاده، ، راحله محمدی، اردشیر افراسیابی فر،
دوره ۱۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

چکیده زمینه و هدف: از روش‌های متفاوتی برای موزدایی موهای زاید در پر مویی یا هیرسوتیسم استفاده می‌شود. یکی از جدیدترین شیوه‌ها، استفاده از سیستم نور تشدید یافته پالسی سرد است. هدف این مطالعه تعیین تأثیر نور تشدید یافته پالسی سرد بر موزدایی ناحیه چانه در زنان مبتلا به هیرسوتیسم است. روش بررسی: در این مطالعه مداخله‌ای تعداد ۳۰ نفر از زنان مبتلا به هیرسوتیسم مراجعه کننده به کلینیک تخصصی پوست در یاسوج شرکت داشتند. نمونه‌ها به مدت ۶ ماه و هر ماه یک جلسه تحت درمان با سیستم نور تشدید یافته پالسی سرد قرار گرفتند. اثر درمان از طریق شمارش تعداد موهای ناحیه چانه به صورت قبل و بعد از مداخله ارزیابی شد. داده‌ها با آزمون‌های آماری تی زوجی، تی مستقل و آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: مدت زمان ابتلاء زنان شرکت کننده در مطالعه به هیرسوتیسم بین ۱۵ـ۱ سال بود. میانگین تعداد موها قبل از لیزر درمانی ۲/۲۲±۲/۲۸۸ تار و بعد از لیزر درمانی ۸/۴۳ ±۳/۵۶ تار بوده است که تفاوت معنی‌داری بین قبل و بعد از مداخله مشاهده شد(۰۰۱ /۰=p). هم‌چنین هیچ کدام از شرکت کنندگان عارضه خاصی را گزارش نکرده‌اند. نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد، استفاده کوتاه مدت از نور تشدید یافته پالسی سرد در از بین بردن هیرسوتیسم ناحیه چانه به میزان ۸۰ درصد مؤثر است. واژه های کلیدی: هیرسوتیسم، نور تشدید یافته پالسی سرد، موزدایی
الهه الهیان بروجنی، اردشیر افراسیابی فر، شهلا نجفی دولت آباد، علی موسوی زاده،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( خرداد و تير ۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: در دهه‌های اخیر استفاده از آموزش رسانه ای جهت کنترل مشکلات بیماران مبتلا به بیماری‌های مزمن مورد توجه کارکنان درمانی قرار گرفته است، اما مطالعه‌های اندکی در زمینه اثربخشی آنها در بهبود کیفیت خواب بیماران مبتلا به آسم برونشیال گزارش شده اند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مبتنی بر نمایش فیلم بر کیفیت خواب بیماران آسم برونشیال انجام شده است.
 
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه‌تجربی و جامعه پژوهش آن را کلیه بیماران آسم برونشیال مراجعه کننده به کلینیک آسم شهر بروجن تشکیل دادند. پنجاه و یک بیمار واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه‌گیری غیر احتمالی تمام سرشماری انتخاب شدند. نمونه‌های مورد مطالعه بر اساس تخصیص تصادفی بلوکی بین دو گروه آزمون و کنترل تخصیص یافتند. جهت بیماران گروه آزمون، آموزش‌های بیمار از طریق فیلم ۱۵ دقیقه‌ای قابل اجرا به وسیله کامپیوتر، دستگاه دی وی دی و گوشی موبایل اجرا گردید، اما بیماران گروه کنترل فقط مراقبت های روتین را دریافت کردند. از پرسشنامه شاخص کیفیت خواب پیترزبورگ جهت جمع آوری داده‌ها یک هفته قبل از مداخله و یک ماه پس از شروع مداخله استفاده گردید. داده‌های جمع‌آوری شده از طریق آمارهای توصیفی و آزمون‌های آماری تی، کای اسکور، من ویتنی و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شدند. 
 
یافته‌ها: قبل از مداخله تفاوت معنی‌دار آماری در نمره کلی کیفیت خواب و ابعاد آن در دو گروه آزمون و کنترل  مشاهده نشد(۰۶/۰=p). پس از مداخله در نمره کلی کیفیت کلی خواب  و ابعاد کیفیت ذهنی خواب، اختلالات خواب و تأخیر در به خواب رفتن بین دو گروه مورد مطالعه تفاوت معنی‌دار آماری مشاهده گردید(۰۰۱/۰=p)، اما در ابعاد استفاده از داروهای خواب آور، مدت زمان خواب، کفایت خواب و اختلال عملکرد روزانه بین گروه  آزمون و کنترل تفاوت معنی‌داری مشاهده نگردید.
 
نتیجه‌گیری: آموزش مبتنی بر نمایش فیلم توانسته است کیفیت خواب بیماران مبتلا به آسم برونشیال را بهبود بخشد. با توجه به سهولت اجرای این روش آموزشی، ضمن پیشنهاد پژوهش های دیگری جهت ارزیابی تأثیر آن در سایر بیماران مبتلا به بیماری‌های مزمن، به عنوان یک روش آموزش بیمار جهت مراقبت از خود در منزل مورد توجه قرار گیرد.
 
 
 
اردشیر افراسیابی فر، شکوفه حمزه ئی کیا، نازآفرین حسینی،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبشهت ۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تشخیص و درمان سرطان پستان می‌تواند اثر مخربی بر کیفیت زندگی زنان داشته باشد. برنامه خود مراقبتی جهت ارتقاء کیفیت زندگی آنان ضروری به نظر می‌رسد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر برنامه خود مراقبتی مبتنی بر الگوی اورم بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان تحت درمان با شیمی ‌درمانی انجام گرفت.
 
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی ۸۰ زن مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی‌ درمانی مراجعه کننده به مراکز انکولوژی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز شرکت نمودند. روش نمونه‌گیری به صورت نمونه‌های در دسترس بود، اما نمونه‌ها بین دو گروه آزمون و شاهد به صورت تصادفی تخصیص یافتند. برنامه خودمراقبتی به صورت  فردی و گروهی درطی ۸ جلسه ۴۵ دقیقه ای به بیماران گروه مداخله آموزش داده شد. از پرسشنامه QLQ-C۳۰ و پرسشنامه اختصاصی سرطان پستان QLQ-BR۲۳  جهت جمع آوری داده‌ها قبل از مداخله و دو هفته پس از آخرین جلسه مداخله استفاده شد. داده‌های جمع آوری شده با استفاده از  آزمون آمارهای توصیفی و استنباطی با در نظر گرفتن سطح معنی‌داری کمتر از ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل گردید.
 
یافته‌ها: تفاوت معنی دار آماری در زیر مقیاس های کیفیت زندگی، وضعیت کلی سلامت، کارکرد جسمی، کارکرد عاطفی، کارکرد نقش، کارکرد اجتماعی، تصویر ذهنی و آینده‌نگری بین دو گروه بعد از مداخله گزارش شده است. آزمون میانه، تفاوت معنی‌داری را بر اساس تعداد بیماران گروه آزمون که در زیر مقیاس‌های فوق الذکر دارای نمره‌ای بیشتر از میانه کل(بهبودی ابعاد کیفیت زندگی) بودند در مقایسه با تعداد بیماران گروه کنترل نشان داده است(۰۵/۰< p). هم‌چنین نتایج مطالعه در خصوص علایم مرتبط با کیفیت زندگی، تفاوت معنی‌دار آماری را بر اساس تعداد بیماران گروه آزمون که در علایم خستگی، تهوع و استفراغ، بی‌خوابی، بی اشتهایی، یبوست، عوارض جانبی درمان سیستمیک، علایم اندام فوقانی، علایم پستان و نگرانی ناشی از ریزش مو دارای نمره‌ای مساوی و یا کمتر از میانه کل(بهبودی علایم) بوده‌اند در مقایسه با بیماران گروه کنترل نشان داده است(۰۵/۰< p)، اما تفاوت معنی‌داری در سایر زیر مقیاس‌های کارکرد شناختی، کارکرد جنسی و لذت جنسی و نیز علایم درد، تنگی نفس، اسهال و مشکلات مالی بین دوگروه آزمون و شاهد گزارش نشد.
 
نتیجه‌گیری: برنامه خود مراقبتی اورم توانسته است با بهبودی معنی‌دار بعضی از علایم مرتبط با بیماری و درمان، کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان را ارتقاء بخشد.
 
 
 
سرایل بهزادی نژاد، اردشیر افراسیابی فر، شهلا نجفی دولت آباد، علی موسوی زاده،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: توان بخشی ریوی یکی از ارکان مهم مراقبت از بیماران مبتلا به اختلالات تنفسی می‌باشد. اگرچه شواهد کافی مبنی بر سودمندی تکنیک‌های مختلف توان‌بخشی ریوی وجود دارد، اما اثربخشی ترکیبی این تکنیک‌ها کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر ترکیبی فیزیوتراپی قفسه سینه و تمرین‌های تنفسی بر توانایی بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریوی در انجام  فعالیت‌های زندگی روزانه انجام شده است.
 
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی می‌باشد. جامعه مطالعه آن شامل بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریوی بستری در بخش‌های داخلی بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه‌ علوم پزشکی یاسوج در سال ۱۳۹۴ بوده‌اند. ۵۱ بیمار به صورت نمونه‌گیری غیر‌احتمالی انتخاب شده، ولی به روش تخصیص  ‌تصادفی بلوکه بین سه گروه فیزیوتراپی قفسه سینه، تمرین‌های تنفسی و فیزیوتراپی قفسه سینه با تمرین‌های تنفسی تخصیص یافتند. مداخلات به مدت چهارده روز، روزانه سه بار برای بیماران در بیمارستان و منزل انجام شد. داده‌ها از طریق پرسش‌نامه فعالیت‌های زندگی روزانه در سه زمان قبل از مداخله، یک و دو هفته بعد از مداخلات جمع‌آوری گردید. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزارSPSS، از طریق آمار‌های توصیفی و آزمون‌های آماری کروسکال والیس و فریدمن با در نظر گرفتن فاصله اطمینان ۹۵ درصد و سطح معنی‌داری کمتر از ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: میانگین نمره کلی فعالیت‌های زندگی روزانه در بیماران گروه فیزیوتراپی قفسه سینه قبل از مداخله۱/۱۰±۶/۴۳ بود که یک هفته و دو هفته بعد از مداخله به ترتیب به میزان ۳/۱۱±۱/۵۷ و ۸/۸±۸/۶۶ افزایش یافته بود. میانگین نمره کلی فعالیت‌های زندگی روزانه در بیماران گروه تمرین‌های تنفسی در سه زمان اندازه‌گیری به ترتیب ۷/۷±۱/۴۱، ۹/۶±۱/۵۵ و ۹/۵±۶۵ بود. در بیماران گروه فیزیوتراپی قفسه سینه توأم با تمرین‌های تنفسی، میانگین نمره فعالیت‌های زندگی روزانه از ۵/۴±۶/۳۶(قبل از مداخله) به ۲/۴±۳/۵۴(زمان دوم) و به ۵/۳±۷/۶۵ (زمان سوم ) افزایش یافت. اگر چه مقایسه درون گروهی تفاوت میانگین در سه زمان اندازه‌گیری، نشان دهنده بهبود فعالیت‌های زندگی روزانه بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله در سه گروه بوده است(۰۰۱/۰=p اما در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی‌دار آماری در تأثیر سه مداخله مشاهده نشد(۳/۰= p).
 
نتیجه‌گیری: تأثیر ترکیبی فیزیوتراپی قفسه سینه توأم با تمرین‌های تنفسی بر توانایی بیماران مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریوی در انجام فعالیت‌های زندگی روزانه در مقایسه با تأثیر هر کدام از مداخلات به تنهایی یکسان بوده است. 
 

 
غلامعباس سبز، اکوان پایمرد، اردشیر افراسیابی فر، رقیه پناهی، مهین مهین روزی طلب،
دوره ۲۵، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: درد مهم‌ترین شکایت کودکان بعد از عمل جراحی تانسیلکتومی ‌می‌باشد. تسکین ناکافی آن منجر به عوارض‌ بعدی خواهد شد. لذا هدف از این مطالعه تعیین و مقایسه تأثیر تزریق موضعی بوپیواکائین با ترکیب لیدوکائین‌ ـ اپی‌نفرین بر درد پس از عمل جراحی برداشتن لوزه بود.
 
روش بررسی: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی کنترل شده دو سوکور می‌باشد. جامعه آماری شامل ۸۷ کودک ۱۰ـ۴ سال کاندیدای تانسیلکتومی‌دارای شرایط ورود به مطالعه به صورت نمونه‌گیری غیر احتمالی و در دسترس انتخاب شده و به صورت تخصیص تصادفی بلوکی در ۳ گروه قرار گرفتند. تمام بیماران در هر ۳ گروه به روش همسان تحت بی‌هوشی عمومی‌قرار گرفتند و روش جراحی با چاقو در همه بیماران یکسان بود. ۵ دقیقه قبل از برش جراحی، در کودکان گروه اول دو  سی سی و در کودکان گروه دوم دو سی سی در بستر و اطراف لوزه‌ها به صورت موضعی تزریق شد و در کودکان گروه کنترل هیچ مداخله‌ای انجام نگرفت. شدت درد کودکان ۲ ، ۴ ، ۶ و ۸ ساعت بعد از عمل جراحی با استفاده از مقیاس درد ونگ بیکر ارزیابی شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و تحلیلی(فاصله اطمینان ۹۵ درصد و سطح معنی‌داری(۰۵/۰p< ) تجزیه و تحلیل شدند.
 
یافته‌ها: دامنه شدت درد پس از عمل در کودکان گروه دریافت کننده بوپیواکائین  ۸ـ۴ و در گروه دریافت کننده ترکیب لیدوکائین‌ـ اپی نفرین ۸ـ۵  و در گروه کنترل۱۰ـ۶ بوده است. تفاوت معنی‌دار آماری در میانه شدت درد بین ۳ گروه کودکان شرکت کننده در مطالعه گزارش شده است(۰۰۱/۰=p). اگر چه شدت درد کودکان گروه دریافت کننده بوپیواکائین در ۲، ۴، ۶ و ۸ ساعت بعد از عمل کمتر از کودکان گروه دریافت کننده ترکیب لیدوکائین ـ اپی نفرین بوده است، ولی این تفاوت فقط در ۲ و ۴ ساعت پس از عمل از لحاظ آماری معنی‌دار گزارش شده است(۰۰۱/۰=p) و در سایر زمان‌ها تفاوت معنی‌دار آماری گزارش نشده است(۰۵/۰p>). بین دامنه شدت درد کودکان دو گروه مداخله با کودکان گروه کنترل در تمامی‌زمان‌های اندازه‌گیری(۲، ۴، ۶ و ۸ ساعت پس از عمل) تفاوت معنی‌دار آماری مشاهده شده است(۰۰۱/۰=p). 
 
نتیجه‌گیری: تزریق موضعی بوپیواکائین و ترکیب لیدوکائین ـ اپی نفرین در اطراف لوزه باعث کاهش شدت درد در کودکان متعاقب برداشتن لوزه شده است، اما تفاوتی در تأثیر تزریق موضعی بوپیواکائین با ترکیب لیدوکائین ـ اپی‌نفرین بر کاهش شدت درد پس از عمل جراحی تانسیلکتومی‌به جز در زمان‌های ۲ و ۴ ساعت بعد از عمل مشاهده نگردید. تزریق موضعی بوپیواکائین و ترکیب لیدوکائین ـ اپی نفرین با غلظت تزریق شده ایمن بود و هیچ‌گونه عوارضی مشاهده نشد.
 
 
اردشیر افراسیابی فر، سید جواد سادات، محمدرضا وفایی نسب، مهسا خدایاریان،
دوره ۲۸، شماره ۶ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از بزرگترین چالش‌های سیستم فوریتهای پزشکی، پاسخ به حوادث با انبوه مصدومین است. در ایران، علی‌رغم پیشرفت‌های زیادی که در خدمات اورژانس پیش‌بیمارستانی انجام شده است، مشکلات و کاستی‌های بسیاری وجود دارد. لذا هدف از این مطالعه تبیین عوامل مؤثر بر پاسخ پیش‌بیمارستانی به حوادث ترافیکی با انبوه مصدومین بود.

روش بررسی: این مطالعه به صورت کیفی با روش نیمه ساختار یافته با مشارکت ۳۱ ﻧﻔﺮ از مسئولین و پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی، هلال احمر و پلیس، به ﺻﻮرت نمونه‌گیری هدفمند از خرداد ۱۳۹۷ تا شهریور ۱۳۹۸ به روش تحلیل محتوای قراردادی انجام گرفت. از آنجا که محقق در صدد تبیین عوامل مؤثر بر پاسخ پیش بیمارستانی در حوادث ترافیکی با انبوه مصدومین  بود، از روش تحقیق کیفی با رویکرد تحلیل محتوای قراردادی استفاده کرد. اولین شرکت کننده به روش مبتنی بر هدف انتخاب شد و دیگر شرکت کنندگان به روش نمونه‌گیری گلوله برفی وارد فرآیند مصاحبه کیفی شدند. سوال اصلی مصاحبه "عوامل مؤثر در پاسخ به حوادث ترافیکی با انبوه مصدومین MCTI که در آنها شرکت داشته اید را  شرح دهید" بود. هنگامی که مشارکت‌ کننده‌ها داده جدیدی به داده‌های قبلی اضافه نکرده و کدهای جدیدی ایجاد نشد، نمونه‌گیری پایان ‌یافت. از روش تحلیل الو  و کینگاس که شامل کدگذاری باز، طبقه بندی کدها، ایجاد طبقه اصلی یا درون مایه می باشد استفاده شد.

یافتهها: در این مطالعه با ۳۱ مشارکت‌کننده(۲۷ مرد و ۴ زن) به اشباع اطلاعات دست یافتیم که حداکثر ۵۰  و حداقل ۲۶ سال سن داشتند(میانگین ۳۵ سال) و سابقه کار آنها حداقل ۲ و حداکثر ۲۸ سال(با میانگین ۲/۱۳ سال) بود، درون‌مایه‌" پاسخ پیش‌بیمارستانی" از سه طبقه‌ مدیریت اطلاعات، ارزیابی، مدیریت صحنه‌ حادثه تشکیل شده است. این درون‌ مایه از تجارب متفاوت مشارکت‌کنندگان در پاسخ به حوادث با انبوه مصدومین از هنگام اعلام بروز حادثه از طرف مرکز دیسپچ اورژانس پیش‌بیمارستانی، ارایه خدمات امدادی و درمانی در صحنه حادثه، انتقال مصدومین به بیمارستان و تحویل آنان به مرکز تروما، استخراج گردید.

نتیجه‌گیری: تجمیع سازمان‌های امدادی موجب هماهنگی آنان در صحنه‌ حادثه و خدمات‌رسانی بهتر به مصدومین می‌شود. برگزاری دوره‌های آموزشی مشترک ۶ ماهه برای کلیه کارکنان سازمان‌های امدادی زمینه را برای تعامل بیشتر، هماهنگی و خدمات‌رسانی به مصدومین فراهم می‌کند.
 

صفحه 1 از 1     

ارمغان دانش Armaghane Danesh
Persian site map - English site map - Created in 0.16 seconds with 44 queries by YEKTAWEB 4714