1- 1مرکزتحقیقات آموزش علوم پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران ، ms.shakour@gmail.com 2- مرکز توسعه آموزش پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران، 3- گروه پرستاری و مامایی آموزش پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران، 4- گروه مامایی ، واحد رشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیآزاد اسلامی، رشت،ایران
چکیده: (6005 مشاهده)
زمینه و هدف: یکی از دورههایی که بهداشت باروری آن مطرح است بهداشت باروری دوره نوجوانی است. نوجوانی یکی از دورههای بسیار مهم زندگی است که با تغییرات مهم فیزیکی، روحی، روانی و اجتماعی همراه است. لذا هدف از این مطالعه نیازسنجی و شناسایی نیازهای نوجوانان در زمینه بهداشت باروری در ایران به عنوان اولین و اساسیترین گام در برنامهریزی ارایه خدمات بهداشتی بود.
روش بررسی: این مطالعه کیفی و با روش تحلیل محتوا بود. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه های نیمه ساختارمند با دختران در دو گروه متمرکز 7 و 10 نفره و برای پسران از روش مصاحبه فردی با 10 نفر استفاده شد. تجزیه وتحلیل کیفی محتوا انجام شد.در مرحله اول بدون تجزیه و تحلیل اطلاعات فقط به پاسخها توجه شد، بعد از انجام این اقدام به شکل معنیدار و کوتاه شده در آمد. سپس مفاهیم یکسان را یکی کرده و عنوان کلی گرفتند و در حیطههای بهداشتی مختلف و به عنوان مشکل بهداشتی و خواسته، دستهبندی شد.
یافتهها: دختران نوجوان مسایل و نیازهای متعددی در چهار دسته کلی شامل؛ تجربه قاعدگی و بهداشت بلوغ، مسائل اجتماعی، جنسی و روحی و روانی داشتند. پسران نوجوان نیز به سه دسته نیاز تغییرات جسمانی و بهداشت بلوغ، روحی روانی و جنسی اشاره داشتند. نوجوانان در مورد تغییرات جسمانی به مسایلی همچون تغییرات جسمانی بلوغ، عدم آگاهی از علایم بلوغ کامل، عدم آگاهی از بهداشت دوران بلوغ اشاره داشتند. از مسایل مطرح شده در زمینه مسایل روحی روانی به احساس عدم درک از طرف خانواده، احساس افسردگی و در زمینه مسایل جنسی به تمایل به برقراری ارتباط با دختران، عدم آگاهی در مورد روابط و امثال آن را مطرح کردند.
نتیجهگیری: آموزش مسایل بهداشت باروری به سه گروه والدین، مربیان و نوجوانان، با برنامهریزی مدون در سنین حوالی بلوغ از اولویتها و نیازهای مطرح شده به وسیله نوجوانان است
شکور مهسا، یمانی نیکو، احسانپور سهیلا، علیزاده شیوا. نیازسنجی کیفی در زمینه بهداشت باروری دوران بلوغ از نظر پسران و دختران ایرانی. ارمغان دانش. 1395; 21 (8) :816-829