۶ نتیجه برای آخوند
بهادر سرکاری، عبدالعلی مشفع، ناهید پدرام، محمد امین زرگر، بهروز یزدانپناه، بهناز آخوندی، زهرا حسنی، مهدی محبعلی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه و هدف: لیشمانیوز احشایی یا کالاآزار بیماریی است که به وسیله انگلهای تک یاختهای داخل سلولی از جنس لیشمانیا ایجاد میشود. کالاآزار در بعضی از مناطق ایران به صورت آندمیک و اغلب در کودکان زیر ۱۰ سال دیده میشود. با توجه به نامشخص بودن وضعیت اپیدمیولوژیک کالاآزار در شهرستان بویراحمد، مطالعه حاضر با هدف بررسی سرواپیدمیولوژی بیماری لیشمانیوز احشایی صورت گرفت.
مواد و روشها: در این بررسی توصیفی، ۱۶۲۸ نمونه خون از کودکان ۱۰ سال و زیر ۱۰ سال در شهرستان بویراحمد در سال ۱۳۸۴ با روش نمونه گیری تصادفی ساده تهیه گردید. جهت بررسی آلودگی احتمالی در مخازن انگل، تعداد ۲۵ قلاده سگ از مناطق مختلف این شهرستان شکار و نمونههای لازم از کبد، طحال و خون آنها تهیه گردید. نمونههای تهیه شده با روش سرولوژی آگلوتیناسیون مستقیم و کشت انگل از نظر آلودگی به لیشمانیا مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمایشها به کمک نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون مجذور کای آنالیز گردیدند.
یافتهها: از تعداد کل افراد مورد مطالعه ۷۴۹ مورد (۱/۴۶ درصد) پسر و ۸۷۹ مورد (۹/۵۳ درصد) دختر بودند که ۵۰ مورد (۰۹/۳ درصد) مثبت بودند. میزان آلودگی در دخترها ۲۱ مورد (۳۷/۲ درصد) کمتر از پسرها ۲۹ مورد (۸۷/۳ درصد) بوده است. از لحاظ آماری بین جنس و تیتر آنتیبادی رابطه معنیداری یافت نشد. بیشترین میزان آلودگی ۸ مورد (۸۲/۱۴ درصد) در سن ۱۰ سالگی مشاهده گردید. از نظر آلودگی مخازن احتمالی لیشمانیوز در منطقه مورد مطالعه، هیچ کدام از سگهای مورد مطالعه به لیشمانیا آلوده نبودند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل میتوان نتیجهگیری کرد که بیماری کالاآزار از بیماریهای آندمیک در شهرستان بویراحمد میباشد که در بین جامعه به صورت منطقهای در گردش است. عدم وجود آلودگی در سگهای مورد مطالعه میتواند به علت کم بودن تعداد نمونهها و یا آلوده نبودن سگهای مناطقی که از آنجا نمونهها تهیه شده باشد.
دکتر عبدالعلی مشفع، ذبیح الله زارعی، بهناز آخوندی، دکتر غلامحسین ادریسیان، دکتر بهرام کاظمی، دکتر شهرام جمشیدی، دکتر محمود محمودی، دکتر مژگان بنده پور، دکتر مهدی محبعلی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده:
مقدمه و هدف: لیشمانیوز احشایی سگ و سگسانان به وسیله تک یاختهای به نام لیشمانیااینفانتوم ایجاد میگردد و بیماری زئونوتیک آندمیک در کشورهای حوزه مدیترانه و خاورمیانه از جمله ایران میباشد. میزان شیوع سرمی بیماری در مناطق مختلف آب و هوایی ایران از ۱۰ تا ۳۷ درصد گزارش شده است. تشخیص عفونت در سگسانان به ویژه سگهای فاقد علامت بالینی به منظور کنترل بیماری در انسان از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا این مطالعه به منظور مقایسه روشهای تشخیصی آگلوتیناسیون مستقیم و تست نواری دیپاستیک با واکنش زنجیرهای پلیمراز انجام شد.
مواد و روشها: این یک مطالعه از نوع فرآیند نتایج است که بر روی ۷۱ قلاده سگ از ۴ روستای آندمیک کالاآزار در شهرستان مشکین شهر در سال ۱۳۸۷ انجام شد. پس از گرفتن نمونه خون و پوست از سگهای تحت بررسی با روشهای سرولوژی آگلوتیناسیون مستقیم، تست نواری دیپاستیک rK۳۹ و روش ملکولی واکنش زنجیرهای پلیمراز مورد آزمایش قرار گرفتند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری مک نیمار و تست کاپا تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: از ۷۱ قلاده سگ مورد مطالعه؛ ۱۵ قلاده (۱/۲۱ درصد) دارای علایم بالینی و ۵۶ قلاده (۹/۷۸ درصد) فاقد علامت بالینی، ۱۷ قلاده (۹/۲۳ درصد) با روش آگلوتیناسیون مستقیم دارای تیتر بیشتر یا مساوی۱:۳۲۰، ۲۲ قلاده (۳۱ درصد) در روش دیپاستیکrk۳۹ مثبت، با واکنش زنجیرهای پلیمراز پوست ۲۱ قلاده (۶/۲۹درصد) و خون۳۱ قلاده(۷/۴۳ درصد) مثبت بودند و در مجموع ۳۸ قلاده (۵/۵۳ درصد) با تست واکنش زنجیرهای پلی مراز بر روی نمونههای پوست و یا خون آنها مثبت شدند. بیشترین توافق بین روش آگلوتیناسیون مستقیم و دیپ استیک دیده و کمترین همخوانی بین آگلوتیناسیون مستقیم با واکنش زنجیرهای پلی مراز پوست و یا خون مشاهده گردید.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه روش آگلوتیناسیون مستقیم به دلیل شناسایی بهتر سگهای آلوده فاقد علامت و همچنین قابل انجام بودن در شرایط میدانی نسبت به سایر روشهای مورد مطالعه برتری دارد و روش واکنش زنجیرهای پلی مراز برای ردیابی دی ان ای انگل در نمونه پوست سگها مناسبتر است.
واژههای کلیدی: آگلوتیناسیون مستقیم، دیپاستیک ، واکنش زنجیرهای پلی مراز، لیشمانیوز احشایی، سگ
سهیلا مولایی، دکتر مهدی محبعلی، دکتر اکبر مولایی، دکتر بهناز آخوندی، ذبیح الله زارعی، اسلام مرادی اصل، نگار مدرس صدرانی، زهرا رخشیدن، فاطمه فرجی،
دوره ۱۸، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به این فرضیه که انگلهای لیشمانیا برای فرار از مکانیسمهای دفاعی سیستم ایمنی میزبان به وسیله آنتیژنهای گروه خونی ABO پوشیده شده و یا از این آنتیژنها تقلید میکنند، هدف این مطالعه تعیین ارتباط گروههای خونی با لیشمانیوز احشایی علامتدار و بدون علامت ناشی از لیشمانیا اینفانتوم در انسان بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی جمعیت مورد مطالعه به۲ گروه به این شرح تقسیم شدند؛ گروه اول شامل ۵۴ نفر از افراد مبتلا به کالاآزار (وجود آنتیبادی علیه لیشمانیا با عیارهای ۳۲۰۰/۱ و بالاتر به روش TDA همراه با علایم بالینی اختصاصی) و گروه دوم شامل۴۵ نفر از افراد دچار عفونت لیشمانیا اینفانتوم (وجود آنتیبادی علیه لیشمانیا با عیارهای ۸۰۰/۱و۱۶۰۰/۱ به روش DAT و فاقد علایم بالینی اختصاصی). این افراد از نظر توزیع گروههای۴ گانه خونی ABO، جنس، سن، وجود و عدم وجود علایم بالینی، نوع علایم بالینی، نتایج DAT و پاسخ به درمان با گلوکانتیم مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: بیشتر افراد گروه اول دارای گروه خونی A (۳۷ درصد) و کمترین تعداد (۸/۱۲ درصد) مربوط به گروه خونی B بودند. در گروه دوم، بیشترین گروه خونی مربوط به گروه خونی A(۲/۴۲ درصد) و کمترین گروه خونی مربوط به گروه خونی AB(۹/۸ درصد) بود. بین نوع گروه خونی و علایم بالینی ارتباط معنیداری مشاهده نشد(۰۵/۰
سید محمدرضا گوشه، محمدرضا پی پل زاده، ، رضا آخوندزاده، علیرضا اولی پور، زینب علیزاده، سید علی صحافی،
دوره ۱۸، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: درد بعد از عمل ترخیص از ریکاوری و بیمارستان را به تأخیر میاندازد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر تزریق سولفات منیزیوم حین عمل، بر درد بعد از عمل بیماران کاندید جراحی فتق اینگوینال تحت بیهوشی عمومی بود.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی۳۰ بیمار کاندید جراحی هرنی اینگوینال یک طرفه به صورت تصادفی به دو گروه مساوی مداخله(انفوزیون سولفات منیزیوم۴۰ میلیگرم بر کیلوگرم و سپس ۱۵میلیگرم بر کیلوگرم در ساعت حین جراحی و تا ۲۰ دقیقه پس از آن) و کنترل(انفوزیون سرم فیزیولوژی ایزوتونیک با همین مقدار و روش) تقسیم شدند. پس از جراحی، میزان درد با استفاده از مقیاس سنجش بصری درد(VAS) در دقیقه ۳۰، ساعت ۲، ۶، ۱۲و ۲۴ بعد از قطع انفوزیون، میزان پتیدین مصرفی، علایم حیاتی و عوارض جانبی بررسی شد. دادهها با آزمونهای آماری مجذور کای و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه وتحلیل شدند.
یافتهها: میانگین نمرات VAS در دقیقه۳۰، ساعت۲، ۶، ۱۲ و ۲۴ بعد از عمل و میزان مصرف مپریدین در گروه سولفات منیزیم به طور معنیداری کمتر از گروه کنترل بود(۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: سولفات منیزیم به صورت موفقیتآمیزی میتواند درد پس از عمل و میزان مصرف مخدر پس از جراحی را بدون ایجاد عوارض جانبی کاهش دهد.
واژههای کلیدی: هرنی اینگوینال، درد پس از عمل، سولفات منیزیم
شعله نسیون پور، محمدرضا پیپل زاده، کاوه به آئین، رضا آخوندزاده، ویتا درخشنده، مسعود اسدی نیا،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف : پیرامون حداقل دوز پروپوفول برای نگهداری بیهوشی اجماع کلی وجود ندارد. هدف این مطالعه بررسی اثر انفوزیون پروپوفول در دو دوز متفاوت بر پاسخهای قلبی ـ عروقی در بیماران کاندید جراحی سپتوپلاستی بود.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی ۵۸ بیمار ۱۵ تا ۵۵ ساله کاندید عمل جراحی سپتو پلاستی بینی به صورت تصادفی به دو گروه الف(انفوزیون پروپوفل با دوز ۵۰ میکروگرم برکیلوگرم وزن در دقیقه) و گروه ب ( انفوزیون پروپوفل با دوز۱۰۰ میکروگرم برکیلوگرم وزن در دقیقه) تقسیم شدند. پس از القای بیهوشی و انتوباسیون انفوزیون پروپوفول با دو دوز متفاوت آغاز گردید، فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و متوسط شریانی در دقایق ۰، ۲، ۵، ۱۰، ۱۵ ،۲۰، ۳۰،۴۵ و ۶۰ پس از شروع انفوزیون، اندازهگیری شد. همچنین عمق بیهوشی بیماران طی عمل جراحی و زمان بیدار شدن بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با آزمونهای آماری تی مستقل و آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: زمان بیدار شدن در گروه الف(۱۹/۳± ۷۱/۲۸) و در گروه ب)۲۹/۵± ۰۰/۳۱) دقیقه بود که تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد(۰۵/۰p>). تغییرات ضربان قلب و میزان کاهش فشار خون سیستولی، دیاستولی و متوسط شریانی در دقایق مختلف در یک گروه و همچنین در مقایسه دو گروه با یک دیگر نیز تفاوت معنیداری نداشت(۰۵/۰p>).
نتیجه گیری: افزایش دوز پروپوفول از۵۰ به ۱۰۰ میکروگرم برکیلوگرم وزن در دقیقه تأثیری در عمق بیهوشی، پاسخ های قلبی عروقی و زمان بیدار شدن بیماران ندارد، لذا انفوزیون دوز پایین تر پروپوفول در حین بیهوشی توصیه میشود.
اصغر مرادقلی، کامبیز احمدی انگالی، محمدرضا آخوند، غلامرضا گودرزی، مریم دستورپور،
دوره ۲۴، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: برخی شواهد اپیدمیولوژیک ارتباط بین آلودگی هوای محیطی و اثرات نامطلوب سلامت را نشان دادهاند. با توجه به تأثیر آلودگی هوا بر شدت بیماریهای قلبی، هدف از این مطالعه تعیین و بررسی اثر آلودگی هوای روزانه بر مرگ و میر روزانه ناشی از بیماریهای قلبی ـ عروقی در شهر اهواز بود.
روش بررسی: در این مطالعه اکولوژیک که در سال ۱۳۹۷انجام شد، داده های آلودگی هوا از سازمان حفاظت محیط زیست اهواز مورد بررسی قرار گرفتهاند. دادههای مرگ و میر از معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز جمعآوری شد. از مدلهای جمعی تعمیمیافته(GAMs) برای تجزیهوتحلیل دادهها با تأخیرهای مختلف آلایندههای هوا تا ۷ روز استفاده شده است. افزایش ۱۰ واحدی در همه آلایندهها به جزءCO (۱ واحدی) به منظور محاسبه خطر نسبی مرگها مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: طی سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۳ تعداد ۱۰۶۲۵ مورد مرگ قلبی ـ عروقی در اهواز رخ داد که ۶۱۳۸ (۸/۵۷ درصد) آنها مرد بودند. میانگین تعداد مرگ روزانه، ماهانه، فصلی و سالانه ناشی از بیماریهای قلبیـ عروقی به ترتیب برابر با ۱۵/۴، ۴۹/۱۲۶، ۴۶/۳۷۹، ۸۶/۱۵۱۷ نفر محاسبه شد. بر اساس تجزیه و تحلیل مدل جمعی تعمیم یافته، قویترین رابطه بین NO۲ و مرگ و میر قلبی ـ عروقی روزانه در تأخیر ششم، با خطر نسبی ۰۰۷/۱= RR و فاصله اطمینان(۰۱۲/۱ـ ۰۰۲/۱): CI ۹۵ درصد برای NO۲ دیده شد. ضریب همبستگی NO۲با مرگ قلبی، مثبت معنیدار و برابر با ۰۴۲/۰ شد(۰۳۴/۰=p). رابطه معنیداری بین آلایندههایO۳ ، SO۲ و NO۲ با تعداد مرگومیر قلبی دیده نشد. افزایش در میزان PM۱۰ و CO تأثیر معکوس بر افزایش مرگ و میر قلبی داشتند و به ترتیب(۹۹۹/۰ـ۹۹۷/۰)CI: ۹۹۸/۰=RR و (۹۹۹/۰ـ ۹۷۹/۰) ۹۸۹/۰= RR بودند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که آلایندۀ هوای NO۲ با افزایش مرگهای قلبیـ عروقی در اهواز مرتبط است. کاهش آلودگی هوای محیطی میتواند در کاهش مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی ـ عروقی و زندگی بهتر کمک کند.